به گزارش نما به نقل از فارس، چهل سال گذشته است، چهل سال... گوهری بس گرانبها و عزیز، در اطرافمان بوده، اما از آن غافل و از برکتش محروم بودیم. گوهری درخشان از دریای زلال قرآن حکیم، گوهری نورانی از جنس کتاب نور، چهل سال خاک خورد و فقدانش، مردم تشنة معارف قرآن و اهلبیت را آزار داد. گوهری بیمثل و مانند بهنام «طرح کلی اندیشة اسلامی در قرآن».
روزهای آخر تابستان 1353، امام جماعت مسجد کوچک و نیمهکاره امام حسن مجتبی، در انتهای بازار سرشور مشهد، با شروع ماه رمضان، برنامة جدیدی برای مسجد میریزد. سیّدعلی خامنهایِ سی و پنج ساله، با آن قد رشید و چشمان نافذش، بنا میکند که هر روز ِماه مبارک، بعد از نماز ظهر و عصر، قرآن به دست، پشت تریبون بایستد، و یک ساعت، با حرارت سخنرانی کند، با موضوع «طرح کلی اندیشة اسلامی در قرآن».
با شروع جلسات، شهر مشهد بههم می ریزد. در آخرین روزهای تابستان، وقت نماز ظهر، که معمولاً شهر خلوت میشود و مردم به استراحتی چند ساعته تن میدهند، در گوشهای از شهر، جنب و جوشی عجیب برپاست. مردم، از پیر و جوان و زن و مرد، از راههای دور و نزدیک، در هوای گرم ظهرها، با زبانهای خشک روزهدار، در حرکتند به سمت مسجد کوچک و نیمهکارة امام حسن. همه مشتاقانه خود را به این مسجد کوچک و نیمهکاره میرسانند تا از سفرة پربرکت معارفی که سیّد جوان در بهترین ماه خدا برایشان پهن کرده است، بهرهها ببرند و تشنگیهایشان را فرو بنشانند...
سرانجام، چند ماه پس از پایان یافتن جلسات طرح کلی در مسجد امام حسن، و پیرو جلسات شرح نهج البلاغه، سیّدعلی آقای خامنهای دستگیر شده و راهی پایتختِ ستم میشود؛ راهیِ یکی از مخوفترین شکنجهگاههای آن روزِ دنیا: «کمیتة مشترک ضد خرابکاری».
حالا چهل سال از آن ماه رمضانِ فراموش نشدنی گذشته است و در این چهل سال، آن دریای معارف قرآنی، فقط در سینة همان چند هزار مستمع مشهدی باقی ماند و باقیِ تشنگان از آن بی بهره بودند. چهل سال، از آن معارفِ ناب قرآنی، فقط خبری مانده بود و نشانی ـ آنقدر که از بودنش مطمئن شویم ـ کتابچهای بهنام «طرح کلی اندیشة اسلامی در قرآن».
آری! چهل سال دیر شد و از دست رفت. اما باز هم این سجدة شکر دارد که بالاخره بعد از گذشت این همه سال، گرد و غبار از این گنجینه برگرفته شد و آن گوهر نورانی، شاداب و پر نشاط، سر برآورد و جلوهگر شد. الحمدلله...
قدمت چهل ساله، وقار و جذبهاش را بالا برده، و تازگی و جوانی، از هر کلمهاش می بارد. آغوش باز کنیم برای این مهمانِ عزیز چهل سال در راه مانده. گنجینة «طرح کلی اندیشة اسلامی در قرآن» از دل سالهای تاریک و سیاه و سراسر خفقان، برای امروز و فردا و فرداها، رسیده است تا قلبها را روشن کند. دریغ از سالهایی که گذشت...
کتابچه «طرح کلی اندیشة اسلامی در قرآن»
«طرح کلی اندیشة اسلامی در قرآن» پنجمین اثر مکتوب حضرت آیت الله خامنهای بود که قبل از انقلاب، در سال 1354 به چاپ رسید.
این کتابچه مجموعة همان پلیکپیهایی بود که در جلسات روزانة ماه رمضان مسجد امام حسن در سال 1353 در اختیار حاضران قرار داده مىشد؛ به علاوة مقدمهای که خود معظمله، قبل از چاپ بر آن نوشته بودند. مقدمهای که در آن به خوبی ضرورت و لزوم ارائة طرحی کلی از اندیشة اسلامی مبتنی بر قرآن، بیان، و اهداف و ثمرات آن ذکر و دستاوردهایش برای مخاطب توضیح داده شده است. اما بعد از خواندن چنین مقدمهای و رجوع به محتوا، خواننده متحیر میماند که این مقدمه برای این کتاب است؟ افقی به این بلندی ترسیم شده برای این کتابچة مختصر؟
و جالب اینکه متن همین کتابچه نیز در عین مختصر و موجز بودن، ابعاد فردی و اجتماعی دین را درست در کنار هم قرار داده و برداشتی نو و بدیع از قرآن ارائه کرده است. به نظر نمی رسد برای چهل سال قبل باشد. ارجاعش به آیات، با عرف کتابها متفاوت است. به جای استناد به یک آیه، یک دسته آیه را انتخاب کرده است. کتابچهای به ظاهر مختصر، اما با محتوایی عمیق.
مخاطبِ تشنه که با مطالعة این کتابچه، جرعهای نوشیده است، مشتاق یافتن سرچشمه است: اگر این خلاصة آن جلسات است، پس خود جلسات چیست! این کتابچه با تصویر جلساتی که در مقدمه ترسیم شده بود، فاصلهها داشت. تصویری از گوهری که مخفی بودنش مایة حسرت و حرمان بود. و این عطش وقتی بیشتر میشد که میشنیدیم آن جلسات تا چه اندازه مورد توجه خود آقاست:
«من در مشهد یک بحثى کردم در باب ولایت، یک برداشت جدیدى از کلمة ولایت و مسئلة ولایت؛ ماه رمضان بود و بحثهایى براى جوانها مىکردیم، آن وقت ها راجعبه توحید و نبوت و چه و ازجمله ولایت. یک بحث قرآنى خیلى خوب و کاملى بود، بعد هم چاپ شد؛ یعنى خلاصهاش هم یک جایى چاپ شد. اصل سخنرانیها هم بعد از انقلاب درآوردند چاپ کردند. بحثهاى خوبى است بحثهاى جالبى است. من حالا هم که نگاه مىکنم مىبینم بحثهاى عمیقى است این بحثها.»
اگرچه بعد از انقلاب محتوای شش جلسه از بیست وهشت جلسة این مجموعه، پس از پیاده سازی در قالب جزوهای با عنوان «ولایت» توسط حزب جمهوری اسلامی در سال 60 به چاپ رسیده است، اما همان هم الان خیلی در دسترس نیست.