ابوالقاسم طالبی: قلاده های طلا را برای جلوگیری از تحریف تاریخ ساختم

عکس خبري -ابوالقاسم طالبي: قلاده هاي طلا را براي جلوگيري از تحريف تاريخ ساختم

من این فیلم را ساختم كه اگر فردا تحریف كردند مانند جنگ تحمیلی كاری از پیش نبرند. قصه است دیگر بعضی از قصه‌ها واقعی است، بعضی دیگر واقعی نیست.

به گزارش نما به نقل از مشرق- "قلاده های طلا" ساخته ابوالقاسم طالبی بالاخره بعد از کش و قوس های فراوان از روز پنج شنبه به روی پرده ها رفت تا یکی از سیاسی ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران و یکی از اکشن های موفق و پر کشش این سینما که نمونه آن تقریبا در دسترس نیست به نمایش گذاشته شود. حرف و حدیث ها تا قبل از اکران از مخالفت ها با اکران آن زیاد بود تا اینکه .... شاید این بخش از ماجرا چندان گفتنی نباشد؛ اما نتیجه مشخص است. فیلم بالاخره بر روی پرده ها است.


ابوالقاسم طالبی در گفت و گوی خود با مشرق ترجیح داده تا از کنار حاشیه ها بگذرد و به قول خودش حرفهایی را که برای نگفتن است بر زبان نیاورد اما از لابلای حرفهای او می شود به برخی ناگفته ها رسید. از این گذشته این گفت و گو به نکات قابل تامل فیلم از جمله بازسازی های تاریخی اشاره دارد که بد نیست خودتان در باره خواندنی بودنش قضاوت کنید.




مشرق: چه شد که فیلم اکران شد؟آن هم با این همه حاشیه و تنش..


طالبي: اين قبيل فیلمها که ساخته می‌شود، این پروسه را دارد. بالاخره فیلمی که حرف داشته باشد، نقد هم دارد يكسري افراد نقدش می‌کنند و شما باید از یک دالانی بگذری. بعضی وقت‌ها این دالان کوتاه است و برخی اوقات بلند. برخي نيز تاريك هستند و برخي روشن. حاشیه‌هایی هم که درباره این فیلم بوجود آمد طبیعی بود. چون موضوع فيلم به یک حادثه بسیار پرتنش و پرحاشیه که از زمان وقوع آن نيز خيلي نگذشته بود و به هر حال داشت این کشور و حتی منطقه را تکان می‌داد، دنیای دشمن به آن امید بسته بود ودنیای دوست را نگران کرده بود، مربوط مي شد. صحبت راجع به یک چنین مسأله‌ای قطعاً ساده نیست.

مشرق: برخی از منتقدان بر این باور بودند که قلاده‌ها در سینمای ایران،در ژانر خودش[به نوعی گونه اکشن] و در آثار خودتان یک نقطه عطف بود؟

طالبي: اگر در ژانر خودش بگویید که ظلم است. اما در اين ژانر در سينماي ايران نقطه عطف بوده است. من همیشه آرزویم این بوده است که خدا، تعالی بدهد. چون برخی می‌گویند، انسان باید تغییر کند. من احساس می‌کنم حرکت و تغییر انسان باید به سوی تعالی باشد. یعنی انسان از یک نقطه‌ای شروع کند و به یک نقطه بالاتری برسد. چون به برخی می‌گوییم شما چرا اینطور شدید، پاسخ می‌دهد که ما در حال تغییر هستیم. درحالی که تغییر نباید باعث سقوط انسان بشود. نباید موجب انحطاط انسان بشود. من امیدوارم این فیلم در مسیر تعالی من بوده باشد و یک پله من را به بالابرده باشد.

مشرق: شما يك نكته اي را در فيلم قلاده هاي طلا داشتيد كه مثلا در كارهاي قبلي نبود.اگر بخواهیم دقیق تر به آن اشاره کنیم می شود به دقتی که در دیالوگ نویسی در این کار داشتید اشاره کنیم. دیالوگ ها خوب بود و حتی در بسیاری از پلان ها میزانسن های خوب و قابل توجهی را می شد در کار دید.

طالبي: من در دیالوگ‌های به کجا چنین شتابان خیلی حساس بودم. اما[در آن سریال] موضوع این قدر هم حساس نبود. برای همین اگر بازیگر شما خواست بداهه بگوید به او اجازه می‌دهید. اما وقتی شما می‌خواهید فیلمی بسازید که تأویل‌پذیر است و این تأویلات ممکن است کار دست فیلم و اصل ماجرا بدهد. برای همین، فقط دیالوگ‌ها نیست. حتی براي همين ما در صحنه ها آنقدر دقت می‌کردیم که این اتفاقات نیفتد. این تأویل‌پذیری باعث شده بود که روی کل قصه دقت زیادی داشته باشم. یعنی من مراقب بودم آن چیزی را که می‌خواهم بگویم همان از كار دربيايد، نه آن چیزی که دیگران می‌خواهند. حالا اگر آن چیزی که من می‌خواهم بگویم و تصمیم دارم این مسأله تأویل هم بشود، باید بشود؛ اما زمانی که من می‌خواهم، نه وقتی من نمی‌خواهم. منظورم از من کارگردان است.

مشرق: شخصیت هاي قصه شما از كجا آمده بود. شخصیت‌ها ریشه‌های واقعی داشتند؟ این که به شخصیت ها اشاره می کنیم منظور شخصیت های سیاسی که اسم شان در فیلم آمده است، نیست؛ منظور پرسوناژهایی است که در قصه نقش آفرینی می کنند.

طالبي: خیلی از این‌ها واقعی بودند. خیلی از اینها را شما دیدید با آنها برخورد دارید. اگر واقعی نباشند شما نمی‌توانید با آنها ارتباط برقرار کنید. این افراد طوری هستند که شما آنها را لمس می‌کنید. البته بعضی‌ها هم حقیقی نیستند. بستگی دارد شما چطور آنها را می‌بینید. اگر شما این افراد را باورپذیر می‌بینید من موفق شدم. اینکه در دنیای واقعی دارد شما چطور آنها را می‌بینید. اگر شما این افراد را باورپذیر می‌بینید من موفق شدم. اینکه در دنیای واقعی ماتريكس وجود دارد خیلی مهم نیست. مسأله این نیست که شما چقدر باور کردید.


مشرق:براي فيلم شما يكسري حاشيه بوجود آمد و برخي از شخصيت هاي فيلم شما تاويل شدند.برخي مواقع ما مي شنيديم كه مثلا فلان بازيگر فيلم نقش آن مسئول را در عالم واقعي دارد.مثلا يك شخصيت به نام اكبری وجود دارد كه مي گويند ريشه واقعي دارد شما قبول داريد؟

طالبي: نخير. علی‌الخصوص من آن اکبری را تأیید نمی‌کنم. ببینید این قصه ملی است. یک اتفاقی در اين كشور افتاد که داشت هم اسلامیت ما و هم جمهوریت ما را از بین می‌برد و اساس دین ما که ولایت است را مورد مسامحه برخی قرار می‌داد. مثلاً شما می‌بینید که برخی علما سکوت کردند. خیلی عجیب بود. کسانی که هروقت حدیث می‌خوانند، می‌فرمایند "شما اگر ولایت نداشته باشید، نمازتان هم بدرد نمی‌خورد."
اما وقتي نايب امام زمان (عج) و فرزند حسین(ع) فریاد می‌زند همه نشسته اند و می‌گویند صبر کنیم، کسی با ما کاری ندارد. رهبر انقلاب یک عبارتی را در شهر قم فرمودند که در حوادث سال 88 برخی تحلیل نداشتند. برخی نمی‌فهمیدند، برخی‌ها می‌فهمیدند اما نظرشان چیز دیگری بود. برخی هم تنزه‌طلبي کردند. یعنی اینکه برخی گفتند بگذار ما انسان منزهی باشیم، همه ما را قبول داشته باشند. این منزه بودن و خودت را خرج نکردن برای اسلام، عین بی‌تقوایی است؛ هرچند شما نماز شب‌خوان باشید.
یعنی اگر بنا بر منزه خواهی بود، امیرالمؤمنین(ع) نیز می‌توانستند با کفار نبرد نکنند تا وقتی که می‌خواهند رهبر انتخاب کنند نگویند تو خیلی از اینها را کشته‌ای. لذا این عبرتی بود. خب وقتی یک اتفاق این‌چنینی در کشور می‌افتد جگر تمام انسان‌های ولایی حقیقی می‌سوزد.


مشرق: اشاره‌ای کردید به باورپذیری، این باورپذیری یک نقطه خاص این کار است. خیلی از این لوکیشن‌هایی که شما نشان دادید چه لوکیشن هایی که مربوط به ابتدای بزرگراه "جناح" بود و چه لوکیشن های دیگر،بسیار به واقعیت نزدیک بود، اینها را چگونه از کار درآورديد؟

طالبی: وقتی شما بخواهید وارد یک موضوعی که یک سال پیش همه مردم دیدند آن هم در زمانه‌ای که همه مردم می‌توانند با یک موبایل وقایع را ضبط کنند، اول چیزی که به تو می‌گویند این است که بگذار زمان بگذرد، بگذار جزئیات فراموش بشود، چون وقتی جزييات تمام بشود شما مي توانيد روی کلیات مانور بدهید و حرف بزنید. وگرنه همه می‌گویند مثلاً آن ماشین رنگش این نبود و...
برای همین خیلی می‌گفتند که من اين فيلم را نسازم چون سینمایی درنمی‌آید. ولی من احساس کردم که باید این کار را کرد. این موضوعی که رهبری می‌گویند "بهنگام سخن گفتن" يعني اين. البته خیلی سخت بود. اما خدا تفضل کرد. بنده حدود 21 سال است که دارم فیلم می‌سازم. این 20 سال را جمع کردم و تمام زورم را زدم که لحظه به لحظه‌اش درست در بیاید. وقتی فیلمبرداری پايگاه بسیج و اتفاقات آنجا تمام شد به خانه که رفتم یک لحظه به خانواده‌ام گفتم احساس می‌کنم که شانه‌ام سبک شده است و یک باری را زمین گذاشتم، چون به نظرم خوب درآمد.

مشرق: آنجا (پايگاه) دوربین‌های زیادی نتوانست تصویر بگیرد هرچه هم هست موبایل است داخل پایگاه هم دوربین نبود. این جزئیات درگیری را از گزارش‌های موجود درآوردید؟ البته فكر مي كنم يك سري لغزشهاي زماني وجود دارد؟

طالبی: اولين سنگي كه به پايگاه اصابت مي كند ساعت 19:30 دقيقه است. اين هم در گزارش بسيج و اطلاعات موجود است. براي فتح اين پايگاه درگيري 4 ساعت به طول انجاميده است. و نيروي انتظامي ساعت 12 شب وارد مي شود و به قضيه فيصله مي دهد. براي همين از نظر زماني دقيق است و از نظر پلان ها هم دقيق است. من چون مي خواستم خيلي دقيق بگيرم هيچ خانه اي را در شهر پيدا نكرديم كه اجازه بدهند اينطور تخريبش كنيم. رفتيم به همان پايگاه كه متاسفانه آنجا را هم تغيير داده بود.لذا ما رفتيم و اين پايگاه را دوباره با همه جزييات ساختيم. بعد فرمانده و نيروهاي آن پايگاه را دعوت كرديم تا آنجا را ببينند. آنها چند ايراد كوچك گرفتند كه ما آنها را هم اصلاح كرديم.اين يعني 5 ماه.
درباره جزييات درگيري هم اينكه من هرچه فیلم بود را دیدم. از فیلم‌های بی.بی.سی و VOA تا فیلم‌های موبایل، نیروی انتظامی، سپاه، صدا و سیما و... را دیدم. همه گزارش‌ها را هم خواندم. همه آنهایی که ريزنگاری کرده بودند و هم کسانی که در جریان بودند. با یکی دو نفر از بازداشت‌شدگان و بازجوها صحبت کردم. یعنی می‌دانستم چه اتفاقی آنجا افتاده است. تنها چیزی که ما به آن نپرداختیم یک مادر و دختر بودند .

مشرق: یکی از نکاتی که در کار خوب در آمده بود تصویری بود که شما از نیروهای انتظامی و نظامی داده بودید؛ یعنی در عین اینکه کوشیده شده بود تا واقعیات کتمان نشود در همین حال برخی از ناگزیری ها و مظلومیت ها هم نشان داده شد، حتی شنیدیم مثلا آقای فریدون جیرانی خطاب به شما گفته است ابوالقاسم این اولین باری است که من از یک بسیجی خوشم می‌آید. وقتی دیده بود همه او را نگاه می‌کنند، گفته بود منظورم این است که این یک بسیجی شهری است که تازه در فیلم آدم هم می‌کشد[ولی با این حال من به او حس بدی ندارم] این گفته آقای جیرانی را شما هم شنیدید؟

طالبی: بله ایشان این صحبت را به زبان آوردند..

مشرق: شما یک جا گفته بودید که این کار را انجام دادید که یک سند تاریخی بماند، درست است؟

طالبي: بله.

مشرق: از ملزومات یک سند تاریخی این است که ما حتی ریزه‌کاری‌ها را نیز رعایت کنیم. با توجه به نقاط قوت زیاد فیلم بنظر می‌رسد مطالبی که شما مطرح کردید یک جاهایی با واقعیت انطباقی ندارد؟

طالبي: من این فیلم را ساختم که اگر فردا تحریف کردند مانند جنگ تحمیلی کاری از پیش نبرند. قصه است دیگر، بعضی از قصه‌ها واقعی است، بعضی دیگر واقعی نیست.

مشرق: یک جاهایی از داستان شما سرویس‌های خارجی نمایش داده می‌شوند. چقدر از این تصویری که شما ارائه کردید با واقعیت انطباق دارد؟ مثلاً رأس این ماجرا وسط یک قایق تفریحی مشغول عیش و نوش است، آیا واقعاً اینطور است؟

طالبي: ببینید این طور نیست که همیشه در حال عیش و نوش باشد، یک جاهایی در همون حالی که مشروب می خورد نیرویش را توجیه می کند. حتی آنجایی که در حمام ترکی است به آن نیروی جوان سرویس می گوید که چه باید بکند و چه نکند؛ خواستیم بگوییم که کار کردن همیشه این نیست که فرد هر روز برود و در اتاقش را باز کند و پشت میزش بنشیند؛ او دائم در حال پیام دادن تماس گرفتن و پیش بردن پروژه است.من دارم به جوان‌ها می‌گویم - به کسانی که در تظاهرات حضور دارند چه این طرف و چه آن طرف می گویم- شما فکر نکنید ماجرا به همین سادگی است، بلکه پشت‌پرده قضیه چیز دیگری است. اینطور نیست که مثلاً همه چیز در میدان هفت تیر اتفاق می‌افتد. یا اینکه شما فکر کنید شروع ماجرا با شماست و پایانش هم با شماست.[در صورتی که این طور نیست.]


مشرق: یک جایی اشاره کرده بودید ساخت یک همچین فیلمی چغري می‌خواهد و گفته بودید به شما خیلی فشار آمده که این فیلم ساخته نشود. یک مقدار درباره این فشارها بگویید. فشار غير خودي ها تا حدود زيادي قابل پيش بيني بود اما خودي ها چرا فشار آوردند؟

طالبي: فشارها چندجانبه بود. یک عده فکر می‌کردند که من قصد دارم علیه جریان سبز فیلم بسازم که به آنها توهین کنم و تحقیر کنم. یک عده در سینمای کشور کارشان این بود که برخی را مسأله‌دار کنند. مثلاً فلان کارگردان را که در گذشته مشغول همکاری با تلویزیون بود و خیلی هم کارگردان خوبی بود و اصلاً با جمهوری اسلامی مشکل نداشت. یک جلسه او را بردند بالای سن و حاشیه برایش درست کردند و گفتند حالا از این به بعد اگر این چیزها[نامه ها و بیانیه ها] را امضا می کنی هوایت را داریم اگر نه از این به بعد خودت باید مشکلاتت را حل کنی... فضای آنها هم این است که شما باید غیر از آنها فکر نکنی... این نوع نگاه خیلی هم فاشیستی است. در فیلم «آقای رئیس‌جمهور» هم این اتفاق افتاد. تنها فیلمی که درباره جریان دوم خرداد ساخته شد فیلم «آقای رئیس جمهور» بود. در این فیلم من امروز با بازیگر قرارداد مي بستم فردا می‌دیدم آن بازيگر نمی‌آید. چرا؟ چون می‌ترساندنش.
این جریان فاشیستی واقعاً وجود دارد. در زمينه مطبوعات هم این طور بود. با اينكه به همه مطبوعات كمك هاي ميلياردي گسترده مي كردند، چك 800 ميليوني كه بنده بابت خريد كاغذ به معاونت مطبوعاتي داده بودم را برگشت زدند.از اینجا بگیرید تا یک دستیار پیش پا افتاده دائم‌الخمری که هرکسی را می‌ بيند به او مي‌گويد که مثلاً اگر در فیلم فلاني هستي بدبخت می‌شوی.خب اين حرفها روي برخي تاثير مي گذارد.
یک فشار هم از ناحیه کسانی بود که شما فکرش را هم نمي کنید. یک جایی هست که مثلاً تو ایستادی و تکیه داری به یک ستون و اصلاً فکرش را نمی‌کنی، يك وقت مي بيني از پشت یک ميخ را به کمرت فرو کردند. همه آن فشارهای قبلی منتظره است؛ اما این غیرمنتظره است.حالا ديگر همه چيز تمام شده است.

مشرق: مسله اينجاست كه چيزي تمام نشده چون انشااله نه شما مي خواهيد ساخت چنين فيلم هايي را كنار بگذاريد و نه قرار است فقط شما كار كنيد به ما بگوييد كه انگيزه اين افراد براي فشار به شما چه بود؟

طالبي:انگيزه هايشان را بايد از خودشان بپرسيد. فقط اين را بگويم كه تحليل اين افراد اين بود كه من با اين كار خيانت كردم.

مشرق: به چه چيزي خيانت كرديد؟

طالبي: از خودشان بپرسيد. تعابيري به كار بردند كه آزار دهنده بود. خيلي چيزها هست كه آدم نبايد از آن سخن بگويد. خوبي آن به نگفتنش است.

مشرق: اين اتفاق بارها و بارها براي جوانترها هم اتفاق مي افتد لااقل بايد بدانند چه اتفاقي در حال وقوع است.يعني بايد همه از ابتدا چرخ را اختراع كنند.

طالبي:بسيار سفر بايد تا پخته شود خامي.دوچرخه را اختراع نكنند اما دوچرخه سواري ياد بگيرند.

مشرق: به هر حال این تنش ها برای اعطای مجوز وجود دارد تنها از یک ناحیه می تواند باشد آن هم از ناحیه وزارت ارشاد است؛ این فشارها از داخل وزارت ارشاد بود یا خارجش؟

طالبی: [به طنز]در سینما هم داخلی داریم هم خارجی، داخلی هم می نویسند خارجی هم می نویسند، لانگ شات هم می نویسند.

۱۳۹۰/۱۲/۲۸

اخبار مرتبط