به گزارش نما به نقل از رجانیوز، این روش جزو کاراکتر شخصی احمدینژاد هست، ولی اینکه چه کس یا کسانی او را تحریک میکنند که بیاید و به این شکل دوئلهای احمقانه کند، وقت میخواهد.
سردار سعید قاسمی، گفتگویی تفصیلی با سایت رجانیوز انجام داده است که منتخبی از آن را در ادامه می خوانید:
_ تیمی که الان دارد به احمدینژاد خط میدهد او را تحریک میکند که به این شکل دوئل کند و کل جامعه را به هم بریزد، برای فهمیدن ماهیت و اهدافشان زمان میخواهیم. این روش جزو کاراکتر شخصی احمدینژاد هست، ولی اینکه چه کس یا کسانی او را تحریک میکنند که بیاید و به این شکل دوئلهای احمقانه کند، وقت میخواهد.
_آیا رفتارهای احمدینژاد را در مقابله با رهبری نمیدانید؟
چرا میدانیم. از خیلی وقت پیش جناب آقای احمدینژاد این شیوه را شروع کرده است.
_ همین جا پیامی به آقای احمدینژاد بدهیم. خیلی شفاف و روشن میگویم. کارهای بزرگی با دست توانایی شما و خلوص نیتی که قطعاً در کار بوده، امداد همهجانبه الهی، حمایت رهبری و کمک مردم انجام شده است که در تاریخ ثبت شد و کسی نمیتواند انکار یا چشمپوشی کند. برکاتش همین الان پیداست و بعد از این هم خواهد بود. از کار خوب حمایت میکنیم و اگر کار بدی شد، آن را هم تذکر میدهیم. این را به ما یاد دادهاند. امام امر به معروف و نهی از منکر را یادمان داد: «خمینی کی هست؟ خمینی هم اگر خلاف اسلام عمل کرد، مردم نصایح او را به دیوار میزنند». امام یادمان داده است. دقیقه 90، چهار پنج ماه قبل از رحلت به منتظری گفت: «تو قرار است با این مدل، پرچم را بهجای من دست بگیری؟ میخواهی منافقین و لیبرالها را سر کار بیاوری؟» گفت: «با دلی پرخون و روحی آزرده به تو که حاصل عمر من بودی»، خوب دقت کنید، «حاصل عمر من» «پدر شهید بودی، کتاب ولایتفقیه داری و این همه خدمت کردهای میگویم خداحافظ! التماس دعا! شما صلاحیت پرچمداری این نظام و انقلاب را نداری. من کاری به تاریخ و هر آنچه پس از آن اتفاق میافتد ندارم. من موظفم با شما انقلابی برخورد کنم و آنچه را که صلاح اسلام و انقلاب و مردم است در نظر بگیرم. تاریخ پر است از خیانت بزرگان به اسلام!»
_ استارتش از جایی شروع شد که حضرت آقا گفتند این آدم را بردار. گذاشتن این آدم باعث بدبینی مردم و دوستان شما نسبت به شما خواهد شد. از آنجا قصه را شروع کردی. خیلی راحت میتوانستی او را از مسئولیت برداری و کنار دست خودت به عنوان مشاور نگه داری، اما با عناد لجبازی کردی. از این دست الیماشاءالله وزیر و وکیل برداشتی و گذاشتی. اینها مچ انداختن بود. در مبانی فکری در بسیاری از جاها این کار را کردی. میتوانی مخالفت داشته باشی، بحثی نیست، اما دیگر نمیتوانی ادعای ولایتمداری داشته باشی.
_ در مورد احمدینژاد دو نظریه وجود دارد. یکی اینکه میگویند احمدینژاد در طی این سالها تغییر کرده و به اینجا رسیده است و نظریهای هم میگوید احمدینژاد از همان سال 84 دچار نفاق بود. شما کدامیک را قبول دارید؟
آدم باید در باره حرفی که میزند، اطلاعات کافی داشته باشد. در این زمینه که چه تیم و چه عواملی روی او کار کردند که این اتفاقات افتاد، اطلاعاتم کافی نیست، اما تغییرات را بهوضوح میبینم. در مدل رفتاریِ این آدم عناد و لجبازی هست، برای همین یک روز میگوید نمره وزیر من 20 است، ولی فردای آن روز او را برمیدارد. این با چه منطقی قابل توجیه است. وزیر خارجه تو، بد یا خوب در افریقا با همتای خودش جلسه دارد و صحبت میکند. همتای او را بیرون خواستند و گفتند فلانی دیگر وزیر امور خارجه ایران نیست! همه میدانند که وقتی تو آقای متکی را گذاشتی، تندترین سخنرانیها را علیه او کردم و شما هم از دست ما ناراحت بودی که چرا علیه وزیر خارجه محترم من صحبت کردی و گفتی که یک جاهایی سوتیهایی داده است؟ اما این چه کاری بود کردی؟ میگذاشتی میآمد. مگر قرار بود کودتا کند؟ اینکه حرف خوبی نبود که زدی که ما به او گفته بودیم، اما خودش خودسرانه رفت و از این دست اتفاقات که سر وزیر اطلاعات افتاد. جامعه را سر وزیر اطلاعات به هم ریختی و بعد آن قصه یازده روز قهر و این حرفها. اینکه چه عواملی این خط و خطوط را به ایشان میدهند، جای بررسی دارد.
پس شما قائل به تغییر ایشان هستید.
بله، مشخصاً.