به گزارش نمابه نقل از فارس، پایگاه خبری العهد در مقالهای با اشاره به اوضاع نابسامان کنونی در عربستان سعودی نوشت که برجسته ترین شاخصهای بحران در عربستان سعودی بدتر شدن اوضاع معیشتی مردم برای بسیاری از شهروندان و بالا رفتن نرخ بیکاری و افزایش نگرانیهای مردمی است و همین مسایل باعث جرأت و جسارت بیشتر مردم و توسعه دایره مطالبات مردمی در راستای تغییر در کشور شده است.
این مقاله با اشاره به اوضاع نابسامان سیاسی و اقتصادی در عربستان از دو سال پیش تاکنون تاکید کرد که شاخص هایی از این نکته وجود دارد که عربستان اگر به حال 5 موضوع اساسی در این کشور فکری نکند، با بحران عمیقی در سالهای کوتاه آینده مواجه خواهد شد.
این 5 محور اساسی که باید فکری برای حل آن صورت گیرد، عبارتند از:
1- مرتب کردن اوضاع حاکمیتی در خاندان حاکم
2- اصلاح سیاسی
3- مبارزه با فساد
4- دادن حقوق کامل شهروندی به شیعیان
5- پایان دادن به پروندههای بازداشتیها به علت مسایل امنیتی
این مقاله در ادامه به تشریح هر کدام از این معضلات پرداخته و آنها را بررسی میکند.
اول: سروسامان دادن اوضاع حاکمیتی خاندان حاکم
کارین الیوت هیوز روزنامه نگار آمریکایی در مقالهای تحت عنوان هرج و مرج آینده در خاورمیانه در این مورد مینویسد که خاندان حاکم سعودی باید موضوع انتقال قدرت به نسل دوم و حتی سوم را قطعی کنند، چرا که امرای نسل دوم پا به سن گذاشته اند.
معضل بالا بودن سن رهبران عربستان سعودی تنها به مرگ ناگهانی و بیماریهای آنها مربوط نمی شود، بلکه به صورت طبیعی این افراد در صورت مسن بودن نمی توانند با مشکلات متعددی که در برابر جامعه جوان عربستان سعودی قرار دارد، تعامل کنند یا حتی با تحولات کنونی در اطراف خود تعامل داشته باشند.
ممکن است برخی تصور کنند که موضوع جانشینی امرا با هیئت بیعت حل شد است، اما این درست نیست، چرا که مرگ امیر سلطان و جانشینی امیر نایف و مرگ وی نشان داد که در حالت اول ملک عبدالله شاه عربستان سعودی خود به تنهایی ولیعهد را انتخاب کرد و تنها موضوع را به شورای بیعت اعلام کرد و در حالت دوم حتی موضوع را به این هیئت نیز اطلاع نداد، حال در صورت مرگ ملک عبدالله که موسس این هیئت بوده، چه انتظاری میتوان داشت؟
نگاهی به لیست افراد در قید حیات از فرزندان عبدالعزیز بن آل سعود که در صورت زنده بودن آنها نباید از نوادگان وی کسی قدرت را در دست داشته باشد، نشان می دهد که هنوز 14 نفر از آنها زنده هستند، اما بر اساس ماده دوم همین منشور عبدالعزیز، باید اصلح آنها در شناخت از حکم الهی و سنت پیامبر انتخاب شود، به این ترتیب اگر امیر سلمان و احمد را که در راه رسیدن به قدرت قرار دارند، از این تعداد مستثنی کنیم، تنها امیر مقرن باقی می ماند. این در حالی است که وی نیز در خاندان حاکم به علتهای خاصی از مقبولیت برخوردار نیست.
به این ترتیب مشخص است که قدرت در عربستان سعودی در طول سالهای محدود آینده به نسل دوم یا سوم انتقال پیدا خواهد کرد، این موضوع بر ضرورت ابتکاری برای حل این مشکل از همین امروز تاکید دارد.
به این ترتیب شاه سعودی و امیر مشعل و سلمان باید بر افرادی از نسل سوم برای تصدی خلافت در این کشور بعد از امیر احمد سرمایه گذاری کنند تا بتوانند ثبات را تا سه دهه آینده در این کشور برقرار کنند.
دوم: اصلاحات سیاسی
علت انقلابهای کشورهای عربی رکود سیاسی و یکه تازی در قدرت و دور بودن ملت از مشارکت در اداره امور کشور است، این انقلاب ها نشان داده که هیچ کشوری از موج اعتراضات مردمی مستثنی نیست و عربستان سعودی نیز به همین صورت است.
از سوی دیگر شاخصهایی وجود دارد که نشان می دهد تمایل رو به رشدی در این کشور برای مشارکت در قدرت از طریق انتخابات مجلس شورا و افزایش اختیارات این مجلس و حتی آغاز انتقال تدریجی این اختیارات به مرحله حاکمیت مردمی و انتخاب افراد شایسته برای اداره دستگاههای اجرایی و دور کردن دست خاندان حاکم از این دستگاهها وجود دارد. آنها میخواهند قدرت خاندان حاکم را در مناصب وزارتی کم کنند.
آنچه درعربستان میگذرد، نشان میدهد که این تحول دیر یا زود اتفاق خواهد افتاد، پس بهتر است که خاندان حاکم در این کشور خود پروژه واقعی اصلاحات سیاسی را تعریف کرده و قدرت را در جهت تغییرات آینده تنظیم کنند.
سوم: مبارزه با فساد
فساد اساس مشکلات مردم در عربستان سعودی از اوضاع نابسامان معیشتی گرفته تا خدمات رسانی به مردم و بیکاری و توسعه نیافتگی و ... است. با وجود اینکه فساد در بیشتر کشورها وجود دارد، اما فساد مالی در عربستان حالت خاصی است، چرا که این فساد شهروندان را از استفاده واقعی از ثروت های ملی گسترده و درآمد سالیانه هنگفتی که عاید این کشور میشود، محروم میکند.
در این راستا بخش بزرگی از ثروت های نفتی به سرعت بلعیده می شود و تنها نسلهای آینده هستند که در این میان آسیب می بینند، فساد مالی گسترده تنها عامل این اتفاقات است، اما بدون وجود نظارت مستقل نمیتوان این موضوع را بررسی کرد و جلوی آن را گرفت.
دستگاههای نظارتی کنونی هر قدر هم که قدرت داشته باشند، نمیتوانند در مبارزه با فساد موفق باشند، چرا که آنها وابسته به قدرتهای اجرایی هستند که برخی از آنها منبع اصلی این فسادند، به این ترتیب است که این دستگاهها نمی توانند به علت غیر مستقل بودن خود پرونده بزرگ فساد را در این کشور بررسی کنند.
چهارم: اعطای حقوق شهروندی به شیعیان
اوضاع کنونی شیعیان در عربستان سعودی یکی از مهمترین عوامل نگرانیها نسبت به ادامه روند قدرت خاندان حکام در این کشور است، این موضوع می طلبد که خاندان حاکم تصمیمات شجاعانهای را برای توقف نژاد پرستیها ، تبعیضها و به حاشیه راندن آنها به کار گیرد.
این فشارها در حالی بر شیعیان وارد میشود که هیچ سیاست رسمی مبتنی بر این موضوع وجود ندارد، بلکه اقدامات رسمی مقامات عربستان است که این فشارها و انزوا را اقتضا می کند. منبع اصلی این انزوا روح نفرتی است که به صورت گسترده در سه دهه اخیر در این کشور علیه شیعیان ایجاد شده و موسسات دینی نیز از طریق تکفیر آنها به این موضوع دامن میزنند، به این ترتیب عملکرد این گروه باعث ایجاد دیدگاه های منفی علیه شیعیان عربستان شده است.
در سایه همین تبلیغات بسیاری از شهروندان سعودی، عدم انجام تکالیف اجتماعی در قبال شیعیان را وظیفهای دینی می دانند، بویژه اینکه به علت این نقض قوانین مواخذه هم نمی شوند و حتی اگر یک فرد شیعی هم شکایتی مطرح کند، به حق خود نمی رسد.
به این ترتیب است که می توان گفت بدون بررسی عادلانه پرونده شیعیان در عربستان نمی توان به آینده این کشور مطمئن بود، بنابراین عربستان باید در تصمیمی شجاعانه حقوق شیعیان را به آنها بدهد و دست از انزوا و تبعیض علیه آنها بردارد، البته ممکن است در این رابطه اعتراضهایی هم مطرح شود، اما منافع کشور بالاتر از این اعتراضات است.
پنجم: پایان دادن به پرونده بازداشتیها در عربستان
هم اکنون دهها هزار بازداشتی در زندانهای عربستان حضور دارند که برخی از آنها از دهها سال قبل بدون محاکمه در بازداشت باقی ماندهاند، برخی دیگر نیز با وجود پایان دوره محکومیت همچنان در حبس هستند، خانوادههای بازداشتیها و هواداران آنها نیز بعد از اینکه تلاشهای خود را برای قانع کردن مسئولان برای آزادی فرزندان خود یا محاکمه کردن آنها ناکام دیدند، به خیابان ها ریختند و تظاهرات و اعتصابهایی را به راه انداختند که این تظاهرات به کانون توجه رسانه های خارجی تبدیل شد.
خلاصه اینکه عربستان سعودی اگر بتواند به صورت سریع این چالش های پنج گانه را بررسی کرده و با اقدامات شجاعانه آنها را حل و فصل کنند، فرصتهای خوبی برای تضمین ادامه ثابت سیاسی و رشد اقتصادی خود دارد.
اما سوال مهم این است که آیا در صورت وجود این چالشها عربستان سعودی میتواند در برابر موجهای خروشان بهار عربی همچنان مقاومت کند یا نه؟