به گزارش نما به نقل از خبرآنلاین، تابهایی به امام حسن عسکری(ع) منسوب شده که برخی از مورخین با نسبت آنها به امام سخت موافقند و عدهای دیگر، آنها را ساختگی شمرده و اعتبار علمیشان را زیر سوال بردهاند.
دکتر رسول جعفریان در مقالهای با عنوان «اسوههای بشریت(11)؛ امام حسن عسکری(ع)» در شماره 47 مجله «نور علم» که در آبان ماه سال 71 منتشر شده، درباره کتابهای منسوب به امام حسن عسکری(ع) نوشته است:
«کتاب تفسیر به امام عسکری(ع) نسبت داده شده که شامل تفسیر سوره حمد و قسمتی از سوره بقره است. این کتاب از ابتدای طرح آن در محافل علمی از قرن چهارم تاکنون مورد قضاوتهای گوناگونی قرار گرفته است.
عدهای آن را از اثار امام دانسته و احادیثی نیز از آن نقل کردهاند و برخی دیگر آن را ساختگی شمرده و اعتبار علمیاش را منتفی دانستهاند. بخشی از این قضاوتها متکی به سند کتاب است؛ زیرا دو نفر به نامهای یوسف بن محمد بن زیاد، و محمد بن سیّار، اساس روایت آن هستند و واسطه این دو و صدوق، محمد بن قاسم استرآبادی است، گرچه براساس روایت ابن شهر آشوب، حسن بن خالد برقی نیز راوی این تفسیر است. علاوه بر ابهام و اشکالاتی که در هویت افراد فوق به جز خالد بن حسن وجود دارد در کیفیت سند و نیز اینکه آیا این دونفر خود راوی کتاب هستند یا پدرانشان، صحت انتساب آن به امام(ع) را زیر سؤال میبرد. و برخی از علما به اشکالات بالا پاسخ دادهاند.»
استاد دانشگاه تهران در ادامه مطلبش نوشته است:
«اشکال دیگری که بر کتاب وارد شده این است که در آن روایاتی نقل شده که از نظر محتوی جداً قابل انتقال و ایراد بوده و گاهی به صورتی آمیخته با خرافات است که به هیچ وجه نمیتوان آن را به امام(ع) نسبت داد چنانکه علامه تستری چهل مورد از این نمونهها را ارائه داده است. از میان مخالفین ، ابن الغضائری، علامه حلّی، علامه بلاغی و آیت الله خوئی(قده) را میتوان نام برد.
در مقابل، عدهای دیگر سخت با نسبت آن به امام موافقند که از آنان، صدوق، طبرسی صاحب احتجاج، کَرَکی، مجلسی اول و دوم شیخ حرّعاملی را میتوان نام برد.
رئیس سابق کتابخانه مجلس شورای اسلامی در ادامه مینویسد:
برخی دیگر از علما حد وسط را برگزیده و نظر دادهاند که این تفسیر نیز مانند کتب دیگر میتواند مورد انتقاد قرار گرفته و روایات صحیح آن پذیرفته شود، علامه بلاغی ضمن رسالهای در نقد آن، مواردی را که موجب سلب اعتبار از آن تفسیر میشود، برشمرده است.
نکته مهم این است که علی بن ابراهیم قمی و محمد بن مسعود عیاشی هیچ کدام در تفسیرهای خود، روایتی از این کتاب نقل نکردهاند و این خود میتواند نقش تعیین کنندهای در قضاوت درباره این تفسیر داشته باشد.»
این عضو فعال وبلاگ نخبگان خبرآنلاین درباره کتاب دیگری که به امام حسن عسکری، منسوب است، مینویسد:
«کتاب المقنعة، کتاب دیگری است که به امام نسبت داده شده که راوی آن گویا ابن شهر آشوب است.
این کتاب در نسخهای از مناقب با عنوان«کتاب المنقبة» ضبط شده و صاحب ذریعه نیز تحت همین عنوان بدان اشاره کرده است اما در چاپ نجف و قم از مناقب با عنوان«رسالة المقنعة» از آن یاد شده است. بیاضی نیز بعدها از آن با عنوان«کتاب المقنعة» یا «رسالة المقنعة» یاد کرده است.
جعفریان در ادامه مطلبش نوشته است:
«در هر دو کتاب اشاره شده که این کتاب مشتمل بر علم حلال و حرام است، بنابراین طبعاً نمیتواند مجموعهای در مناقب باشد و لابد باید در آن تصحیفی صورت گرفته باشد. آنچه که مطلب را کاملاً آشکار میکند این است که نجاشی در ذیل نام«رجاء بن یحیی بن سامان عبرتائی کاتب»مینویسد: او از امام هادی(ع) روایت میکرده و به وسیله پدرش که در خانه ابوالحسن کار میکرده به خانه آن حضرت راه یافته و از خواص وی شده و کتابی با عنوان«المقنعة فی ابواب الشریعة» از او نقل کرده است و ابوالمفضل شیبانی نیز آن را از رجاء بن یحیی روایت کرده است. اگر در کنار این نقل روایت سید بن طاووس را ـ به نقل از آقابزرگ ـ از علی بن عبدالواحد که میگوید: «انّه اخرج المقنعة من دار ابى محمد العسکرى فی سنة 255» و روایت مناقب را که میگوید: رساله مقنعة امام عسکرى درسال 255 ق تألیف شده قرار دهیم بروشنى معلوم مىشود که«المقنعة» مورد بحث همان کتاب رجاء بن یحیی است که آن را از امام هادی(ع) روایت کرده و در خانه امام عسکری(ع) بوده که در سال 255 از آن خانه بیرون آورده شده است.»
این پژوهشگر برجسته تاریخ اسلام در پایان مطلبش نوشته است:
«جالب توجه است که در مناقب تصریح شده: در آغاز کتاب «المقنعه» آمده: أخبرنی علی بن محمّد بن موسی(که همان امام هادی(ع) است). ابوالمفضل در سال 314 از رجاء بن یحیی نقل حدیث کرده که فوت رجاء نیز در همین سال اتفاق افتاده است.»