سایت دویچه وله در گفتگویی با "رضا حقیقتنژاد" روزنامهنگار مقیم مالزی، از او پرسید: "تقاضا از خاتمی برای نامزدی در انتخابات چقدر در تصمیم او تاثیرگذار است و چه نتیجهای خواهد داشت؟"
حقیقتنژاد: «در مورد کاندیداتوری تحت فشار آقای خاتمی، دو سابقه وجود دارد. اول سال ۱۳۸۰ که او تحت فشار اطرافیان، با چشمان گریان پذیرفت که کاندیدا شود و یکی سال ۱۳۸۷ که پیش از آمدن آقای موسوی، این فشارها کارساز شد و آقای خاتمی کاندیداتوری را پذیرفت و حتی سفر انتخاباتی هم رفت. بنابراین سوابق مثبت است و احتمالا اطرافیان با توجه به این مسئله، دارند فشار می آورند.»
وی همچنین درباره علت تقاضا برای ورود خاتمی به عرصه انتخابات، گفت: «در مورد اهداف اصلاحطلبان، گروهی با امید وارد کردن یک تلنگر به بدنه اصلاحطلب و جوشش دوباره در این مسیر هستند، گروهی دیگر، فرصت را برای احیای اصلاحطلبان و بازگشت به قدرت مناسب میبینند و برخی عقیده دارند که این عرصه، بستری است برای نشان دادن قدرت اجتماعی اصلاحطلبان و فشار بیشتر بر حاکمیت. در مجموع، همه بر این باورند که تشویق خاتمی و ایجاد یک فضای سیاسی دارای مزایایی هست ولو کوتاه مدت و سطحی. به نظرم این مسئله درست است ولی مسئله مهم تر این است که جریان اصلاحات و جنبش سبز چه برنامهای برای بهرهگیری از این موج احتمالی دارد. اکنون برنامه مشخصی به چشم نمیخورد و فقط با یک جوشش و دلخوشی مقطعی مواجه هستیم.»
حقیقت نژاد در پاسخ به این سوال که "آیا ممکن است آقای خاتمی وارد کارزار شود و بعد مثل انتخابات قبلی چهره دیگری را جلو بیندازد؟" گفت: «به نظر میسد خاتمی وقتی چنین کاری می کند که فردی دارای پشتوانه اجتماعی و سیاسی قوی در میدان وجود داشته باشد که هم بتواند انگیزه اجتماعی ایجاد کند و هم بین اصلاح طلبان درباره او اجماع وجود داشته باشد. در حال حاضر چنین فردی وجود ندارد و به همین جهت، اگر خاتمی وارد میدان شود، ناچار میشود بازی را تا آخر ادامه دهد.»