به گزارش نما، كيهان نوشت: فارين پاليسي در گزارشي به قلم مارك لينچ نوشت: هفته گذشته در حالي كه در كارگاه كوچك خصوصي در رياض صحبت مي كردم، شاهزاده «تركي الفيصل» رئيس سابق سازمان اطلاعاتي عربستان و سفير عربستان در آمريكا، من را با خواندن بخش هايي از ستوني كه در مجله فارين پاليسي مي نويسم معرفي كرد. او خواند «بحرين مخالفانش را با بي رحمي كامل سركوب كرد.» اوباما تصميم گرفته براي مقابله با ايران به حكومت هاي پادشاهي خليج فارس تكيه كند، كه باعث شده از فشار بر اين حكومت ها براي انجام اصلاحات و يا توقف مداخله ضد انقلابي آنها در بحرين به صورت هدفمند عاجز بماند. منظور او كه نيشدار و محترمانه بيان شد اين بود؛ «اين كلمات در خليج فارس قابل قبول نيستند».
لينچ با بيان اين كه حمايت عربستان از سركوب اعتراضات در بحرين به اعتبار آمريكا خدشه وارد كرده، مي نويسد: شكاف بزرگ ديدگاه هاي ما درباره بحرين باعث شده كه به طور كل واشنگتن و رياض درباره نظم منطقه نظرات متفاوتي داشته باشند. خصومت عربستان سعودي نسبت به اعتراضات در تونس و مصر، و تلاش هاي هماهنگ شده اش براي توقف تغييرات در خليج فارس و حكومت هاي پادشاهي در سراسر منطقه دقيقا برعكس هدف اعلام شده آمريكا براي ايجاد اصلاحات است. حمايت عربستان از سركوبي اعتراضات در بحرين و احياي حكومتي كه از كارهايش پشيمان نيست به اعتبار آمريكا خدشه اي بزرگ وارد كرده است. سياست هاي داخلي عربستان از حقوق زنان تا برخوردش با اقليت شيعه اش، نبود دموكراسي و سركوب مردمش همگي آشكارا با هرگونه ديدگاه آزاديخواه سنخيتي ندارد.
به گزارش اشراف، در ادامه تحليل مجله آمريكايي خاطرنشان شده است: تنش تا قلب ديدگاه من براي راهبرد آمريكا در خاورميانه هم پيش رفته است. حضور نظامي و سياسي، بايد به مقدار درست به همراه عزم قوي تر براي اصلاحات سياسي و تعامل با مردم باشد. در حقيقت اتحاد آمريكا با عربستان سعودي خودش تضادي ذاتي در تلاش آمريكا براي همسو شدن با آرمان هاي مردمي براي تغيير در منطقه است. سعودي مسلماً چيزهايي مانند هماهنگي براي مهار ايران را براي ديپلمات ها به صورت روزانه آسان مي كند. ولي اين به نظمي منطقه اي تداوم مي بخشد كه در بلند مدت تداومش هزينه بر و مسلماً با اولويت هاي عادي آمريكا در تضاد است. آمريكا به حكومت هاي خليج فارس اين قدرت را داده تا بتوانند بد رفتار كنند، حكومت ها هم به نوبه خودشان از اين فضا سوء استفاده مي كنند.
فارين پاليسي مي افزايد: روشن است كه عربستان سعودي به شدت تحت تأثير بهار عربي قرار گرفته است، حتي اگر خواست تغيير سياسي هم تاكنون از طرق سركوب و يا انتخاب گزينه هاي ديگر دچار وقفه شده باشد. مشكلات اقتصادي و نهادي مكرر به همراه فساد آشكار باعث سختي زياد در عربستان شده است. تقريباً با هر كسي كه ملاقات كردم از فعالان شيعه در ايالت شرقي تا فعالان جوان در رياض همگي از اتفاقات در تونس، مصر و بهار عربي به عنوان جرقه اي براي شروع حركتي دموكراتيك ياد مي كردند.
لينچ مي نويسد: آمريكا بايد با اين عربستان متغير چه كند؟ وابستگي به نفت عربستان سعودي، نقش مهم رياض در ساختار امنيتي فعلي و هزينه ناشي از تغيير راهبردها را نمي شود ناديده گرفت. با متحدان بايد با فرض اينكه شريك ما هستند برخورد شود، نه با سخنراني هاي يك جانبه و يا تغيير سريع و نامنظم سياست. ولي آمريكا هم نمي تواند تنش فزاينده حاصل از تضاد بين اهداف راهبردي اش را ناديده بگيرد.