توافق با عربستان پس از ۷ سال، شکست تسلسل قطعنامههای شورای حکام علیه ایران، نهایی کردن قرارداد خرید سوخوـ۳۵، سرمایهگذاری سنگین چین در ایران، آزادیبخشی از دلارهای ایران در عراق و... همه خبرهای خوب و امیدوار کننده ای بود که در مدت زمان کوتاهی توسط دولت سیزدهم انجام شد، اما هیچ یک از این خبرها بازتاب چندانی در رسانه های اصلاح طلب نداشت، به راستی چرا رسانههای اصلاحطلب که مدعی عشق به ایران و مردم ایران هستند، اخبار مثبت را سانسور می کنند؟ اما به بازتاب گسترده و مبالغهآمیز کوچکترین مشکلات کشور پرداخته و مشکلات موجود را به گونه ای بیان می کنند که کل ساختار حاکمیت غلط و مشکلآفرین به نظر برسد و امیدی به اصلاح در ذهن کسی باقی نماند.
این جریان در سال های اخیر مهمترین سرمایه مردم یعنی امید آنها به آینده را از طریق بزرگنمایی مشکلات، سیاهنمایی از وضعیت کشور و سانسور اخبار خوب از آنان سلب کرده است اما واقعیت این است که رویکرد رسانه های اصلاح طلب و سیاه نمایی های رسانه های ضد انقلاب تنها دلیل عدم ضریب خبرهای فوق الذکر نیست.
مهمتر از سیاه نمایی ضد انقلاب و رویکرد پادوهای آنان در داخل کشور ، عدم قدرت روایت جریان انقلاب است، به این معنی که جریان انقلابی به انتشار پوسته ی خبر کفایت کرده و روایتگری و پردازش خبر را فراموش میکند، اما جریان های مقابل یک خبر زرد و دروغ را به گونه ای پرورش داده و پردازش می کنند که به تیتر سخن مردم تبدیل می شود.
فوت مهسا امینی یکی از روشن ترین مثال ها برای ضعف جریان انقلاب در جنگ روایت هاست. این خبر از اساس کذب محض بود اما با پردازشی که بر روی آن صورت گرفت به سرعت در کشور پخش شد و کشور برای یک خبر دروغ ماه ها درگیر اغتشاش و ناآرامی بود . در این ماجرا ضعف اصلی در تأخیر روایت اول بود. یعنی اگر نیروی انتظامی با سرعت فیلم های موجود را در اختیار رسانه ها قرار می داد و حادثه به صورت درست به مردم منتقل می شد ، خیلی از دروغها خنثی میشد و اسباب حضور خیابانی برخی از مردم را فراهم نمیکرد.
این یک حقیقت است که در جنگ روایت ها کسی پیروز می شود که ماجرا را به موقع، درست و جذاب روایت کند.
همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند: «شما روایت کنید حقایق جامعه خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را. شما اگر روایت نکنید، دشمن روایت میکند.»