چرا اردوغان بر ناامنی در سوریه اصرار دارد؟

در حالی‌كه جامعه بین‌المللی و از جمله دشمنان سوریه به ناكامی توطئه‌ها جهت براندازی نظامی در این كشور اذعان دارند، اردوغان همچنان بر مواضع گذشته خود پافشاری می‌كند.

به گزارش نما به نقل از فارس، پایگاه خبری لبنانی النشره در مقاله‌ای تحت عنوان «چرا اردوغان گفت‌وگو درباره سوریه را نمی‌پذیرد و آتش‌افروزی اصرار دارد» به قلم «امین حطیط»، تحلیلگر امور استراتژیک به بررسی سیاست‌های نخست وزیر ترکیه در شرایط کنونی منطقه می‌پردازد.

حطیط در این ارتباط می‌نویسد: «رجب طیب اردوغان»، نخست وزیر ترکیه بر این باور است، «آتش عربی» که غرب به عنوان «بهار عربی» از آن یاد و تبلیغ می‌کند، مواضع قدرت امت عربی را به دست خواهد گرفت و راه را در مقابل برای وی برای به دست گرفتن رهبری امت جهانی اسلام باز می‌کند. بنابراین با ابزارهای عربی - اسلامی و سلاح ناتو و با رویای بازگشت به تاریخی که زمان آن را از بین برده و به فراموشی سپرده است، مخالفت خود را با سوریه به عنوان خلیفه و ولی امری آغاز کرد که تمام اقدامات منطقه‌ای زیر نظر او و به دست دولتش صورت می‌گیرد.

پناه بردن برخی از عرب‌های سوریه که از وطن و قومیت خود نفرت داشتند، به اردوغان مشوق وی در این جنگ بود، اما مقاومت مردم سوریه تلاش‌های اردوغان در این خصوص را با شکست مواجه کرد و اقدامات ترکیه و دشمنان سوریه نتوانست در این مقاومت تأثیری داشته باشد.

ترکیه در طول ۲۳ ماهی که از بحران سوریه می‌گذرد، همه روش‌ها و تاکتیک‌ها و توطئه‌ها برای سرنگونی نظام در سوریه را به کار گرفت، در حالی‌که توجه نداشت، این اقداماتش همانند فرو کردن خنجر در پشت دوست و هم پیمان خود بود و با ریختن خون مردم بی‌گناه سوریه رفتار جنون آمیز از خود نشان داد که به دور از تمام موازین اخلاقی و اسلامی و شرعی و قانونی بود. ترکیه جنایت‌های بی‌شماری را در حق زنان و مردان سوری در اردوگاه‌های پناهندگان سوری در این کشور مرتکب شد و برای اطمینان از سقوط دولت سوریه و رژیم سیاسی آن از سرقت ثروت‌ها و منابع این کشور نیز دریغ نکرد تا از طریق نابودی کشورهای عربی رؤیای امپراطوری خود را دست‌کم در این کشور محقق کند.

با تمام این اقدامات نخست وزیر ترکیه هم اکنون به جایی رسیده که به صراحتا اعلام می‌کند، سوریه از مرحله خطر عبور کرده و آن را پشت سر گذاشته است تا درپی آن غرب اعتراف کند که در سوریه شکست خورده و نتوانسته به اهداف مورد نظر خود در این کشور دست یابد و دیپلوماسی و سیاست خشونت و ترور را به کنار نهاده و از آن عقب نشینی کرده است.

در زیر به برخی از موارد عقب نشینی غرب اشاره می‌شود:

- آمریکا:

آمریکا از حمایت مخالفان (با تأمین سلاح و تجهیزات نظامی آنها) و تشویق آنان به جنگ و تشکیل حکومت انتقالی به رهبری ائتلاف آمریکایی دست برداشته و با دور کردن ناوگان دریایی خود از سواحل سوریه از حمایت نظامی گروه‌های تروریسم مخالف سوریه عقب نشینی کرده است.

در این اواخر «جان کری»، وزیر جدید امور خارجه آمریکا که با «هیلاری کلینتون» درباره اقدام نظامی و تروریستی علیه سوریه مخالف بود، موضع قانع شدن آمریکا به اعلام آتش بس در سوریه و انجام عملیات دیپلماتیک در این کشور برای حل بحران را در پیش گرفته است.

- فرانسه:

فرانسه هم از حمایت خشونت‌ها و ترورها در سوریه دست برداشته و پذیرفته است که ایده سرنگونی و سقوط نظام سیاسی قدرتمند موجود در سوریه احمقانه است و باید سیاست خود را در قبال سوریه تغییر دهد که با ناکامی‌های مستمر گروه‌های تروریستی رو به رو شده است. فرانسه همچنین می‌خواهد از تجارب سوریه در مبارزه با تروریسم استفاده کند. این کشور بعد از تغییرات بین المللی متعدد نمی‌تواند سیاست حمایت از تروریسم در سوریه را دنبال کند و هم اکنون به این نتیجه رسیده که باید راه حل سیاسی و دیپلماتیک برای گفت‌وگو و مذاکره بین احزاب معارض سوری را مورد حمایت قرار دهد.

- کشورهای اسلامی و عربی:

سازمان همکاری اسلامی از مواضع خود که در نشست یک سال قبل این سازمان در عربستان اعلام شده بود، امسال در نشست قاهره عقب نشینی کرد و بر ضرورت آتش بس و گفت‌وگوی بین احزاب و جریان‌های معارض سوری تأکید کرد.

در سطح کشورهای عربی هم مشاهده می‌شود، بین طرف‌ها و جریان‌هایی که به قدرت رسیده‌اند، شکاف ایجاد شده و برخی از این جریان‌های روش انحصاری قدرت را در پیش گرفته‌اند، به همین دلیل مردم این کشورها به جای بهره‌مندی از دموکراسی و «بهار عربی» با «آتش عربی» رو به رو شده‌اند. ترور، به حکمی شرعی و قانونی در جهان عرب شده و آنها سعی بر تحمیل نظرات و دیدگاه‌های خود دارند و آن را پایه اجرای دین قرار داده‌اند، هر چند که با روح و اصل دین مخالفت داشته باشد.

این امر موجب شده تا این کشورها درگیر داخل خود شوند و در خصوص مسائل سوریه از حمایت تروریسم عقب نشینی کنند و از حل و فصل سیاسی بحران سخن گویند. از سویی دیگر مردم از این واهمه دارند که کشور و آینده خود را به دست جریان‌ها و افرادی دهند که اهداف واقعی خود را در پس اسلام و مسلمانی مخفی می‌کنند و به خود اجازه می‌دهند که برای رسیدن به قدرت هر اقدامی انجام دهند.

در حالی‌که در زمانی نه چندان دور اسلامگراها (از لفظ مسلمان یا اسلامی استفاده نکردیم تا این انحصار طلبانی که قتل و کشتار را برای رسیدن به قدرت مباح میدانند با مسلمانی که به احکام اسلامی پایبند هستند و خواستار آزادی عمومی هستند اشتباه نشوند) قتل و کشتار در سوریه را تأیید و از تروریست‌ها حمایت می‌کردند، در حال حاضر به دلیل درگیر شدن در بی‌ثباتی‌ها و ناآرامی‌های داخلی خویش قادر به تحقق اهداف خود در سوریه نیستند.

اما ترکیه در این مسیر موضع متفاوتی اتخاذ کرده است و عقب نشینی از سوریه را نمی‌پذیرد. به راستی چرا اردوغان اصرار به استمرار جنگ سوریه دارد؟

سیاست ترکیه در سوریه مبتنی بر ادامه جنگ و آتش‌افروزی است و در این خصوص به نظر می‌رسد، روش «رفیق الحریری»، نخست وزیر اسبق لبنان را در جنگ لبنان در پیش گرفته است. رفیق الحریری که سرمایه گذار اصلی جنگ ویرانگر لبنان بود، عامل اصلی ایجاد تفاهم بین گروه‌های درگیر و امضای توافقنامه بین آنها نیز بود و با تبعیت از این سیاست بود که توانست در پوشش شرکت «سولیدیر» بر بیروت، پایتخت دست بگذارد.
به نظر می‌رسد، ترکیه نیز هم اکنون همین سیاست را پیش گرفته و با هماهنگی اهداف خود با رژیم صهیونیستی در حال اجرای این سیاست در سوریه است و برای به دست گرفتن قدرت و بازگرداندن شکوه و عظمت گذشته عثمانی به ویرانگری روی آورده و رژیم صهیونیستی برای رسیدن به آرامش با آن همراه شده است.

به همین دلیل است که ترکیه تا رسیدن به اهداف خود آتش بس در سوریه را جایز نمی‌داند، زیرا به خوبی می‌داند پایان خشونت در سوریه به معنای پایان آرزوهای ترکیه در این کشور و به دنبال آن در منطقه و کشورهای اسلامی و از دست دادن فرصت احیای امپراطوری عثمانی است و این ضربه‌ای بسیار بزرگ به اردوغان خواهد بود.

اردوغان در به کارگیری سیاست «به صفر رساندن دوستان» به جای «صفر به رساندن چالش‌ها و مشکلات» که ادعای آن را داشت، موفق بوده است. وی با زندانی کردن صدها افسر ترک که در بین آنها ژنرال‌های بزرگ هم دیده می‌شوند، به ارتش ترکیه ضربه بزرگی وارد کرد، این درحالی است که در نیروی دریایی و زمینی نیز شماری از مسئولان ارشد را مجبور به استعفا کرد و بدون عمل به وعده‌های خود در وارد شدن به اتحادیه اروپا، روابط خود را با ناتو گسترش دهد.

اردوغان در عقب نشینی از مواضع خود در قبال رژیم صهیونیستی نیز موفق بود و توانست تهدیدات تل‌آویو علیه آنکارا را خنثی کند. بعد از آن ناچار شد از مسئله کردها عقب نشینی کند. به طور خلاصه «اردوغان» در ضربه زدن به قدرت و کرامت و روابط بین المللی نظام ترکیه بسیار موفق عمل کرده است و هم اکنون در اندیشه است که در سیاست‌های خود علیه سوریه نیز موفق باشد تا بتواند چشم مردم ترکیه را روی مصایب و درد و رنج‌هایی ببندد که خود (اردوغان) مسبب آن بوده است تا شاید امیدی برای حضور وی در انتخابات آینده این کشور وجود داشته باشد.

بنابراین اردوغان معتقد است که «آتش عربی» و به خصوص در سوریه بهار ترکیه و همپیمانان راهبردی‌اش از جمله غرب و رژیم صهیونیستی است. به همین دلیل است که اردوغان به شدت با آتش بس در سوریه و بازگشت آرامش به این کشور مخالف است، زیرا آتش بس در این کشور به معنای شکست تمام نقشه‌های اردوغان در سوریه است.

اما اردوغان به این نکته توجه ندارد که رد کردن آتش بس از جانب وی واقعیت‌ها و حقایق موجود را تغییر نمی‌دهد. مردم و ارتش سوریه از سعی و تلاش و ایستادگی و مقاومت خود دست بر نمی‌دارند و معتقدند که سوریه هرگز شکست نمی‌خورد و عدم پذیرش آتش بس در سوریه بیش از آنکه به مردم سوریه و این کشور ضربه بزند، اردوغان و ترکیه اردوغان ضربه می‌زند.

و اما سوریه بعد از پیروزی راهبردی کنونی خویش به دنبال تثبت امنیت و آرامش در کشور و بازسازی مناطقی است که جنگ آنها را ویران کرده است.

۱۳۹۱/۱۲/۶

اخبار مرتبط