یكی فدای همه، همه فدای مرتضوی!

كاش آقای احمدی نژاد و تیمشان، آن قدر كه دغدغه حفظ سعید مرتضوی را در ریاستش دارند، یا آن قدر كه دغدغه و ارادت به مشایی، دغدغه مشكلات مردم را داشتند و به اندازه آن دو، برای مردم و مشكلاتشان ارزش قایل بودند.

به گزارش نما، روزنامه خراسان نوشت: در يک سال اخير قيمت تمام کالاها و خدمات چند برابر شده است و با اين حال دستمزدها به ويژه حقوق کارمندان دولت ثابت مانده است. اين ها چطور بايد خانواده هايشان را اداره کنند؟ چرا کسي به اين سوال پاسخ نمي دهد؟ آيا دولتمردان به فکر عواقب هولناک اين وضعيت هستند؟ نفس مردم از گراني ها بريده و کمرشان زير اين بار شکسته است! اما انگار نه انگار، هيچ کس حرفي از اين معضل نمي زند و به فکر چاره انديشي نيست. آقاي رئيس جمهور در سخنراني از فرهنگ و تمدن ايران داد سخن مي دهد و به مردمي که با شکم هاي گرسنه و وحشت زده از افزايش لحظه اي قيمت ها در خانه هاي محقرشان چشم به دهان او دوخته اند وعده چند هکتار زمين براي هر خانوار مي دهد. انگار نه انگار چند ماه ديگر بايد بروند و نتيجه مديريت ايشان افزايش هزينه هاي کمرشکن براي ميليون ها ايراني بوده است. چرا کسي به فکر اين شکم هاي گرسنه و مردم بي پناه نيست؟

يکي از مديران ارشد وزارت کشور به خبرنگاري که از کمک رساني به زلزله زدگان «زهان» انتقاد کرده، گفته است: «دولت مسبب زلزله نبوده که حالا بدهکار مردم باشد!» اما همين دولت گويي چنان بدهکار يک قاضي معزول و متهم به جرم هاي سنگين است که به خاطر او بارها قانون را دور مي زند. نام صندوق را به سازمان تغيير مي دهد، رياست را مي کند سرپرستي و... تا همچنان طرف رئيس بماند. پيشنهاد مي کنم اگر باز هم مجلس راهي قانوني براي برکناري ايشان يافت، اين بار دولت نام ايران را به «سعيد مرتضوي» تغيير دهد تا ديگر کسي مزاحم اين الهه خوبي ها نشود!

کاش آقاي احمدي نژاد و تيمشان، آن قدر که دغدغه حفظ سعيد مرتضوي را در رياستش دارند، يا آن قدر که دغدغه و ارادت به مشايي، دغدغه مشکلات مردم را داشتند و به اندازه آن دو، براي مردم و مشکلاتشان ارزش قايل بودند. کم کم دارم به اين يقين مي رسم که همه از کليه مشکلات باخبرند اما هيچ اراده اي براي تغيير اين وضعيت به کار نمي بندند.استاندار خراسان شمالي به بانک هاي استانش دستور داده نامه هاي درخواست وام مردم را که از سفر رهبر انقلاب به آن ها احاله شده به سرعت عملياتي کنند و گفته: «بانک هاي استان اين قدر مستأصل نيستند که در برابر اين نامه ها بگويند پول ندارند. چون مواقعي هست که اگر دلشان بخواهد وام مي دهند و اگر نخواهند هزار تا قانون و تبصره مي چينند که انسان از کارش پشيمان مي شود!» از اين روشنتر! همه خوب مي دانند دستگاه هاي مربوطه چطور مردم نيازمند را سر مي دوانند، اما هيچ کس کاري نمي کند. همه تماشاگرند. چرا؟ آقاي «اسدا... عسگراولادي» در پاسخ سايت روزنامه ايران که او را به روابط اقتصادي با انگليس متهم کرده، گفته است: «خداوند فرصت حيات مرحمت کند که همه باند ورشکست کنندگان کشور را در محضر عدالت و ايستاده مقابل قاضي ببينيم». يعني ايشان هم معتقد است عده اي سرگرم ورشکست کردن کشورند و کاري به درد و داغ مردم و گراني هاي آنان ندارند. گوششان به ناله ملت بدهکار نيست و حرف هاي صد تا يک غاز خودشان را مي زنند. پس چرا کسي کاري نمي کند؟

۱۳۹۱/۱۱/۸

اخبار مرتبط