رونمایی از یک پروژه انتخاباتی
پروژه انتخاباتی سه جریان دولت، پایداری و اصلاحطلبان با این تحلیل کلید خورد که وجود تنش و اختلاف و درنهایت چنددستگی در اردوگاه اصولگرایان به دلیل اقبال عمومی به این جبهه، میتواند مهمترین فرصت را برای سه جریان مذکور فراهم آورد تا بتوانند در فضای غبارآلود تشتت در اردوگاه اصولگرایی از آب گل آلود ماهی بگیرند
پروژهای که از آن با عنوان «اختلافاندازی میان اصولگرایان» نام برده میشود از زمان پیش از انتخابات مجلس در اسفندماه سال 1390 کلید خورد و ابعاد جدیدتر آن با نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاستجمهوری در خرداد ماه سالجاری در رسانههای سه جریان دولت، پایداری و اصلاحطلبان مشهود است. این پروژه با این تحلیل کلید خورد که وجود تنش و اختلاف و درنهایت چنددستگی در اردوگاه اصولگرایان به دلیل اقبال عمومی به این جبهه، میتواند مهمترین فرصت را برای سه جریان مذکور فراهم آورد تا بتوانند در فضای غبارآلود تشتت در اردوگاه اصولگرایی از آب گلآلود ماهی بگیرند. مسلم است که در اردوگاه اصولگرایان همه اعضای این اردوگاه از سبد رای یکسانی برخوردار نیستند و بسته به میزان کارآمدی، عملکرد، توانایی و محبوبیت از تفاوتهای آشکاری برخوردارند. سه جریان دولت، پایداری و اصلاحطلبان در اجرای این پروژه میکوشند تا چهرههایی در اردوگاه اصولگرایان که از سبد رای پایینتر، فاقد تشکیلات و... هستند را جذب کنند تا بتوانند در مواجهه نهایی با رقیب «اصلی» اصولگرا، کاندیدایا کاندیداهای دیگری را در اردوگاه اصولگرایی علم کنند تا با تقسیم سبد رای جریان اصولگرایی میان چند نفر، عملا زمینه پیروزی خود در انتخابات را فراهم آورند. دررسانههای این سه جریان هم آرام آرام زمزمههای این اقدامات بلند شده و تلاش میشود با یارگیریهای موقت از اردوگاه اصولگرایان، زمینه را برای پخش آرای اصولگرایان میان جریانهای دیگر فراهم آورند. برای تبیین بهتر این پروژه بهتر است ابتدا دو سوال کلیدی این بحث مطرح شود. چه کسانی از اختلافاندازی میان اصولگرایان سود میبرند؟ اتاق فکر پروژه اختلافاندازی میان چهرههای دلسوز انقلاب کجاست؟ سه جریان پایداری، جریان دولت و در نهایت طیف تندرو جریان اصلاحات با این تحلیل که اقبال جریانات مردمی لااقل تا زمانی نامعلوم به سوی طیفهای اصولگرا و کارآمد است، چاره راه خود را در اختلافاندازی میان اصولگرایان و به قولی ماهی گرفتن از آب گل آلود دیدند. اگرچه شاید آنگونه به نظر آید که هر کدام از این سه طیف اهداف و نیات متفاوتی را در این پروژه دنبال میکنند، اما در نهایت هدف همان است که ذکر آن رفت. برای روشنتر شدن بحث بهتر آن است که هر کدام از این سه جریان بهطور جداگانه مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند.
جریان دولت: اکثر کارشناسان معتقدند مسیر طی شده توسط جریان دولت برای انتخابات ریاستجمهوری اگرچه با فراز و نشیبهایی همراه بوده اما در نهایت این جریان تنها گزینه مطلوب خود را آنگونه که از سخنان چهرههای مشهور نزدیک به دولت و رفتارهای چند ماه اخیر محمود احمدینژاد بر میآید در معرفی اسفندیار رحیممشایی به عنوان کاندیدای حداکثری میبیند. اقبال بسیار پایین مردمی نسبت به مشایی در نظرسنجیهای انجام شده سبب شده تا شانس موفقیت وی در یک رقابت سالم به حداقلهای ممکن برسد. نگاهی به رسانههای این جریان نشان از حمله فراگیر این طیف به همه چهرههای اصولگرا فارغ از تفاوت دیدگاههای آنها از سویی و نظرسازیهای گسترده برای بهرهبرداری در روزمبادا دارد.
این جریان حیات خود را در عدم توافق اکثریت اصولگرایان بر سر چهرهای کارآمد و میانه رو میدانند. این جریان در سه ماه گذشته با تغییر بخشی از آرایش رسانهای خود گرایش شدیدی به استفاده از ادبیات غیررسمی و خیابانی برای تخریب چهرههای انقلاب پیدا کرده است.پایداری: در میان سه جریانی که ذکر آنها رفت، این جریان به لحاظ تاکتیکی بیشترین همپوشانی را با جریان دولت در تخریب چهرههای دلسوز انقلاب دارد. این جریان در دو سال گذشته تلاش کرده تا خود را صاحب اصلی گفتمان امام و رهبری جلوه داده و با وجود تاکیدات مکرر رهبر فرزانه انقلاب مبنی بر متهم نکردن طیفهای دیگر، سایر جریانهای اصیل انقلاب را به بیبصیرتی، همراهی با ضدانقلاب و... همه منتقدان خود را متهم کند.اصلاحطلبان: این طیف عیانتر از دو طیف دیگر خط اختلافاندازی میان اصولگرایان را دنبال میکنند و ابای چندانی هم از روایت این خط در گفتمان خود ندارند. مجله آسمان به عنوان یکی از نشریاتی که گفتمان اصلاحطلبی را برای حامیان این طیف تبیین میکرد در یکی از شمارههای خود به قلم یکی از تئوریسینهای اصلاحات، دشمن اول اصلاحطلبان، را بر سر کار آمدن «اصولگرایی کارآمد، مدیر و باتدبیر» خوانده و تاکید کرده که باید کوشید نگاه تودههای مردم به سوی این فرد کشیده نشود. به باور اتاق فکر اصلاحطلبان، روی کار آمدن چنین فردی سبب خواهد شد تا اصلاحطلبان لااقل تا بیست سال خواب بازگشت به حاکمیت را ببینند.
وعده جذب و حمایت
میرقسمت موسوی نماینده مردم گرمی در مجلس شورای اسلامی درباره پروژه اختلافاندازی میان اصولگرایان و ابعاد آن، به تهران امروز میگوید: تردیدی نیست که یکی از ابزارهای طیفهای خارج از اصولگرایان، تردیداندازی و ایجاد اختلاف درمیان اصولگرایان برای ضعیف کردن آنان است. وی تاکید میکند این طیفها از طریق وعده و وعید، وعده جذب اصولگرایان و... تلاش میکنند تا چهرههایی را به خود جذب کنند اما نکته اینجاست که اصولگرایان باید هوشیاری خود را حفظ کنند تا مانع چنین اتفاقی بشوند.
روش کاهش اختلاف
مجید استوار استاد علوم سیاسی درباره پروژه اختلافاندازی میان اصولگرایان به تهران امروز میگوید: اساسا زمانی بین یک جریان سیاسی تفرقه کاهش پیدا میکند که در مورد موضوعات سیاسی مورد نظر آن جریان، شفافیت وجود داشته باشد. استوار لازمه شکلگیری یک فضای سیاسی شفاف را شکلگیری احزاب میداند و میگوید: اگر احزاب در یک کشور وجود نداشته باشند یا ضعیف باشند شفافیت از بین خواهد رفت و مشکلی که پیش خواهد آمد این است که برخی از گروههای سیاسی برای پیشروی منافع خودشان دست به ایجاد تفرقه بین گروههای اصیل و پایدار سیاسی میزنند.این استاد دانشگاه رفتارشناسی جریانهای مذکور را اختلافاندازی میان رقبا میداند و میگوید: این طیف اگر احساس کند در حال از دست دادن قدرت است تلاش میکند بین گروههای اصلی اختلاف ایجاد کند تا بتواند در فضای غوغا سالاری بیشترین منافع را برای خودشان ایجاد کند. به اعتقاد استوار این گروهها نمیخواهند شفافیت داشته باشند. چون جریانهای پایداری مثل اصولگرایی که رقابت در دایره اصولگرایی را میپذیرند با این جریانات دچار زاویه خواهند شد.به اعتقاد مجید استوار در کشور ما این اتفاق برای جریانهایی مثل اصولگرایی افتاده است؛ مهمترین گروههایی هم که تلاش میکنند اعتبار این گروه را با تفرقهاندازی زیر سوال ببرند دولت است که تلاش میکند از طریق رسانههای خود دست به این اقدام بزند. به نظر میرسد دلیل این اقدام تلاش برای حفظ قدرت باشد تا حفظ ارزشهای طیف اصولگرا.
راه مبارزه با این جریان
راه حلی که برای این موضوع جریان اصولگرا میتواند داشته باشد تلاش برای حفظ وحدت است چرا که در شرایطی که فضای سیاسی فضای سیاه و سفید است شنیدن برخی حرفها سخت است. بنابراین لازم است اصولگرایان هرچه زودتر به نتیجه برسند و اگر قرار است بر کسی اجماع داشته باشند این کار را انجام دهند.دلاور صیامی در این باره به تهران امروز میگوید: چون اصولگرایی یک فرهنگ است و نه یک حزب یا گروه و جناح و همچنین دایره اصولگرایی به وسعت کشور است و همچنین به دلیل اینکه اصولگرایان در دورههای گذشته قدرت را در دست داشتهاند این موارد باعث شده برخی حساسیتهای ویژه شکل بگیرد. به این معنی که برخی در قالب اصولگرایی قرار است بین جریان اصلی تفرقه ایجاد کنند تا بتوانند به اهدافشان برسند. اما باید توجه داشت که اصولگرایان واقعی هیچگاه بهدنبال تفرقهاندازی نیستند و برای اثبات ارزشهای نظام قدم بر میدارند و عملکرد و گفتارشان یکی است.
اصولگراتر از اصولگرا
به اعتقاد صیامی برخی افراد در دولت وجود دارند که خودشان را اصولگراتر از اصولگرا میدانند. اما از طرفی سعی میکنند عامل نفاق و تفرقه باشند. چون اصولگرایی به وسعت ایران است اگر کسی گفت من اصولگرا هستم نمیشود به او گفت که نیستی اما با بررسی عملکردها و گفتمانها میتوان اصولگرای واقعی را تشخیص داد. بهگفته دلاور صیامی در این زمینه شاید حتی جریان انحرافی نیز خودش را اصولگرا بداند چون بعضا دیده شده در قالب اصولگرایی میخواهند هویت خودشان را حفظ کنند اما با تفرقه و نفاق این کار را انجام میدهند.
ابزارهای تهمت و افترا
دلاور صیامی معتقد است روشی که این گروهها برای روبهرو شدن با تفرقهاندازی جریانهای مذکور میتوانند به کار بگیرند علاوه بر ادعای اصولگراتر از اصولگرا بودن، صحبت با ادبیات اصولگرایی و هزینه کردن پول است در واقع این گروهها با استفاده از زر و زور سعی دارند به اهدافشان برسند. علاوه بر اینکه از تهمت و افترا و تفرقهاندازی ابایی ندارند. صیامی میگوید: در بین این گروهها جریان انحرافی از شیوهای سیستماتیک استفاده میکند. صیامی در ادامه میگوید روشی که اصولگرایان واقعی میتوانند در قبال این موضوع پیش بگیرند حفظ وحدت بین اصولگرایان، ازخود گذشتگی در قبال یکدیگر و گذشتن از منافع گروهی و حزبی برای رسیدن به هدف اصلی است ضمن اینکه باید در این برهه، اصولگرایان به فکر شایستهسالاری باشند. به اعتقاد صیامی با حفظ وحدت بین اصولگرایان عناصر تفرقهساز آشکارخواهند شد.