به گزارش نما به نقل از اشراف، اندیشکده مرکز مطالعات راهبردی و بین المللی آمریکا نسخه دوم گزارش جدید خود را با عنوان «رقابت راهبردی آمریکا و ایران در ترکیه و قفقاز جنوبی» به قلم «آنتونی اچ کوردزمن» ، « برایان گولد»، «رابرت شلا» ، و « مایکل گیبز» منتشر کرد.
کشورهای حوزه قفقاز جنوبی- ارمنستان، آذربایجان و گرجستان- معرف یکی از جدیدترین جبهههای رقابت میان آمریکا و ایران هستند. این منطقه از نظر تاریخی به عنوان شاهراه مبادلاتی و منطقهای مورد رقابت بین امپراطوریهای روسیه، ترکیه و ایران ثبت شده است. با این که بخش اعظم مبادلات جهان امروز از مسیر آبی انجام میشود- که یک دلیل آن زیرساختهای قدیمی کشورهای حوزه قفقاز است- این کشورها نقش خود به عنوان جبهه جنگ قدرتهای بزرگ را از خاطر نبرده اند.
■ محدودیت حضور ایران و آمریکا در کشورهای قفقاز جنوبی ■
کشورهای حوزه قفقاز جنوبی تا اوایل دهه نود میلادی استقلال نداشتند اما با این حال در همین بیست سال گذشته توانسته اند خود را به عنوان دولتهای مستقل تثبیت کنند. این کشورها بیش از آن که به مجادلات وسیع تر جهانی کاری داشته باشند درگیر مسائل امنیت داخلی و مرزی و حاکمیت هستند. روابط این کشورها با ایران و آمریکا از عوامل متفاوتی ناشی میشود- نزدیکی جغرافیایی، اشتراکات قومیتی، ارتباطات اقتصادی با ایران، مهاجران این کشورها در ایران، مسایل بازار آزاد، خطوط تامین انرژی و رقابت با روسیه بر سر رابطه با آمریکا. مناقشات پیچیده درون منطقهای باعث شده حضور ایران و آمریکا در این منطقه محدود باشد و از سوی دیگر ضربه جانبی در رقابت ایران و آمریکا کاهش پیدا کند.
■ سه هدف عمده آمریکا در منطقه ■
آمریکا سه هدف ژئوپولیتیکی اصلی در منطقه قفقاز دارد: امنیت و ثبات، دموکراسی خواهی و دسترسی اقتصادی به منابع طبیعی استفاده نشده منطقه و زیرساخت شاهراه حمل و نقل محصولات آسیای مرکزی به سمت غرب که از ایران و روسیه نمیگذرد.
■ نزدیکی جغرافیایی، دوری مواضع ■
ورود ایران به مسائل قفقاز تاکنون در رقابت جهانی این کشور با آمریکا تاثیر چندانی نداشته است. با این که این کشورها از نظر جغرافیایی به ایران نزدیک هستند اما اقتصاد کوچک این کشورها، عدم تمایل به پذیرش معیارهای ایران و مشکلات گسترده تقسیمات منطقهای همگی باعث شده دسترسی تهران به این کشورها محدود باشد.
■ آذربایجان، یک استثناء در روابط با کشورهای حوزه قفقاز ■
عمل گرایی و تاکید بر ثبات تهران در بیشتر موارد هم چنان وجود دارد. با وجود تنشهایی که بر سر برخی مسایل مثل سکولاریسم، تقسیمات دریای خزر و حمایت آمریکا و اسرائیل وجود دارد ایران توانسته سیاستی تقریبا غیر مقابلهای را در منطقه در پیش بگیرد (خصوصا در قیاس با لحن تند و حمایت از عوامل نیابتی در یمن، بحرین، سوریه، لبنان و گروههای فلسطینی) . یک مورد استثناء و عاملی که بیشتر از آن که برای ثروت نفتی کشورهای حوزه دریای خزر مهم باشد برای ایران حیاتی مینماید قضیه کشور آذربایجان است. باکو ایران را به حمایت از "ستون پنجمیها" (یا همان احزاب سیاسی شیعه) در آذربایجان محکوم میکند. اما به استثنای مورد دستگیری عوامل ایران در فوریه 2012 در آذربایجان گزارشات علنی زیادی از حضور عوامل نیابتی ایران در آذربایجان منتشر نشده است.
■ روابط ایران و آذربایجان به تیرگی انجامید ■
ایران همیشه در تلاش بوده به جریان مالی که از منابع طبیعی دریای خزر سرچشمه میگیرد دسترسی پیدا کند و یا حداقل جلوی صادرات آن را بگیرد. اما ایران لزوما در این امر موفق ظاهر نشده است. در یک مقطع زمانی ارتباط ایران با باکو- و سیاست آذربایجان مبنی بر اجازه دادن به دشمنان بالقوه برای مالکیت بخشی از خطوط لوله این کشور- آن قدر خوب پیش میرفت که تهران توانست توسط «شرکت مبادلهای نفتیران» ، که زیر مجموعهای از «شرکت ملی نفت ایران» است، در اولین دور صادرات گاز طبیعی آذربایجان سهمی داشته باشد و از تبدیل رقابت بر سر دریای خزر به مسابقهای تسلیحاتی جلوگیری شود. با تیره شدن روابط ایران و آذربایجان این مسیر ارتباطی هم بسته شد. با این اتفاق طرح ذخایر زیر دریای خزر ناتمام ماند و ایران از معاملات آینده کشورهای حوزه دریایی خزر و قفقاز حذف گردید.
- ارمنستان
ارمنستان در قسمت جنوبی حوزه قفقاز قرار دارد و بیشترین روابط را با ایران برقرار کرده است. دولت ارمنستان ضعیف است و بخش بانکی این کشور با بی ثباتی روبه روست. نیاز برآورده نشده به انرژی و تجارت وابسته به مبادلات بازار خاکستری و سیاه از دیگر مشکلات این کشورند. ارمنستان عموما تلاش کرده ورود ایران به بازارهای جهانی را تسهیل کند هر چند ایروان در مواردی مخالفت کرده و تلاشهایی در جهت معکوس نشان داده است. ایران ارمنستان را به عنوان کشوری حیاتی از حیث نیازهای خود میپندارد. به نظر ایران ارمنستان کشوری است که از نظر جغرافیایی در انزوا قرار دارد و به همین دلیل از ارتباط بیشتر با ایران منتفع خواهد شد.
■ ضعف دولتی ارمنستان نگران کننده است ■
راهبردهای در حال تکامل آمریکا در منطقه، منافع آمریکا از ثبات، علاقه ارمنستان به داشتن یک حامی فرا منطقهای و اشتراکات قومیتی بین ارمنستان و آمریکا باعث شده روابط این دو کشور به عوامل متعددی وابسته باشد. آمریکا از بابت دولت ضعیف ارمنستان و استیلای گروهی خاص بر این کشور که موجب شده ایران بتواند در ارمنستان اعمال نفوذ کند و برای دور زدن تحریمها اقداماتی انجام دهد نگران است. ناتوانی دولت مرکزی در کنترل جناحهای درون قدرت و بستن بازار خاکستری و سیاه- خصوصا در بانکها- نه تنها بر رقابت آمریکا و ایران تاثیر گذاشته بلکه راه را به سوی بی ثباتی ارمنستان و منطقه هموار کرده است.
■ روابط ایران و ارمنستان از نظر تاریخی ■
روابط امروزی ایران و ارمنستان به هزاران سال قبل و زمان حمله صفویان برای فتح ارمنستان کنونی باز میگردد. این تهاجم باعث خروج امپراطوری عثمانی از منطقه شد و منطقه را به صحنه رقابت استعماری تبدیل کرد که در آن ارمنستان صفحه شطرنج بود و امیال دیگر قدرتها بازیگران آن. اختلاف در قدرت مرکزی- در کنار خاطره آسیب پذیری ارمنستان به تهاجمات مشابه- باعث شده ایروان در تعامل با ایران هوشیار باشد.
■ تامین گاز ارمنستان توسط ایران و صادرات برق به ایران از سوی این کشور ■
ارمنستان به دلیل واردات گاز از ایران به این کشور وابسته است اما از آن جا که روسیه کنترل شبکه گازی ارمنستان را بر عهده دارد واردات گاز بیشتر برای تولید برق مصرف میشود و گاه به ایران صادر میگردد. ظرفیت حال حاضر خطوط لوله 24 میلیون متر مکعب در روز است و تمام آن در نیروگاههای حرارتی که تقریبا یک چهارم نیاز کلی ارمنستان را مرتفع میکند به کار میرود. تامین برق به ارتباطات دو سویه منجر شده چرا که شبکه انرژی نوسازی شده ارمنستان این اجازه را میدهد که در فصل تایستان بیشتر از مقدار برق وارداتی از ایران در زمستان برق به این کشور صادر شود (که این میزان در سال 2009 حدود 400 میلیون کیلو وات برآورد شده است) .
■ امور بانکی مسئله نگران کننده برای ایران ■
امور بانکی هم چنان یکی از عوامل مشکل ساز روابط ارمنستان و ایران باقی مانده است. با این که ارمنستان پول رایج کافی برای مقابله با ریال و نفت کافی برای جایگزینی بازارهای از دست رفته خود ندارد ولی بانکهای ارمنستان هنوز در مجامع مالی جهانی اعتبار و اعتماد خود را حفظ کردهاند. با وجود این که مشکلات بانکی همیشه نگران کننده بوده ولی کنترل شدید مالی ارمنستان بیانگر آن است که ایران به احتمال قوی نتوانسته آن طور که باید از سامانه ضعیف مالی این کشور بهره ببرد و پول دیگر تولیدکنندگان خارجی را بپردازد.
- آذربایجان
آن چه که در روابط آذربایجان با آمریکا و ایران تعیین کننده بوده این است که آذربایجان دولتی شیعه دارد ولی توسط نظامی سکولار و فعال اداره میشود. حکومت «علی اف» آذربایجان با نگاهی به نگرانیهایی که از زمان شوروی سابق وجود داشته از آن میترسد که تشیع سیاسی مشروعیت دولت را کاهش دهد و مسبب شکل گیری مخالفت با دولت بشود. رهبری سکولار آذربایجان فلسفه ولایت فقیه ایران را خطری برای بقای دولت خود میپندارد. باکو ملیگرایی آذری را بر وحدت اسلامی ارجح میداند و تلاش داشته مذهب را از حوزه عمومی حذف کند؛ این کشور مرتبا تهران را به پشتیبانی از سخنوران و تندروهای مذهبی در آذربایجان محکوم میکند و ادعا دارد تهران در پی سرنگونی حکومت «علی اف» است. در مقابل ایران تاکید بر قومیت را به منزله تلاش برای تحریک تجزیه طلبی در میان اقلیتهای قومیتی ایران میداند و زیاده روی آذربایجان در استفاده از قدرتهای خارجی و ادعای داشتن حقوق در ذخایر معدنی دریای خزر را تقبیح میکند.
■ ثبات منطقه و امنیت انرژی دو محور اصلی مشترک بین آمریکا و آذربایجان ■
روابط آمریکا و آذربایجان عمدتا حول محوز نیازهای مشترک ژئوپولیتیکی میچرخد. با این که آمریکا گاها به اهداف عقیدتی اشاره داشته است- خصوصا در بازه زمانی بعد از سقوط شوروی و در زمانی که واشنگتن بر گسترش بازار آزاد و مردم سالاری در منطقه تاکید داشت- مسایل مرتبط با ثبات منطقه و امنیت انرژی موارد اساسی هستند که رابطه این دو کشور بر اساس آن بنا نهاده شده. آذربایجان به اندازه آمریکا در مسئله بازار آزاد و حقوق بشر مشارکت ندارد اما آمریکا را به عنوان یک حامی دیپلماتیک فرا منطقهای، تولید کننده تسلیحات و منبعی برای سرمایه گذاری در زیرساختها و رشد اقتصادی قبول دارد.
■ ایران زمینه همکاری مشترک زیادی با آذربایجان ندارد ■
مبادلات تجاری بین آذربایجان با ایران نسبت به حجم مبادلات با آمریکا بسیار کمتر است. هر چند گزارش «نظارت بر پیچیدگی اقتصادی» دانشگاه «ام. آی. تی» نشان میدهد مبادلات آذربایجان با آمریکا نسبت به مبادلات این کشور با ایران از تعادل کمتری برخوردار است. مبادلات با ایران بیشتر شامل نفت خام است که این ماده قابلیت تبدیلی زیادی دارد و میتوان آن را به دیگر کشورها صادر کرد. صادرات آمریکا به آذربایجان به تنهایی از میزان مبادلات دو طرفه باکو و تهران بیشتر است. منابع عمومی اظهار میکنند با این که ارتباطات تجاری ایران برای اقتصاد محدود آذربایجان مفید است ولی اثرات مثبت آن از ارتباط این اقتصادی این کشور با آمریکا کمتر مینماید. ایران به تدریج از شبکه در حال گسترش خطوط لوله آذربایجان حذف شده است. با این که تهران با احداث خط لوله گازی آناتولی (تاناپ) و قسمت شرقی نابوکو مخالفت کرد – و در مقابل پیشنهاد داد گاز دریای خزر از طریق شبکه ایران منتقل شود- آذربایجان از شرکت «نفتیران» دعوت کرد در ساخت میدان گازی «شاه دنیز» و خطوط لوله آن همکاری کند. از آن زمان ایران توانسته دسترسی محدودی به صنایع نفتی آذربایجان داشته باشد هرچند این کشور از شراکت در خط لوله باکو-تفلیس- سیهان، آناتولی و ناباکو حذف شده است. مشارکت رو به کاهش ایران در بخش انرژی آذربایجان موجب شده این کشور نتواند از تجربه و مواد سرمایهگذاری شده توسط متخصصین غربی در آذربایجان بهره مالی و فنی ببرد. یکی دیگر از تبعات این موضوع کاهش منافع ایران از جریان پایدار میدانهای گازی آذربایجان است (و در پی این اتفاق یکی از مهمترین دلایل همکاری با آذربایجان کم کم رنگ میبازد) .
- گرجستان
■ گرجستان از آمریکا برای حفظ مرزهای خود کمک گرفته است ■
جمهوری گرجستان نقش کم رنگ تری در رقابت آمریکا و ایران بازی میکند. این کشور با مشکلات مرزهای داخلی در بخشهای تجزیه طلب روبه روست. به همین دلیل سیاست ملی کشور بیشتر بر مسایل آبخازیا و اوستیای جنوبی تمرکز یافته و به مناقشات بین المللی که به مرزهای این کشور مرتبط نباشد توجه چندانی ندارد. تلاش این کشور برای باز پس گرفتن مرزها با کمک آمریکا باعث شده گرجستان در صف اول تنشهای موجود میان آمریکا و روسیه قرار بگیرد. دولت این کشور به خاطر همین مسایل از چنان اهمین بین المللی برخوردار شده که برای این کشور کوچک زیاد است.
■ آینده نامعلوم روابط دو کشور ■
روابط میان واشنگتن و تفلیس بر مواضع مشترک مرتبط با قدرت نمایی روسیه، خصوصا در ارتباط با آبخازیا و اوستیای جنوبی استوار است. روابط ژئوپولیتیکی – گرجستان به روند غربی سازی پیوست و تلاش کرد با «اتحادیه اروپا» و آمریکا روابط نزدیک تری داشته باشد تا بتواند نفوذ روسیه در کشورش را کم کند- به دلیل ارتباط فردی قوی بین «بوش» و «ساکاشویلی» تحت الشعاع قرار گرفت. با بر سر کار آمدن «حزب رویا» و ورود دستهای جدید از شخصیتها به حلقه سیاست گذاری گرجستان و آمریکا نمیتوان آینده این روابط را به روشنی ترسیم کرد.
■ تلاش ایران برای پر کردن جای آمریکا در روابط با گرجستان ■
سیاست خارجی گرجستان بر روسیه متمرکز است. سیاست گذاران گرجی تلاش کردند با استفاده از نگرانیهای ایران درباره نفوذ روسیه در منطقه به میزانی از آزادی برای مانور دادن میان دو کشور دست پیدا کنند. علی الخصوص باید بدانیم تفلیس ایران را کشوری میداند که تا حدودی از یکپارچگی مرزها و ثبات منطقهای حمایت میکند و دلیل این امر را آن میداند که بروز هر گونه مشکل باعث کمرنگ شدن نقش تهران و افتادن ابتکار عمل به دست مسکو میشود. ایران تلاش کرد در زمانی که گرجستان به دنبال شریک جدیدی بود با این کشور ارتباط برقرار کند (تا جای آمریکا، که ظاهرا غیرقابل اعتماد به نظر میرسید، را پر کند) ولی این گونه به نظر میرسد که گرجستان ارتباط با ایران را تنها به عنوان روابطی تکمیلی در کنار روابط نظامی و سیاسی با آمریکا به حساب آورده است.
■ گرجستان مهره مهم بازی ایران و آمریکا نیست ■
پیشرفت آهسته اما چشمگیر بوده است. گرجستان و ایران توافق کردند که برای سفر به این کشورها به ویزا نیازی نباشد و همین مسئله باعث افزایش تعداد سفرهای جهانگردان ایرانی به گرجستان شد (مردم ایران گرجستان را راحتترین کشور غربی برای سفر یافتند و این گونه گفته میشود که ارمنستان به این مسئله اعتراض کرده و گفته گرجستان جهانگردان این کشور را میدزدد) . گرجستان اینک در میان فشار روز افزون آمریکا بر ایران – فشاری که باعث بی میلی بانکهای گرجی برای مبادله با حسابهای ایرانی شده است- و فرصتهای تجاری و راهبردی مستتر در رابطه با این کشور گیر افتاده است. تا کنون ایران و آمریکا به گرجستان اجازه دادهاند در این بازی موضع خاصی نداشته باشد و به خاطر کاهش نفوذ روسیه با هر دو کشور روابط بیشتری داشته باشد. اما هنوز مشخص نیست که نخست وزیر این کشور، « ایوانیشویلی»، چه رویکردی را بر خواهد گزید- با توجه به تاثیر محدود اقتصادی و سیاسی تفلیس در رقابت آمریکا و ایران به نظر نامحتمل است که هر یک از این دو کشور بخواهد توجه زیادی به این کشور داشته باشد. قفقاز جنوبی با تعارضات محلی دست به گریبان است و در رقابت آمریکا و ایران منطقه کلیدی به حساب نمیآید. ایران وضعیت موجود را قبول کرده هرچند ایرانیها از گزارشاتی که از پایگاههای هوایی و تروریستی اسرائیل در آذربایجان منتشر شده نگرانند.
■ ایران موفق شده در منطقه به امتیازاتی دست پیدا کند ■
ایران موفق شده در منطقه به امتیازاتی دست پیدا کند اما این پیشرفت عموما به کشورهای شمال غرب ایران و دیگر کشورهایی که با کشورهای حوزه قفقاز جنوبی مبادلات مستقیم دارند محدود بوده است. نقاط ضعف موجود در منطقه – توان پایین دولت، اقتصاد کوچک، روابط بانکی محدود و نگرانیهای متفاوت ملی و سیاسی- تلاش ایران برای عبور از تحریمهای «اتحادیه اروپا» و آمریکا و یا واردات تجهیزات نظامی دست دوم را با محدودیت مواجه کرده است. ایران نمیتواند به شکل موثر از منطقه قفقاز برای هدف قرار دادن منافع راهبردی آمریکا استفاده کند. البته در این میان استثنائاتی محتمل است که از میان آن میتوان به حملات عوامل نیابتی به اهداف آمریکا و اسرائیل اشاره کرد.
■ مداخلات آمریکا در تصمیمات جمعی منطقه بی تاثیر خواهد بود ■
در سوی دیگر آمریکا نمیتواند برای رقابت مستقیم با ایران کار زیادی بکند. مسلح کردن آذربایجان، حتی به وسیله تسلیحاتی که در جنگ دریایی کاربرد دارند، میتواند به مثابه خطری برای وضعیت کنونی ناگورنو کاراباخ و ورود به رقابتی دیگر با روسیه تلقی شود. آمریکا میتواند به طور لفظی از موضع آذربایجان در رابطه با تقسیم دریای خزر پشتیبانی کند اما مداخلات داخلی از این دست به احتمال زیاد نتیجه مذاکرات را عوض نخواهد کرد، به خصوص وقتی بدانیم عشق آباد و آستانه هم درست به اندازه تهران، نسبت به مسئله مداخلات خارجی هوشیار هستند. ایران نسبت به دیگر اهداف آمریکا در منطقه در حاشیه باقی مانده است و اعمال نفوذی که آمریکا در رسیدن به اهداف – ارتباطات فردی، مبادلات، کمک رسانی، حواله جات، نظامی و دیگر اهداف روابط امنیتی - به دست آورده به این کشور توانایی آن را میدهد که از نفوذ اقتصادی ایران بکاهد و از سوی دیگر به این کشور اجازه دهد در زمینه آموزش و تجهیزات تعاملاتی داشته باشد که این تعاملات از سوی دیگر باعث کاهش توانایی ایران در استفاده از امتیازات خود در کشورهای کوچک تر حوزه قفقاز خواهد شد.