وقتی در اواسط دهه هفتاد شمسی، شخصی ناشناس مدعی فرادرمانی شد، کمتر کسی به او توجهی نشان داد. همین موجب شد تا وی کمی بعدتر، مدعی راه اندازی گونه ای عرفان شود که این روزها با نام "حلقه" یا کیهانی می شناسیم. موسس این فرقه شخصی بنام"محمدعلی طاهری" است که بهره ای از اطلاعات دینی نداشته و با کمک چند خانم، که برخی از آنها مطالعات عرفانی و قرآنی داشته اند توانست این فرقه را گسترش دهد.
شروع فعالیت وی از سال 1383 بود که بعدها تلاش نمود در پوشش یک موسسه فعالیت خود را ادامه دهد. رییس این فرقه در سال 1385 مجوز یک سازمان مردم نهاد را کسب نمود که به دلیل تخلفات گسترده، مجوز وی تمدید نگردید و وی بدون هیچ گونه مجوزی در قالب یک فرقه انحرافی در حال تبلیغ و جذب نیرو بود.
علیرغم اینکه هیچ گونه مجوز آموزشی برای آقای طاهری صادر نشده بود؛ ولی کلاسهای گسترده ای را در تهران و چند شهر کشور فعال نمود که در برخی از این کلاسهای تا 300 هزار تومان برای 6 دوره کوتاه مدت آموزشی دریافت می کرد و از این طریق میلیون ها تومان ثروت نامشروع و غیر قانونی کسب نمود.
گذشتهای در غبار
طاهری که چند صباحی خود را در مقام رهبری مذهبی (!) می دید، گذشته ای نا مشخص و غبار آلود دارد. از وی اطلاع چندانی در دست نیست و همین بر دامنه ابهامات و شبهات می افزاید. نباید فراموش کرد خود نیز با سکوتش و عدم پاسخگویی، بر گرمای این اتفاق می دمد. تا کنون، دلیل عدم وضوح و شفافیت در این باره مشخص نشده است.
می توانید هر گمانی را در این باره، متصور باشید. آنچه درباره وی قطعی است، عضویت در گروه "چریک فدائی خلق" است. اگرچه وی در رتبه گردانندگان یا سران این جریان نبوده؛ اما مدتی در آن فعال بوده است.
برخی کارشناسان معتقدند، ریشه برخی باورهای وی را می توان در این سال ها و روزها جست. وجود تفکرات الحادی و دهری فرقه هرمی حلقه را می توان در این دوران دانست که سرکرده آن، تاثیرات فراوانی از مارکسیسم و تجربه گرایی الحادی پذیرفته است. در حقیقت، اساس تفکر وی را می توان در این برهه دانست که بعدها، بسط یافته و از طریق یارانش در شورای مرکزی، ظاهری اسلامی هم یافته است.
برخوردهای قانونی
به هر روی با برخوردهایی که با فعالیت های غیر قانونی وی شد وی در در دادگاه محکوم به تحمل زندان و رد مال نامشروع گردید . اما در غیاب وی مسترها و اطرفیان وی این فعالیت های غیر قانونی و بدون مجوز را ادامه دادند که از طرق قانونی با آنها برخورد شد. نکته مهم در این میان این است که وی و اطرافیانش همواره می کوشیدند به فعالیت های خود صبغه ای عقیدتی ببخشند و آن را فکری جلوه دهند . اما در همان زمان هم رگه هایی از گرایش های سیاسی در این فرقه دیده می شد.
به تازگی اما این فرقه با دستور العملی 34 بندی خواهان اتحاد تمام فرقه انحرافی برای مقابله با جمهوری اسلامی شده است تا تمام ادعاهایی که لیدر این فرقه درباره غیر سیاسی بودن فعالیت ها عرفان حلقه مطرح می نمود کذب بودنشان عیان شود . در بخشی از این دستورالعمل آمده است:« تشکیل حلقه وحدت با همه جریان های معنوی دراویش، تصوف،قادریه و نعمت اللهی،سای بابا، کریشنا،فالون دافا،علم حق و عدالت،اکنکار،ایلیا رام الله،هنرهای رزمی،موج سبز، هواداران پائولو کوئیلو، هواداران آیت الله بروجردی و همه گروهها و سازمان های مخالف حکومت ولایت فقیه»
دیگر بندهای این منشور مضحک نیز دلات تام بر فعالیتهای ضدانقلابی و سیاسی ای دارد که با ادعاهای عرفانی این فرقه انحرافی در تضاد کامل است . با این وصف مشخص است که این فرقه انحرافی که از آغاز ماهیت فعالیت های آن برای دستگاههای امنیتی مشخص شده بود با کنار انداختن ماهیت ظاهری خود به دلیل شکل گیری اش رجعت کرده است . دلیلی که کاملا سیاسی و ضد انقلابی است نه عرفانی و تعالی گرا!