دبیرکل حزب موتلفه اسلامی گفت: در عالم سیاست در درون هر جامعهای آزاد، مخالف، موافق، ممتنع، محافظهکار، تندرو و کندرو وجود دارد. اگر جامعهای آزاد است، این حرفها نیز در آن وجود دارد. اینها مهم نیست؛ مهم خود رئیسجمهور، نیروها، همراهان و فعالیتهایشان است. از همه مهمتر، خواسته اکثریت مردم است. و الّا، تمام مردم یکپارچه در میدان سیاست تصمیم نمیگیرند.
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با اسدالله بادامچیان درباره چالشها و بحرانهای مهم پیش روی دولت چهاردهم در پی می آید:
به نظر شما چه بحرانها، چالشها یا ابرچالشهایی مهم پیشِ روی دولت آینده است؟
ما در ایران ابرچالش نداریم؛ بحران هم نداریم. مشکلات موجود، همه مسائل جاری کشور است که مثل همه کشورهای دنیا در ایران نیز وجود دارد. بله، ما صحبت از مسائل روزمره و اولویتها داریم که با اینها مشکلی پیش نمیآید.
بههرحال، چالشها یا بهگفته شما مسائل روزمره یا اولویتهایی که دولت آینده با آنها درگیر است و باید در جهت رفع آنها تلاش کند، کدام است؟ ابتدا این چالشها یا اولویتها را در حوزه مسائل اقتصادی و داخلی بفرمایید.
در مسائل اقتصادی باید گفت که بهطور طبیعی زیرسازهای اقتصادی ایران محکم است؛ راه، جاده، شهر، بندر، پل و... همهجا برقرار است. از نظر صادرات غیرنفتی 50 میلیارد دلار صادرات داریم و واردات نیز حدوداً 50 میلیارد دلار بوده است که یک بحث طبیعی و جدی است.
از نظر مسائل داخلی مشکلات و گرانیهایی در معیشت مردم است که آن را نیز مسئولین انشاءالله به یاری خدای تبارکوتعالی در دوره جدید با همت و کمک همه سامان میدهند.
در حوزه مسائل سیاست خارجه چه اولویتهایی را میبینید؟
در سیاست خارجی یک تحول جدید لازم است؛ زیرا که الآن دنیا در یک حالت تحول است.
شما در آمریکا میبینید که وضع چطور است؛ یعنی در یکطرف، آقای بایدن کنار میرود و در طرف دیگر نیز گوش آقای ترامپ را نوازش میدهند. از آن طرف نیز وقتی آقای نتانیاهو آنجا میرود، شما میبینید که اینجور علیه او حرف میزنند که همه نفرت مردم آمریکا از وی را مشخص میکند. حتی خانم معاون بایدن در جلسه مجلس شرکت نمیکند.
در دنیا نیز علیه رژیم صهیونیستی و علیه حمایتهای آمریکا و انگلیس از آن، تظاهرات میشود.
در مسائل منطقه هم که برهمه معلوم است که وضع چگونه است. رژیم اسرائیل هم دچار نفرت جهانی است و هم دچار تزلزل و اختلافات داخلی. هرچه داشته است، از گنبد آهنین و چیزهای دیگر، بههمریخته است.
ایران هم در این منطقه، با کمال امنیت و آرامش انتخاباتش را بهخوبی انجام داد. انتخاباتی که هم امنیت داشت، هم سلامت داشت، هم رقابت داشت و هم مشارکت مردم را داشت. حضور 50درصد مردم در این انتخابات نیز بحمدالله مشارکت خوبی است. خدا را شکر میکنیم.
بقیه مشکلات موجود در کشور هم مشکلاتی است که در هر کشوری وجود دارد؛ هر کشوری یکسری مشکلات خود را دارد.
نسبت به رابطه با کشورهای دنیا مخصوصاً رابطه با آمریکا چه نظری دارید؟
هر وقت آمریکا دست از دخالت در امور ایران و کینهتوزی و دشمنی با ایران بردارد، داراییهای ایران را رها و آزاد کند و روابط احترامآمیز متقابل داشته باشد، مشکلی در برقراری ارتباط نیست. مهم اینجاست که تا هر زمانی که آمریکا بخواهد این زورگوییهایی را ادامه بدهد، طبعاً ایران نیز زیر بار زورگویی نمیرود.
اخیرا بایدن در آمریکا کنار رفت. دلیل آن را چه می دانید؟
اینکه آقای بایدن را حالا به هر دلیلی، کنار گذاشته باشند یا نمایش یا هر چیز دیگری باشد، فرقی نمیکند؛ زیرا این کنار رفتن، بالاخره دلیل این است که در آمریکا وضع به سامان نیست و در آنجا نابسامانی وجود دارد؛ موارد اختلافات، درگیریها، برخوردها و... خیلی فاحش است.
یک روزی که آمریکا با شاه همراهی میکرد، ایران دچار فقر، بدبختی، گرفتاری و فشار بود. آن روزها برای آمریکا مشکلی نبود، اما برای ایران وضعیت فرق میکرد؛ همه صادرات غیرنفتی ایران 477 میلیون دلار بود و از آن طرف، وارداتش 22 میلیارد و 400 میلیون دلار میشد، بعد هم مسئله غارت ایران، زورگویی آمریکاییها، حضور 80 هزار مستشار خارجی در ایران و مشکلات گوناگون دیگر. اما حالا هیچکدام از اینها در ایران نیست.
به نظر من الآن آمریکا دچار مشکلات همه جانبه است؛ آنجا چالشها و ابرچالشها برقرار است. کار آمریکا به جایی رسیده است که آقای مکرون به صراحت میگوید آمریکاییها باید به فکر دفاع مستقل از خودشان باشند. این کسی که برای پارلمان اروپا در بروکسل انتخاب شده است نیز تعهد داده که بعد از این، باید خود اروپا امنیتش را حفظ کند. معلوم است که این مشکلات الآن بین اروپا و آمریکا وجود دارد. در خود آمریکا نیز وضع بههمریختهای وجود دارد.
البته این وضعیت برای کشورهای مستقل یک فرصت است و امیدواریم که همه از این فرصت استفاده کنند. همچنین امیدواریم که خود ملت آمریکا هم قیام کند و خودشان را از دست این دولتمردان این تیپی، نجات بدهد.
بسیاری بر این باورند که دموکراتیکترین کابینه بعد از انقلاب اسلامی را آقای پزشکیان تشکیل میدهد؛ به دلیل اینکه از همه احزاب و گروهها دعوت کرده است تا نیروهای خودشان را معرفی بکنند و این امر سابقه نداشته است. حضرتعالی این فرایند را چطور میبینید و چه توصیههایی در این زمینه دارید؟
اول اینکه سابقه این کار از دولت شهید رجایی است؛ ایشان گفت من کابینه 35 میلیونی دارم. از همه نظر گرفت و بعد هم هیأت دولتش مجموعهای از همه گروهها بود. دولت آقای هاشمی رفسنجانی نیز دولتی از همه سیاسیون بود. آقای خاتمی نیز اگرچه در تشکیل در دولتشان از بعضیها نظر خواست، ولی عمل نکرد و به همان دوستان دوم خردادی اکتفا کرد. نظر ما را هم گرفت و به خود من اصرار کرد که نفر معرفی کنم. من به ایشان گفتم که اگر خودتان هم بخواهید، اطرافیانتان نمیگذارند. پنج نفر را نیز که معرفی کردم، اما به جای اینکه از اینها استفاده بکند، برکنارشان کرد.
آقای احمدینژاد نیز در تشکیل دولتش همین حرفها را زد. آقای روحانی و آقای رئیسی نیز همین حرفها را زد و همین کارها را کرد.
حالا جناب آقای پزشکیان نیز همین کار را انجام میدهد که کار بدی هم نیست؛ هر شخصیت و مجموعهای افرادشان را معرفی میکنند و رئیسجمهور هر کدام را که پسندید، انتخاب میکند.
آقای دکتر پزشکیان در صحبتهایشان گفتند که از مؤتلفه هم خواستند تا نیروهای خودشان را معرفی کنند.
بله. من هم با تشکر از ایشان، پاسخشان را دادم که بهتر است دیداری با رئیسجمهور داشته باشیم تا هم ایشان از موقعیت و افراد مؤتلفه آگاهی پیدا بکند و هم اینکه ما بدانیم سیاست ایشان چیست. در حقیقت، میخواهیم بدانیم که ایشان در چینش کابینهاش از چه سیاستی استفاده میکند، تا بر اساس سیاستهای ایشان افراد را معرفی کنیم. منتظرم که انشاءالله وقت دیدار بدهند تا با ایشان صحبت کنیم.
پس معرفی افرادتان را به بعد از دیدار با ایشان موکول کردید؟
بله. بالاخره مؤتلفه یک حزب سراسری در تمام کشور است. باید بدانیم که چند نفر را معرفی کنیم. هرجای کشور که ایشان بخواهد، ما نیرو داریم تا ایشان بدهیم. شرطش این است که خودش از ما بخواهد. اگر از ما خواست، ما هم نیرو میدهیم و هم همکاری میکنیم. اگر هم نخواست، دعایش میکنیم و با ایشان در مشترکات همراهی خواهیم کرد. بالاخره کسی که رئیسجمهور شده است، تنفیذ ولایت و اکثریت رأی مردم را با خود دارد و براساس اجرای مراسم قانونی در خانه ملت، رئیسجمهور کل کشور است و همه باید به ایشان کمک کند. او هم باید خودش را رئیسجمهور همه مردم بداند.
بهطورکلی، ایشان را چطور شخصیتی میدانید؟
امیدواریم که این مسئله انشاءالله در دوران ریاستجمهوری ایشان بیشتر معلوم بشود و همه متوجه شوند که چه نوع شخصیتی است و چه ویژگیها و شاخصههایی را دارد.
باتوجهبه اینکه رهبری معظم تأکید کردند که همه باید با ایشان همراهی کنند، توصیه شما به افراطیون و کسانی که بنای چوب گذاشتن لای چرخ دولت ایشان را دارند، چیست؟
در عالم سیاست در درون هر جامعهای آزاد، مخالف، موافق، ممتنع، محافظهکار، تندرو و کندرو وجود دارد. اگر جامعهای آزاد است، این حرفها نیز در آن وجود دارد. اینها مهم نیست؛ مهم خود رئیسجمهور، نیروها، همراهان و فعالیتهایشان است. از همه مهمتر، خواسته اکثریت مردم است. و الّا، تمام مردم یکپارچه در میدان سیاست تصمیم نمیگیرند.
شما در نماز جمعه دیدید که عدهای علیه آقای ظریف شعار میدادند؟
بالاخره آزادی بیان یعنی همین. آقای ظریف حرفهایش را زد که به مذاق خیلیها خوش نیامد. شاید هم نیازی به آن حرفها نبود. همینجور که عدهای شاید خوششان آمد، عدهای نیز بدشان آمده است. لذا، آنجا هم شعار میدهند و نظرشان را میگویند.
شما میدانید که توهین با نقد فرق میکند؛ یعنی شما طرفدار توهین در نماز جمعه هستید؟
نه؛ من اصلاً طرفدار این نوع بحثها نیستم. نه طرفدار این هستم که آقای ظریف از این حرفها را بزند و نه اینکه آنجا در نماز جمعه چنین حرکتی انجام شود. ولی ما هم باید درک کنیم که فضای آزادی میخواهیم یا نمیخواهیم. بالاخره در فضای آزاد که نمیشود دهن همه مردم را ببندید؛ یکی موافق است و یکی موافق نیست.
ایشان هرجا هم که سخنرانی کنند، عدهای کف میزنند و عدهای هم کف نمیزنند و علیه ایشان شعار میدهند. عدهای گوش میدهند و عدهای هم گوش نمیدهند. اگر میخواهیم این آزادی را حفظ کنیم، باید این مسائلش را تحمل بکنیم. اگر خیال کنیم که همه، به قول خودمان، دقیقاً منطبق با ضوابط و موازین اخلاقی، خوب حرف بزنند و همه با هم تعارف کنند، تحقق چنین چیزی سخت است. بهقولی گفتند: بنی آدم اعضای یک پیکرند، ولی گاهگاهی به هم میپرند!
شما کدام حرف آقای ظریف را نپسندید؟
من نمیخواهم آقای ظریف را نقد بکنم؛ بگذار حرفهایش را بزند. ما با هم رفیقیم؛ من اگر بخواهم به ایشان بگویم که چه را بگو و چه را نگو، هر وقت که خواستم یا هروقت که همدیگر را دیدیم، به خود ایشان میگویم.
شما فرمودید که ایشان آن حرفها را نباید بزند؛ من واقعاً متوجه نشدم منظورتان کدام حرفهای ایشان است؟
همان حرفهایی که موجب تظاهرات شد. آدم میتواند یکجوری حرف بزند که موجب تظاهرات نشود. ولی اینکه حالا چه بگوید و چه نگوید، ریزشدن روی آن مفید نیست.
نظر شما نسبت به میدان دادن به گروههای مختلف اجتماعی جامعه ایران، مخصوصاً مذاهب مختلف و میداندادن به آنها برای ساخت کشور چیست؟
از همان سال اول انقلاب میگفتند که «سنی شیعه فرقی نیه، رهبر ما خمینیه». اهل سنت در همهجا بودهاند؛ فرماندار، استاندار و... . نسبت به ادیان دیگر نیز وضعیت چنین بوده است؛ همین الآن (یکی از)فرمانده(ان) ارتش ما برادری از زردشتیها است. در ایران حرفهای اختلاف مذهبی، دینی و قومی به جایی نمیرسد. این ملت هوشیار و بیدارند؛ برایشان این چیزها مطرح نیست. مرحوم شهید رئیسی برای خبرگان در خراسان جنوبی بیشتر از بقیه رأی آورد؛ چون اهل آن محل بود. حالا آقای پزشکیان هم در آذربایجان بیشتر رأی آورده است؛ چون ایشان آذری است. اگر یک کسی هم لر باشد، حتماً از خرم آباد رأی بیشتر به دست میآورد. این مسئله روشن و طبیعی است؛ اینها چیز عمدهای نیست.
غربیها عقلشان نمیرسد که خودشان را وقف این حرفها میکنند و دلشان را به اینها خوش میکنند. یک روزی به اصلاحطلبها دلخوش کردند، یک روزی دیگر هم به چیزها و کسان دیگر. حالا بعضیها خیال کردند الآن که آقای پزشکیان آمد کلاً وضعیت عوض میشود. آقای پزشکیان آمده خودش میگوید که ما میخواهیم با همه کار بکنیم. اصلاً هر کسی که سرکار بیاید همین است. اگر آقای جلیلی یا آقای قالیباف هم آمده بود، همین را میگفت.
بالاخره مشکلاتی هم در برخوردها و رفتارها در درون جامعه ما وجود دارد.
بله؛ مشکلات را باید با نگاه مثبت حل کرد. ممکن است آدمهایی این مشکلات را ببینید و فکر کنند که توان حل آنها را ندارند و لذا مأیوس، دلسرد و ناکام بشوند. در طرف دیگر نیز ممکن بعضی خیال کنند حالا که آقای پزشکیان آمد، کار تمام شد. نه؛ این هم مثل همهشان است. در همین مملکت یک روزی هم آقای خاتمی آمد، دیدیم که ادارهاش به آن خوبی بود.
این بنده خدا(پزشکیان) برخی از برخوردها و رفتارها را تحمل میکند وگرنه این رفتارها درست نیست؛ مثلاً عکس ایشان را مثل گروباچف انداختند. بابا، این چه بیتربیتی ای است!
یعنی اینکه گفتند آقای پزشکیان گورباچف است، بیاحترامی و بیتربیتی است؟
بله. اگر بیتربیتی نیست؛ پس چیست؟! گورپاچف در ایران محبوب نیست؛ در روسیه هم محبوب نیست. بعد هم عنوانش این بود که او میرود و جایش یلتسین میآید. من یادم است وقتی که به آقای خاتمی آیت الله گورپاچف گفتند، در دیداری که مسئولین با آقا (مقام معظم رهبری) داشتند و همه ما آنجا بودیم، ایشان خنده فرمودند و نگاه به آقای خاتمی کردند و گفتند: میگویند که ایشان آقای گورپاچف است، ایشان رئیسجمهور من است؛ اگر یلتسن بیاید، گوشش را میگیرم و بیرون میاندازم.
خب، از اینوَر شما ببینید، باید اصلاح طلبها الآن کلاهشان را هوا بیندازند که آقای پزشکیان رأی آوردند نه جلیلی. اما در عین حال، این درست نیست که عدهای بگویند ایشان گورپاچف است و آن یکی هم بگوید نه، این اصلاً نجاتبخش ایران است و از آذربایجان است. باید گفت که آذربایجان پاره تن این مملکت است. بالاخره میدان سیاست این حرفها را هم دارد.