متن بیانیه تحلیلی فراکسیون اصولگرایان مجلس درباره سخنان مقام معظم رهبری پیرامون حوادث مرتبط با استیضاح وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی به شرح زیر است:
رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای، در تاریخ ۲۸/۱۱/۹۱ در دیدار با جمعی از مردم غیرتمند و مومن آذربایجان شرقی مطالب مهمی بیان فرمودند و نکات کلیدی و حساسی را گوشزد کردند. ایشان بخش اعظم سخنان خود را به تجزیه و تحلیل مواضع اخیر مقامات آمریکایی درباره مذاکره مستقیم با ایران اختصاص دادند و با تشریح انگیزه آمریکا از این پیشنهاد، غیرمنطقی و بیفایده بودن این گونه مذاکرات را تبیین کردند.
ایشان به درستی توضیح دادند که هدف آمریکائیها از مذاکره با ایران آگاهی از دلایل ایران برای رسیدن به حقیقت و نیل به توافق بر پایه آن نیست بلکه آنها میخواهند با نشاندن ایران بر سر میز مذاکره در داخل و خارج آمریکا چنین وانمود کنند که سیاست تحریم اقتصادی آمریکا موثر واقع شده و ایران در اثر فشار اقتصادی مذاکره با آمریکا را پذیرفته است. آمریکائیها با دروغ و تقلب، فعالیتهای صلحآمیز ایران را برای استفاده از انرژی هستهای، تلاش برای دستیابی ایران به سلاح هستهای قلمداد میکنند و برای منصرف ساختن ایران از چیز که واقعیت ندارد روز به روز بر تحریمها و فشارها میافزایند و در عین حال پیشنهاد مذاکره مستقیم میدهند.
مقام معظم رهبری به درستی بر ذلت بار بودن پذیرش چنین مذاکرهای تاکید کردند و آن را در شان ملت انقلابی ایران ندانستند و اطمینان دادند که ملت بزرگوار ایران به فضل الهی خواهد توانست این تهدید را به یک فرصت تبدیل کند و با آزاد کردن انرژیهای نهفته در وجود آحاد ملت به ویژه جوانان سختکوش و با ایمان خود خواهد توانست از این مرحله با سرافرازی عبور کند. آمریکائیها مادام که با روحیه استکباری و نیرنگ با ملت ایران برخورد کنند پاسخ ملت ایران به آنها منفی خواهد بود.
ایرانیان طی سی و چهار سال گذشته از انقلاب اسلامی خود با جان و دل حمایت کرده و در راهپیمایی بیست و دوم بهمن امسال یک بار دیگر آن حمایت را به باشکوهترین صورت نشان دادند. چنین ملتی هرگز حاضر نخواهد شد استقلال خود را، که طعم شیرین آن را پس از پیروزی انقلاب چشیده با وعدههای دروغین آمریکا معاوضه کند. اگر آمریکائیها به استقلال ملت ایران احترام بگذارند و به جای رفتار ظالمانه و روشهای غیرمنطقی، روشی منطقی در پیش گیرند؛ آنگاه، البته ملت ایران را در عین اقتدار، ملتی منطقی و صاحب حرف حساب خواهند یافت.
رهبر معظم انقلاب اسلامی بخش پایانی سخن خود را به بیان مطالبی درباره حوادث روز یکشنبه ۱۵/۱۱/۹۱ مجلس در استیضاح وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی اختصاص دادند. ما در این بیانیه نظر خود را بیشتر به این بخش از سخنان ایشان معطوف میسازیم.
رهبری اصل استیضاح را کاری غلط دانستند، فراکسیون اصولگرایان در بیانیهای که صبح روز استیضاح در مجلس منتشر کرد از نمایندگان مجلس درخواست کرد به استیضاح رای مثبت ندهند. دلائل فراکسیون برای مخالفت با این استیضاح، که در آن بیانیه به همه آنها اشاره نشده بود، به اختصار از این قرار بود:
الف_ آمریکا و دیگر همپیمانان او برای اعمال دشمنی دیرینه خود با انقلاب اسلامی تحریمهای اقتصادی خود را در ماههای اخیر تشدید کردهاند تا ملت را خسته کنند. آنان مایلند مشکلات اقتصادی در ایران با تنشهای سیاسی توام و تکمیل شود و مخصوصا در آستانه انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری ذهن مردم گرفتار بگومگوهای بیحاصل شود و مشکلات اقتصادی حل ناشده باقی بماند.
سخنان چندی پیش مقام معظم رهبری در سفر به خراسان شمالی که اختلافافکنی و بازی با احساسات مردم را «خیانت» خواندند هشداری ناظر به همین واقعیت بود که متاسفانه چنانکه باید و شاید، از سوی بعضی فهمیده نشد و رعایت نشد.
ب_ مقام معظم رهبری در آذرماه ۹۱ در دیدار با دانشجویان دانشگاه، طرح سوال از رئیس جمهور را به مصلحت ندانستند و از نمایندگان خواستند آن را متوقف کنند، ریاست مجلس بلافاصله در نامهای اطاعت خود را از تذکر رهبری اظهار کرد و نمایندگان امضاءکننده سوال، امضای خود را پس گرفتند و سوال از دستور خارج شد. اما چیزی نگذشت که دوباره بعضی از همان افرادی که طرح سوال را دنبال میکردند با دلایل دیگری در پی استیضاح وزیر کار برآمدند. آنان در پاسخ به بعضی نمایندگان که هشدارهای رهبری را یادآوری میکردند پاسخ میدادند که مقام معظم رهبری خواستار توقف «سوال» بودهاند اما در مخالفت با استیضاح مطلبی نفرمودهاند. نتیجه این رفتار آن شد که همان اتفاقی که ممکن بود هنگام طرح سوال روی دهد، هنگام طرح استیضاح روی داد و بهانهای به دست دشمنان داد تا شادی کنند و به خیال خود ذهن مردم را به جای توجه به سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به سوی اختلاف روسای قوا منحرف سازند.
ج_ چند سال پیش در مجلس هفتم در بهمن ماه سال ۸۳ در حالی که چند ماهی بیشتر به انتخابات ریاست جمهوری و پایان عمر دولت وقت باقی نمانده بود، استیضاح وزیر آموزش و پرورش موردنظر عدهای از نمایندگان بود و رهبری در همان زمان با توجه به بیفایده بودن و حتی مضر بودن استیضاح در آن شرایط از نمایندگان خواسته بودند از استیضاح صرفنظر کنند و آنان اطاعت کرده بودند. فراکسیون اصولگرایان مجلس نهم در همان بیانیه منتشر شده در روز استیضاح با یادآوری آن تذکر قبلی رهبری، استیضاح وزیر کار را به مصلحت ندانسته بود. اما متأسفانه این نکته مورد توجه استیضاح کنندگان واقع نشد و حتی یکی از نمایندگان موافق استیضاح در نطق خود با اشاره به این یادآوری استدلال فراکسیون اصولگرایان را مردود شمرد.
د- به هر حال استیضاح در مجلس عملی شد و مجلس، که در جلسه صبح احتمال قوی داده میشد با ادامه کار وزیر موافقت داشته باشد در فضای پرتنش عصر به برکناری وزیر رأی داد. نتیجه آن شد که یک وزارتخانه که متصدی امور مهمی مانند قوانین اشتغال و رفاه و تأمین اجتماعی و تعاون بود بیوزیر ماند و فردی که برکناری او از سمت ریاست سازمان تأمین اجتماعی انگیزه اصلی استیضاح کنندگان بود بر سرکار خود باقی ماند. یعنی آنچه مقصود بود واقع نشد و آنچه واقع شد، مقصود نبود.
البته باید گفته شود که در میان معدود نمایندگانی که استیضاح را امضاء کرده بودند افرادی از فراکسیونهای مختلف مجلس و از جمله چند نفر از فراکسیون اصولگرایان وجود داشتند. اما شرکت آنان در استیضاح، مبتنی بر تصمیم فردی آنها بود و مشورتی با دیگر اعضای فراکسیون نکرده بودند و تصمیم تشکیلاتی فراکسیون همان مخالفت با استیضاح بود که رسماً اعلام شد.
اما بدتر از اصل اسیتضاح سخنانی بود که در مجلس از سوی رئیسجمهور محترم مطرح شد و نشان دادن فیلم مبهم و نامفهومی که رئیسجمهور میخواست به استناد آن، رؤسای دو قوه مقننه و قضائیه را متهم سازد. چنین رفتار و گفتاری به هیچ وجه تناسبی با موضوع استیضاح نداشت و سخت مایه تأسف و تعجب عموم نمایندگان شد و به جرأت میتوان گفت:هیچکس در مجلس این اتهامزنی را که به تعبیر رهبری «کاری بد، غلط، نامناسب، خلافشرع، خلاف قانون و خلاف اخلاق بود» نپسندید.
رئیس مجلس نیز در پاسخ به سخنان رئیس دولت، مطالبی گفت که بخشی از آن لازم و درست و منطقی بود و بخشی از آن به تعبیر رهبری «قدری زیادهروی بود و لزومی نداشت».
نتیجه این سخنان تنشزاد و روشهای نادرست و لجاجتهای بیهوده، سوءاستفاده دشمنان و ناراحتی مردم بود که به نوبه خود سبب ناراحتی و تأثر مقام معظم رهبری گردید. مردم با بصیرت و انقلابی ایران البته با حضور حماسی خود در راهپیمایی بیست و دوم بهمنماه،آن تلخی اندک را با شیرینی بسیار جبران کردند، اما در قم حادثهای روی داد که سبب قطع سخنان ریاست محترم مجلس گردید و بار دیگر بهانهای به دست آمد تا رسانههای بیگانه به جای انعکاس راهپیمایی عظیم مردم ایران، یا لااقل سکوت در برابر آن، اذهان مخاطبان خود را به سوی این واقعه جلب کنند و در پی نتیجه دلخواه خود برآیند. فراکسیون اصولگرایان در اولین جلسه علنی مجلس پس از بیست و دوم بهمن، با صدور بیانیهای این واقعه را محکوم کرد و بر ضرورت حفظ حرمت جایگاه مقامات کشور پایفشرد.
بار دیگر بلافاصله پس از سخنان معظم رهبری، نخست رؤسای دو قوه مقننه و قضائیه و یک روز بعد رئیس قوه مجریه، با انتشار بیانیههایی وفاداری و تبعیت و اطاعت خود را از رهبری اعلام کردند و رئیس مجلس در اولین نطقی که پس از سخنان رهبری در مجلس ایراد کرد از جانب خود نمایندگان از ایشان و از ملت ایران عذرخواهی کرد و نمایندگان نیز در بیانیهای جداگانه با بیانی دیگر همان سخنان را تکرار و تأکید کردند و نظر رهبری را فصلالخطاب دانستند.
با شنیدن این بیانیهها این سؤال به ذهن بسیاری از نمایندگان و مردم خطور میکند که آیا این آخرین بار خواهد بود یا آنکه باز هم چنین اتفاقات تلخی تکرار خواهد شد؟ فراکسیون اصولگرایان در پی آن است که در این بیانیه از سخنان کلیشهای و تکراری فراتر رود و به ریشهیابی علت بروز این وقایع بپردازد. طبیعی است که ما دولت را در واقعه اخیر مقصر میدانیم، اما دولت را تنها مقصر نمیدانیم. قصد ما ریشهیابی در مجلس است و این به معنای بیتوجهی به ریشههای رفتارهای ناصحیح دولت نیست.
ذکر این نکته نیز ضروری است که قصد ما اثبات برتری و بهتری فراکسیون اصولگرایان نسبت به دیگر فراکسیونهای مجلس نهم نیست و با انتشار این بیانیه قصد کسب حیثیت و خدای نخواسته کینهورزی و انتقامجویی نداریم و نمیخواهیم به اصطلاح«از آب گلآلود ماهی بگیریم».
حقیقت این است که در بعضی از همکاران ما در مجلس تلقی خاصی از ولایت فقیه وجود دارد که ما آن را درست نمیدانیم و همان تلقی را منشأ این قبیل گرفتاریها میدانیم و معتقدیم مادام که این تلقی عوض نشود احتمال تکرار این گونه وقایع تلخ وجود خواهد داشت.
به طور خلاصه این عده از همکاران ما در مجلس، که تعداد آنها شاید به تعداد انگشتان دو دست نرسد، معتقدند آنها موظفند در مجلس هرکاری را که خود صحیح تشخیص دادند انجام دهند و به پیش برند مگر آنکه رهبری صریحاً به آنها تذکر بدهد و به قول خودشان با «حکم حکومتی» آنها را متوقف سازد.
در قضیه سؤال از رئیسجمهور (پیش از آنکه رهبری نظر صریح خود را مشعر بر لزوم توقف سؤال مطرح کند) وقتی به آنان گفته میشد شما که خود را تابع ولایت فقیه میداند آیا این کارتان برخلاف نصایح و توصیههای ایشان نیست، میگفتند«شما نیتخوانی میکنید» یا میگفتند مگر شما «قیّم» نمایندگان دیگر هستید. گاهی نیز نمایندگان مخالف سؤال را متهم به بیاعتنایی به مشکلات مردم و شیفته دولت معرفی میکردند. آنها چنین وانمود میکردند که گویی امر و نهیهای رهبری و هشدارها و تذکرهای ایشان با هیچ استدلالی همراه نیست و از سخنان رهبری ملاک و معیاری نمیتوان به دست آورد تا نمایندگان بتوانند بر اساس آن با عقل و فکر خود مصادیق هشدارهای رهبری را تشخیص دهند و قبل از آنکه رهبری ناچار شود خود صریحا وارد میدان شود به رهنمودهای ایشان عمل کنند.
برداشت این عده از نمایندگان از سخنان رهبری گویی این است که آن سخنان تحکم آمیز و خالی از مصلحت اندیشی است و نظیر دستورهای آمرانه فرماندهان نظامی به افراد تحت امر آنهاست که به قول معروف "چرا" ندارد اما میباید از آن دستورات اطاعت کرد.
این در حالی است که رهبری همواره در تبیین سخنان و هشدارهای خود به وجود مختلف استدلال میکنند و عقل و فهم مردم را مخاطب قرار میدهند و سخن خود را با دلیل همراه میسازند. فیالمثل شرایط موجود را یادآوری میکنند یا فرعی بودن مسئله را در مقایسه با مسائل مهمتر گوشزد مینماید یا به سوء استفاده دشمنان از بعضی سخنان و کارها توجه میدهند. به عنوان نمونه وقتی تنها مدت کوتاهی به پایان عمر دولت باقی مانده و استدلال میکنند که استیضاح یک وزیر (که البته حق نمایندگان هم هست) به مصلحت و سود کشور نیست.
با این استدلال و توضیحات و تبیینهایی که رهبری به دست میدهد تا حدود زیادی میتوان ملاکهایی عقلی به دست آورد و بر اساس آن ملاکها مصادیق امر و نهی رهبری را تشخیص داد و پیش از آنکه ایشان ناچار شوند به صراحت سخنی بگویند. مطابق نظر ایشان عمل کرد این همان روشی است که فراکسیون اصولگرایان در مجلس نهم و بسیاری از نمایندگان در پیش گرفته و تلاش کردهاند با فهم معیار و ملاک سخنان رهبری در مسیر مورد نظر ایشان حرکت کند و امیدوارند توانسته باشند به وظیفه خود عمل کرده باشند.
آنچه گفتیم خیال پردازی و بیان یک فرض ذهنی نیست بلکه گزارش واقعیتهاست. در مجلس دو طرز فکر و دو روش در قبال رهنمودها و هشدارهای مقام معظم رهبری وجود دارد. یک دسته از نمایندگان که اکثریت تام مجلس را تشکیل میدهند معتقدند باید با تامل و تفکر در سخنان رهبری ملاک و معیار به دست آورد و به اصطلاح یا "تنقیح مناط" به تشخیص مصادیق پرداخت و معدودی معتقدند باید به آنچه خود تشخیص میدهند درست است عمل کنند و اگر رهبری به صراحت نظری دادند آنان در عمل تابع خواهد بود. فرق این دو روش در این است که در اولی سعی میشود در مقام فکر و نظر و تشخیص با رهبری هماهنگی و همراهی حاصل شود و در دومی اظهار میشود که ما به فکر و تشخیص خودمان عمل کنیم اما در مقام عمل از امر و نهی رهبری و حکم حکومتی اطاعت میکنیم.
بنابر آنچه گفته شد بحث نیت خوانی در کار نیست. کسی از نمایندگان هم خود را قیم دیگران نمیداند و هیچ نمایندهای نمایندهتر از دیگران نیست. همچنین باید گفت کسی ادعا نکرده که از جانب رهبری پیامی محرمانه و یا ماموریتی ویژه در مجلس دارد. بلکه سخن بر سر دو نوع نگرش به دیدگاهها و رهنمودها و هشدارهای مقام معظم رهبری در مجلس است.
اکنون توصیه دوستانه ومشفقانه ما به ریاست محترم مجلس این است که تدبیری بیندیشند تا طراحی و تصمیم معدود نمایندگانی که روش مذکور در فوق را برگزیدهاند مجلس را به مسیری که منجر به تذکر و خطاب رهبری شود نکشاند. در استیضاح و سؤال و امثال آن یک اقلیت هم میتواند مطابق آئیننامه مجلس کار را شروع کند و به اصطلاح کلید بزند. بعضی وقتها وقتی کاری شروع شد ممکن است حوادثی پیش آید که از اختیار همان شروع کنندگان هم بیرون باشد و به حوادث تلخ و تلختر دیگری منجر شود که دودش به چشم همگان رود.
اگر ما در این بیانیه عمدتا به تجزیه و تحلیل آنچه در مجلس گذشت پرداختهایم و به سراغ ریشهیابی رفتار قوه مجریه نرفتهایم به دلیل آن است که ما به عنوان فراکسیون اصولگرایان مجلس نهم بخشی از مجلس هستیم و در درجه اول برحسب آنچه از نزدیک شاهد آنیم نسبت به مجلس احساس وظیفه و مسئولیت میکنیم. نقد و تحلیل رفتار دولت و رئیس دولت خود مجال مفصل دیگری میطلبد که آن را به وقت دیگری موکول میکنیم.
مقام معظم رهبری در پایان سخنان خود سه بار "تقوا" را به یاد همه آوردند و فرمودند: از مسئولان توقع داریم با صبر، میدان ندادن به احساسات سرکش و ملاحظه مسائل کشور، همه توان و نیروها را برای حل مشکلات مردم متمرکز کنند و حالا که دشمنیها شدت یافته آنها هم رفاقتشان را شدت دهند. ما بر این باوریم که پس از این سخنان جایی برای سخن دیگر باقی نمانده است.
از خداوند کریم میخواهیم به ما توفیق دهد بتوانیم شکر نعمت داشتن رهبری مانند حضرت آیتالله خامنهای را به جای آوریم و کفران نعمت نکنیم و همانطور که ایشان برای ما رهبری شجاع و بصیر و با تقوا و مدیر و مدبرند ما نیز برای ایشان "یارشاطر" باشیم و نه "یارخاطر" و از مردم همان مردمی که در راهپیمایی بیست و دوم بهمن امسال و هر سال وحدت و بصیرت و همت خود را نشان دادهاند عقب نمانیم.