خاطره آل اسحاق از لبخند انكار تكنوكرات‌ها

عکس خبري -خاطره آل اسحاق از لبخند انکار تکنوکرات‌ها

وقتی این مطلب را بیان كردیم، دیدیم یكی از آقایان مسئول تكنوكرات در یك جلسه رسمی با لحن تمسخر آمیز عنوان كرده كه آقای آل‌اسحاق رفته و در سازمان مدیریت و برنامه گفته است برای این‌كه مشكلات كشور حل شود، لازم است همه نماز شب بخوانند و اگر بخوانند مشكلات كشور حل می‌شود.

به گزارش نما روزنامه شما خاطره ای از آل اسحاق در مورد لبخند انکار تکنوکرات‌ها نوشت:
ما در اداره کشور بعد از انقلاب با دو جریان روبرو بودیم. یک جریان تکنوکرات معتقد به تمام تئوری‌ها و نظریات غربی و یک جریان معتقد به دیدگاه‌‌های شرقی اعم از تمدنی، دولتی و سوسیالیستی. جریان سومی هم بود که عده قلیلی بودیم و می‌گفتیم: «نه معتقد به تکنوکراسی غربی هستیم و نه به اقتصاد دولتی و سوسیالیستی» و معتقد بودیم که در اقتصاد اسلامی مبانی و روش‌ها و سیاست‌هایی وجود دارند که نه این هستند و نه آن، بلکه مبتنی بر اصول خودش است از نقاط مثبت آنها هم در خود دارد، یعنی ما در عین حال که مردمی هستیم و در اقتصاد اسلامی برای سرمایه‌گذاری و سرمایه‌گذار ارزش قائلیم، در عین حال که ثروت ارزش دارد، به عدالت و اعتدال معتقدیم و مختصات خودمان را داریم. چرا نباید این راه را برویم؟ درحالی که مبانی آن را هم داریم و لذا دائماً با این دو طیف درگیر بوده‌ایم. از جمله یکی از این موارد این بود که هنگامی که تدوین اقتصاد 1404 مطرح بود، هر یک از وزرا قرار بود به سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی برود و برنامه‌های خود را برای سال 1404 به مدیران سازمان مدیریت ارائه کند که آنها ایده بگیرند. من بر اساس این طرز تفکر که نه این هستیم و نه آن، اقتصاد وسط را توضیح دادم که ما اقتصاد دولت‌ـ‌ملت را داریم، یعنی در یک نظام اقتصادی، ترکیبی از دولت و ملت لازم است، یعنی سیاست‌گذاری و هدایت با دولت است و اجرائیات در بخش مردمی است.
بعد هم عنوان کردم که چون کشوری هستیم که بر اساس مبانی، اعتقادات، آرمان‌هایمان ـ‌که اسلام و انقلاب هست‌ـ زندگی می‌کنیم، از زاویه دیگر هم می‌توانیم به مسائل اقتصادی نگاه کنیم. مسائل اعتقادی‌مان هستند، آیات قرآن داریم که خط اصیل را نشان می‌دهند و از جمله به دو آیه اشاره کردم. یکی این بود که: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَ اتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَ الأَرْضِ»(1): اگر مردم شهر و روستا تقوا پیشه کنند، برکات زمین و آسمان بر آنان گشوده می‌شود و یا «وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا* وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَ مَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»(2): هر کس تقوا پیشه کند، از جایی که فکرش را نمی‌کند روزی‌اش را می‌رساند. نقطه مقابلش هم «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا»(3): هر کس از یاد خدا اعراض کند، زندگی بر او تنگ و سخت خواهد شد. من مطرح کردم که جدای از مسائل علمی اقتصادی، ما از معارف دینی جهت‌گیری و هدایتی را داریم که اگر می‌خواهیم در نظام کشور گشایشی ایجاد شود و از غیر قابل محاسبه ها مدد برسد و برنامه‌هایمان نتیجه بدهند، باید رابطه دولت و مردم و رابطه مردم با مردم رابطه تقوایی باشد. اگر همه روابطی که در حاکمیت هست رنگ خدایی پیدا کنند، بر اساس این آیات قرآنی مشکلاتمان به‌سادگی قابل حل هستند و اگر روابط غیر خدایی باشد و از یاد خدا اعراض شود، زندگی دشوار خواهد شد. برای آن نمونه هایی هم مثال زدم که در توزیع ثروت های کشور و نیز چگونگی اختصاص امکانات تقوای حکومت چگونه باید باشد تا مطابق الگوی حکومت اسلامی باشد.
بنابراین تقوا در مسائل حکومت یعنی چگونگی جاری کردن احکام خداوند در حکومت و چگونگی جلب رضایت منش‌ها، روش‌ها، سیاست‌گذاری‌ها، آئین‌نامه‌ها، رفتار، قوانین و مقررات با صبغه و رنگ خدایی داشته باشد و قوانین الهی بر آنها حاکم باشد که اگر این طور باشد، حکم خدا همان است که در آیات قرآن آمده است.
وقتی این مطلب را بیان کردیم، دیدیم یکی از آقایان مسئول تکنوکرات در یک جلسه رسمی با لحن تمسخر آمیز عنوان کرده که آقای آل‌اسحاق رفته و در سازمان مدیریت و برنامه گفته است برای این‌که مشکلات کشور حل شود، لازم است همه نماز شب بخوانند و اگر بخوانند مشکلات کشور حل می‌شود.
من از یک برخورد کاملاً عملیاتی صحبت کردم و گفتم رابطه دولت و مردم باید یک رابطه تقوایی باشد، یعنی دولت خارج از ضوابط اسلامی و فقهی و الهی و خارج از رضایت خدا نباید برخورد کند. مجلس هم که قانون می‌گذارد و همچنین روابط مردم با هم باید بر اساس رضایت خدا باشد. مثال هایی هم زدم و گفتم فرض کنید که الان در کهنوج گوجه‌فرنگی می‌کارند. گوجه‌فرنگی در فصلی محصول می‌دهد که همه گوجه‌فرنگی‌هایشان را به بازار می‌آورند و لذا کشاورزان مجبورند گوجه‌فرنگی را به کمترین قیمت بفروشند، چون عرضه زیاد و تقاضا کم است. رابطه تقوایی برای حکومت و وزیر بازرگانی این است که برود در کهنوج یک سردخانه بزند و محصول کشاورزان را که با خون دل تهیه شده است، در سردخانه نگهداری کند و موقعی که جنس کم است، آن را به تناسب قیمت بازار عرضه کند. این یعنی رابطه تقوایی، یعنی رابطه‌ای که منِ دولت، حقوق کارگران و کشاورزان و فقرا و زحمتکشانی را که این محصول ماحصل زندگی‌شان است، رعایت کرده‌ و اجازه نداده‌ام یک عده بیایند و محصولشان را به ثمن بخس بخرند، بلکه محصول او نگهداری و به موقع به بازار عرضه شود، این یک رابطه تقوایی است. رابطه تقوایی این است که اشتغالی را که دارم ایجاد می‌کنم، مراعات کنم که آموزش و تحصیل فقرا طوری باشد که او بتواند برود تحصیل کند و مهندس و دکتر شود و برود و در محیط خودش جذب بازار کار شود. این رابطه تقوایی است. من کی گفتم باید بروند نماز شب بخوانند؟ رابطه تقوایی این است که سرمایه‌گذاری‌ای که وزیر آموزش و پرورش در این بخش می‌کند، به‌گونه‌ای باشد که زمینه رشد، توسعه و آموزش نقاطی که تا به حال محروم نگه داشته شده‌اند، فراهم شود، نه این‌که همه سرمایه‌گذاری‌ها را در تهران انجام بدهم، بلکه نوع زیربناها، آب، برق، جاده، نیروگاه و... به‌گونه‌ای باشد که سرمایه‌گذار بتواند در استان‌های محروم هم سرمایه‌گذاری کند. این یک رابطه تقوایی است.
البته خواندن نماز شب هم سر جای خودش محفوظ. برخوردی با هم ندارند اما بحث من یک بحث برنامه ریزی بود.
آن تفکر بعد هم نشان داد که چه مسیری مطلوبشان است که یکی از نمادهای آن، وضع امروز مهاجرانی است.

پی‌نوشت‌ها:
(1) قرآن کریم، سوره اعراف، آیه 96.
(2) قرآن کریم، سوره طلاق، آیات 2 و 3.
(3) قرآن کریم، سوره طه، آیه 124.

۱۳۹۲/۱/۱۶

اخبار مرتبط