سایت خودنویس در مطلبی با عنوان "جوانگرایی در اپوزیسیون! مگر میخواهید فوتبال بازی کنید؟" به تمسخر شورای ملی رضا پهلوی می پردازد و می نویسد:
استراتژی آقای رضا پهلوی در پناه بردن به میان چند جوان ناشناخته و تعدادی از وابستگان قدیمی جمهوری اسلامی به ظاهر بریده از نظام در شورای ملی ! از جوانب گوناگون روانشناسی، سیاست،جامعه شناسی و... قابل بحث وتامل است و در هر یک از این مباحث ضرورت پاسخگویی به شبهات و تردیدها، از سوی وی انکار ناپذیر میباشد اما، ما در این مقال کوشیدیم به زبانی ساده به گشودن بحثی پر دامنه در این باب کمکی کنیم.
همه گونه جوانگرایی دیده بودیم الا جوانگرایی در میان قشر سیاستمدار که: «آقا یا خانم شما سنتان بالا رفته است و باید برایتان بازی خداحافظی بگذاریم و الوداع!...»
با این حساب باید برای امثال کیسینجر و کارتر، نه تنها بازی خداحافظی با سیاست ترتیب داد بلکه فی الفور به آنها تکلیف کرد که آقایان به دلیل کهولت سنّ بهتر است بروید و خودتان را گم و گور نمایید!
با این ایده بود که آقای رضا پهلوی چند انسان شریف ناشناخته و البته جوان را دور هم جمع کرد و از آنها امضا گرفت که سخنگوی آنها باشد! و بسیارجالب است که نام این گروه ناشناخته شریف جوان را شورای ملی گذاشت، جالبترآنجاست که آقای رضا پهلوی با بیش از پنجاه وسه سال سنّ سخنگوی جوانان شده است که باید از ایشان پرسید، شما سخنگوی این تشکیلات جوان هستید یا اینکه مربی تیم ملی جوانان؟ اگر قرار است اپوزیسیون جوان باشد پس شما با 53 سال سنّ آنجا چه میکنید؟ اسم این شورا میباید تیم ملی فوتبال داخل سالن به مربی گری آقای رضا پهلوی گذاشته میشد. البته و خوشبختانه با عدم حضور تیم رقیب برای انجام مسابقه در سالنی در پاریس، از هم اکنون نتیجه بازی سه بر صفر به سود تیم ملی(شورای ملی ایران)اعلام میشود، معلوم نیست بازی برگشتی در کار خواهد بود یا نه؟
سیاست یعنی تجربه، سیاست یعنی روابط عمومی قوی. و پیری یعنی دنیایی از تجربه و ارتباطات ،سیاستمداری که به سنّ پیری میرسد، همانند گوهر گرانبهایی است که تازه باید ازآن بهره برد نه اینکه برای وی بازی خداحافظی گذاشت.
به نظر می رسد با توجه به شکاف های عمیقی که میان اپوزیسیون وجود دارد و اینکه به خاطر اختلافات هیچ گروه با شخصی با دیگری نمی سازد، لذا رضا پهلوی هم نتوانسته افرادی را پیدا کند و از این جهت در پشت بازی "جوانگرایی" خودش را مخفی کرده است.