به گزارش نما،پس از فراق جانگداز نبی اسلام، دومین ثلمهای که به اسلام وارد شد؛ سقیفه بود. سقیفه در لغت عرب به معنى سایبانى است که شیوخ عرب را مهمان خانه اى بوده است که افراد قبیله نیز در آن جمع مى شدند و در باره همه امور قبیله گفتوگو مى کردند.
سقیفه مشهور در تاریخ، محل اجتماع قبیله خزرج از انصار در مدینه بوده است و رئیس ایشان سعد بن عُباده بوده است. پس از اعلام خبر وفات پیامبر در انصار در سقیفه بَنَی ساعِدَه گرد آمدند. خزرجیها میخواستند سعد بن عباده را جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله) کنند. آنان، نه اینکه جانشین و وصّی پیامبر را نمیشناختند و این کار را ندانسته انجام میدادند؛ بلکه تعصّب قبیلهای معیار این رفتار گشته بود.
در این حال گروهی از مهاجران نیز که خبر اجتماع ایشان را در سقیفه شنیدند به آنها پیوستند. همه ایشان جنازه پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در میان چند تن از خاندانش رها کردند و آمدند بر سر جانشینی حضرتش جنگ و جدال کردند. اَوْسیها موافق سعد بن عباده نبودند. در بین خزرجیها نیز بشیر بن سعد، که یکی از بازرگان خزرج بود، در امر ریاست با سعد حسد ورزی میکرد و موافق او نبود و در نهایت شد آنچه شد.
علامه عسگری درباره این روز میگوید «اثر سقیفه از آن روز تا کنون و تا ظهور حضرت مهدى موعود (عجل الله تعالی فرجه) ادامه دارد.»
در این مختصر بیشتر از آنکه بخواهیم تاریخ نگاری از سقیفه داشته باشیم؛ مقصود اشاره مختصر به ریشه آن است.
مقام معظم رهبری در خطبههای نمازجمعه خویش در سال ۸۷ ریشه بسیاری از مصائب را دنیاپرستى معرفی کرده و علاج آن را تقوا دانسته و به عنوان نمونه به ماجرای سقیفه بر اساس نقل امیرالمومنین علیه السلام اشاره میکنند: «این بزرگوار در همین قضایاى سیاسى زمان خود، وقتى در جنگ صفین یک نفر آمد راجع به قضایاى سقیفه و این چیزها سؤال کرد، حضرت با تندى به او جواب دادند، فرمودند: «یا اخا بنىاسد انّک لقلق الوضین ترسل فى غیر سدد»؛ جاى حرف را نمیدانى، نمیفهمى چه بگوئى، کجا بگوئى، حالا در اثناى این حادثهى عظیم نظامى و سیاسى، آمدى از گذشته سؤال میکنى که قضیهى سقیفه چه بود! ولیکن در عین حال یک کلمه جواب او را میدهند، میفرمایند لیکن تو حق سؤال کردن داشتى، چون سؤال کردى، حق دارى و من باید جواب بدهم؛ «فانّها کانت اثرة شحّت علیها نفوس قوم و سخت عنها نفوس اخرین»؛ این یک امتیازطلبى بود؛ یک عدهاى چشم پوشیدند، یک عدهاى به آن چنگ انداختند. مسئلهى چشم پوشیدن؛ یعنى قدرتطلبى، دنبال جاه و مقام رفتن، دنبال دنیا به هر شکل آن رفتن، از نظر امیرالمؤمنین در همهى زمانها محکوم و مردود است.»
در نقطه مقابل این رویکرد امیرالمومنین علیه السلام بود که «در جنگهاى پیامبر، در اُحد آنوقتى که همه به جز اندکى رفتند و امیرالمؤمنین از پیامبر دفاع کرد، در خندق آنوقتى که همه از مبارزهى با عمروبنعبدود سرپیچیدند و آن حضرت مکرر داوطلب شد، در قضیهى خیبر، در قضیهى آیات برائت، بعد از رحلت پیامبر، در ماجراى انتخاب جانشین براى پیامبر در سقیفه، در شوراى تشکیلشدهى بعد از درگذشت خلیفهى دوم، در همهى این موارد امیرالمؤمنین فقط و فقط رضاى الهى را در نظر گرفت و خالصاً للَّه آن چیزى را که به نفع اسلام و مسلمین بود، انتخاب کرد و «خود» را دخالتى نداد.» (خطبههای امام خامنهای در نمازجمعه فروردین ماه ۱۳۷۰)
آری ریشه سقیفه در دنیاطلبی و منفعت طلبی بود. این منفعت طلبی را زمانی می توان بهتر فهمید که به یاد آوریم اگرچه حادثه سقیفه یک روزه و یک شبه نبوده، از قبل برنامه ریزی شده بود تا بعد از پیامبر بتوانند جانشینی را در اختیار بگیرند؛ اما دایره این اتفاق زمانی تکمیل شد که قبیلهای دین خویش به بهای اندک فروخت.
در آن زمان صحرا نشینان عرب برای خریدن خوار وبار، به صورت قبیلهای به شهر میآمدند، هنگامی که مردان قبیله اسلم که مردان قوی هیکل بودند از صحرا به مدینه آمدند تا آذوفه تهیه کنند، لحظه ای بود که ماجرا در سقیفه به سرانجام رسیده بود و صحنه گردان سقیفه در پی راهی برای تحمیل نظر خویش بر مردم بود که با ورود این قبیله مواجه شد و گفت بیایید کمک کنید برای خلیفه پیامبر بیعت بگیریم آن وقت ما هم خوار و بار رایگان به شما میدهیم. آنها خوشحال شدند اول خودشان ریخته و بیعت کردند و بعد دامنهای عربی را به بالا کمر بستند و کوچهای مدینه را پر کردند و حالت حکومت نظامی ایجاد کرده بودند و به هرجا که میرسیدند در بازار، کوچه و... هر کس را میدیدند برای بیعت میآوردند.
اینچنین وعده خوار و بار رایگان به قبیله اسلم فضای مدینه را ، بلکه تاریخ اسلام را تغییر داد.
جهت اطلاع بیشتر در این زمینه میتوانید به کتاب «سقیفه» نوشته علامه سید مرتضی عسکری مراجعه نمایید.
روزنامه شما