محمد محبوبی - آنچه باید در دومین پیام رهبر انقلاب درباره جنگ تحمیلی اسرائیل بر ایران مورد توجه قرار داد، این جمله است که "ملت ایران در مقابل جنگ تحمیلی محکم میایستد همانگونه که در مقابل صلح تحمیلی نیز محکم خواهد ایستاد و این ملت در مقابل تحمیل، تسلیم هیچکس نخواهد شد." از این جمله میتوان دریافت ایالات متحده به دنبال برقراری "صلح تحمیلی" است.
اما صلح تحمیلی چیست؟ صلح تحمیلی سازوکاری است که بارها در تاریخ روابط بینالملل، به ویژه در اروپا تکرار شده و نظم کنونی جهان را شکل داده است. در حالت طبیعی، صلح وضعیت مطلوب ملتهاست که در آن حقوق انسانها و در وهله نخست حق حیات، از جانب دولتها محترم شمرده شده و نقض نمیشود. به همین دلیل وضعیت صلح به این معنا، در شرایط اعمال خشونت منعقد نمیشود و صلح تحت اعمال خشونت عبارتی پارادوکسیکال فهمیده میشود. "صلح تحمیلی" اما اساسا صلح نیست. به عبارت خیلی ساده، صلح تحمیلی همان تسلیم است.
طبق تعریفی که نیکلای تیماشف، جامعهشناس و حقوقدان روس، از این مفهوم ارائه میدهد، صلح تحمیلی فرایند برقراری صلح در پایان جنگ است که طی آن، بندهای پیمان صلح از طریق مذاکره بهدست نمیآیند، بلکه به یکی از طرفین دیکته میشوند. صلح تحمیلی منجر به یک بیثباتی، و نارضایتی بلندمدت میشود، نه یک صلح واقعی و پایدار. در واقع پیامدهای صلح تحمیلی برای طرف تحمیلکننده دستیابی به نظم مطلوب است و برای طرف تحمیلشونده، سالها هرج و مرج، ناامنی و وابستگی. نپذیرفتن صلح تحمیلی یک اصل عقلایی است و حتی دولتهای غربی هم میکوشند زیر بار چنین صلحهایی نروند.
یکی از آخرین نمونههای آن، جنگ اوکراین است: اولاف شولتز، صدراعظم آلمان، درباره جنگ روسیه و اوکراین گفت در اوکراین نباید صلح تحمیلی برقرار شود. این بدان معنا بود که اروپاییها حاضر نیستند زیر بار صلح تحمیلی روسیه بر اوکراین و دستیابی به نظم مطلوب پوتین در شرق اروپا بروند.