به گزارش نمابه نقل از فارس، امضای توافقنامه دوحه بین دولت سودان و یکی از گروه های شورشی و جدا شده از جنبش «عدل و مساوات» در دارفور با نظارت و میانجی گری قطر در فوریه 2013 را باید در چارچوب تحرکات قطری برای توسعه و گسترش نفوذش در قاهره آفریقا ملاحظه کرد، به خصوص آنکه این کشور میانجی قراردادهای بسیاری بین کشورهای این قاره مانند سودان، اریتره، جیبوتی، سومالی، اتیوپی و صحرا غربی بوده است.
بالطبع این میانجی گری ها تنها تحرکات قطر در آفریقا نیستند، بلکه دوحه سیاست های دیگری را هم برای قاره سیاه اتخاذ کرده است که از جمله می توان به سرمایه گذاری اقتصادی در این قاره و نفوذ در گروه های جهادی تکفیری آن از جمله در کشور مالی اشاره کرد.
منافع و اهداف قطر در آفریقا
به طور کلی این چارچوب کلی سیاست خارجی قطر از اواسط دهه نود قرن گذشته گذاشته شد که بر اصل دخالت در تمام مناطق جهان استوار است تا به این ترتیب به عقده کوچک بودن و کم مساحت بودن این کشور و بیم از تهدیدات منطقه ای و بین المللی که ممکن است،در آینده موجودیت دوحه را تهدید کند، پایان دهد و این کشور را به کشوری بزرگ اما بالعکس یعنی در محیط خارجی اش تبدیل کند.
همچنین این عقده کوچک بودن موجب شد تا این کشور از درآمدهای هنگفت نفت و گاز خود برای تبدیل شدن به کانون توجهات جهانی استفاده کند، به همین دلیل است که مشاهده می شود، این کشور در عرصه رسانه ای و تبلیغاتی شبکه الجزیره را دایر کرد. در حوزه اقتصاد اقدام به خرید شرکت های منطقه ای و بین المللی کرد.در حوزه نظامی آغوش خود را به روی نظامیان آمریکایی گشود و بزرگترین پایگاه نظامی آمریکایی در خارج از آمریکا را در خاک خود تاسیس کرد یا در برد انسانی تلاش بسیار کرد تا در بحران های منطقه ای و بین المللی و ارائه کمک های بشر دوستانه پیش قدم باشد و یا در بعد سیاسی به ظاهر به حمایت از انقلاب های عربی بپردازد و در قالب میانجی در بحران های منطقه ای و بین المللی ایفای نقش کند و این صرف نظر از میزبانی بزرگ ترین رویداد ورزشی جهان در سال 2022 در این کشور است. از اینجاست که می توان انگیزه های کلی تحرکات قطر را اینگونه ملاحظه کرد:
- تامین امنیت منطقه ای؛ چون کشورهای کوچک بیشتر در معرض تاثیرات داخلی به خاطر تغییر و تحولات منطقه ای و بین المللی قرار می گیرند.
- محاصره غیر مستقیم رقبا از طریق تقویت نفوذ سیاسی و اقتصادی در مناطقی که در معرض رقابت منطقه ای قرار دارند.
- کارکردهای متغییر و متناقض به عنوان مثال در حالی که قطر دارای روابطی گسترده با آمریکا و اسرائیل است، تلاشی برای حمایت از جماعت ها و شخصیت های اسلامی و کشورهای مخالف غرب در منطقه به عمل نمی آورد.
این چارچوب به ما اجازه می دهد، ماهیت واقعی منافع قطر در آفریقا را ملاحظه کنیم که مهمترین آن در مواد زیر نمود پیدا می کند:
یک: منافع ژئو استراتژیک در مناطقی چون شاخ آفریقا و غرب آفریقا که اهمیت آن از ارتباطش با دریای سرخ نشات می گیرد که از آن نفت به کشورهای غربی منتقل می شود و می تواند زمینه نفود منطقه ای جهت مقابله با کشورهای همجوار در ابتدا و سپس جهان عرب را فراهم کند.
دو: منافع اقتصادی که باید آن را در تنوع سرمایه گذاری های قطری و افزایش و تقویت نفوذ این کشور در عرصه اقتصادی و مالی جهان ملاحظه کرد. به خصوص آفریقا که پتانسیل بسیار خوبی برای سرمایه گذاری های اقتصادی دارد.
سه: منافع قرار گرفتن در کنار قدرت های بین المللی؛ این منطق موجب شد تا قطر به عنوان یکی از طرف های تاثیرگذار در منازعات اعراب – اسرائیل و همچنین لبنان و بحران سوریه در عرصه منطقه ای حضور پیدا کند و این گونه حضور در مناطق مختلف آفریقا به ویژه در اریتره و اتیوپی نیز مشاهده شده است.
ابزار سیاست قطر در آفریقا
مهمترین این ادات جهت اجرای سیاست های قطر در قاره سیاه را می توان در موارد زیر ملاحظه کرد:
- میانجی گری میان قبایل مختلف آفریقایی مانند سال 2008 در سودان، سال 2010 بین اریتره و اتیوپی و درحال حاضر تلاش برای نفوذ در دو انقلاب لیبی و مصر.
- مرتبط کردن نقش میانجی گرانه خود و موفقیت میانجی گری هایش با ارائه کمک ها مالی و سرمایه گذاری در این کشورها تا به این طریق خود را میانجی موفقی در عرصه منطقه ای و بین المللی معرفی کند.
- انجام انواع سرمایه گذاری های اقتصادی و محدود نکردن آن تنها به یک حوزه به عنوان مثال سرمایه گذاری های قطر در آفریقا در حوزه های کشاورزی، نفت، گاز، معادن، صنایع، احداث خطوط راه آهن و غیره را شامل می شود.
- تقویت نقش بشر دوستانه خود و ارائه کمک های بشر دوستانه به مناطق درگیری و بحران در آفریقا و ساخت مساجد و مراکز بهداشتی و درمانی و آموزشی در این مناطق.
- حضور رسانه ای و پوشش خبری و تبلیغاتی حوادث جاری در این قاهره که نمونه این امر در جریان انقلاب های مصر و تونس و لیبی و حضور شبکه قطری الجزیره در کوران حوادث کاملا قابل مشاهده بود.
چالش های سیاسی قطر در آفریقا
با وجود تحرکات بسیار و چند بعدی قطر در آفریقا با این حال این کشور در فعالیت های خود در این قاهره با دو چالش اساسی مواجه است:
یک: بحران میانجی بی طرف؛ بسیاری از کشورها و طرف های درگیر در آفریقا به قطر به عنوان یک میانجی بی طرف نگاه نمی کنند و میانجی گری های این کشور برای حل بحران هایشان را نمی پذیرند.
دو: واکنش های منطقه ای رد کننده نقش قطر در آفریقا که ناشی از برملا شدن ماهیت و چهره واقعی این کشور در آفریقاست. به همین دلیل آنگونه که قطر تصور می کند، نفوذ در نقاط مختلف جهان و یافت جای پایی برای خود در آنجا به آسانی صورت نمی گیرد.به خصوص وقتی نقش ظاهری که قطر در این مناطق تلاش می کند، آن را بازی کند با ماهیت واقعی آن در تعارض قرار می گیرد.