در ادامه گمانه زنی ها و اظهار نظرهای منتشره در رسانه های ضدانقلاب با موضوع کاندیدا شدن یا نشدن رئیس دولت اصلاحات، یک فعال دانشجویی با نام "کاوه گیوه کی" یادداشتی را در اختیار وب سایت فارسی شبکه بی بی سی (BBCPersian) قرار داده است که بخش هایی از آن را در سطور پایین ملاحظه می فرمایید:
««...تاکنون افراد بسیاری برای کاندیداتوری در انتخابات اعلام آمادگی کرده اند؛ در این بین کاندیداتوری سیدمحمد خاتمی داغترین موضوع در میان طرفداران جنبش سبز است. موافقان و مخالفان کاندیداتوری محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق ایران، هر روز به تبادل نظر و انتشارات دیدگاه های خود در این زمینه می پردازند. در این میان نیز عده ای با انتشار بیانیه هایی از محمد خاتمی درخواست نامزدی در انتخابات را دارند.
در این نوشتار کوتاه سعی بر این است که به مواضع طرفداران جنبش سبز در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری در ایران پرداخته شود.
در مجموع، فعالان سیاسی ایرانی (ساکن ایران و خارج از کشور) به دو دسته موافق و مخالف حضور خاتمی در انتخابات تقسیم می شوند. هر یک از گروه ها نیز از نظر مشارکت و عدم مشارکت در انتخابات در صورت عدم کاندیداتوری خاتمی به دو زیر مجموعه تقسیم می شوند. این دو گروه شامل عده ای می شود که در صورت عدم نامزدی خاتمی در انتخابات شرکت می کنند و گروهی که در انتخابات مشارکت نخواهند کرد.
پس در کل چهار گروه در جامعه حضور خواهند داشت.
گروه اول: کسانی که با کاندیداتوری خاتمی موافقند و در صورتی که او در انتخابات نامزد نشود، در انتخابات شرکت نمی کنند.
گروه دوم: کسانی که با کاندیداتوری خاتمی موافقند و در صورتی که او در انتخابات نامزد نشود، در انتخابات شرکت می کنند.
گروه سوم: کسانی که با کاندیداتوری خاتمی مخالفند، ولی در انتخابات شرکت می کنند
گروه چهارم: کسانی که با کاندیداتوری خاتمی مخالفند و در انتخابات هم شرکت نمی کنند. درواقع این افراد تحریم کنندگان انتخابات هستند.
در ادامه، به بررسی دلایل و نظرات هر یک از گروه ها خواهم پرداخت.
گروه اول: گروهی که فقط در صورت کاندیداتوری خاتمی در انتخابات شرکت می کنند، امیدوارند که او بتواند اوضاع کشور را بهبود بخشد و گمان می کنند که کسی غیر از او توانایی بهبود شرایط را نخواهد داشت. این افراد او را بارها دعوت به اعلام نامزدی کرده اند.
گروه دوم: این گروه نیز استدلال های مشابه گروه اول برای دعوت از خاتمی برای کاندیداتوری در انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ دارد. با این تفاوت که در صورت عدم موافقت خاتمی، نامزدهای دیگر را مورد ارزیابی قرار خواهند داد و امیدوارند که با شرکت در انتخابات و گزینش فردی معتدل بتوانند زمینه را برای بهبود شرایط جامعه فراهم کنند. از نامزد های احتمالی که قابلیت گذر از فیلتر شورای نگهبان را دارند، «حسن روحانی» و «محمدرضا عارف» را می توان محتمل ترین گزینه برای جایگزینی خاتمی برای رأی دهندگان در این گروه دانست.
گروه سوم: این گروه غالبا از اصولگرایان تشکیل شده است. بعضی از اصولگرایان افراطی او را از "سران فتنه" می خوانند؛ پس نمی توان انتظار داشت با نامزدی او در انتخابات موفق باشند. این گروه بسته به علایق و وابستگی های سیاسی خود به جناح های گوناگون تقسیم می شوند، که در چارچوب این نوشتار نمی گنجد.
گروه چهارم: تحریم کننده های انتخابات در این گروه قرار می گیرند...
در اینجا به تعدادی پیامدهای آمدن خاتمی به انتخابات ریاست جمهوری اشاره می شود:
عده ای راه برون رفت از وضعیت کنونی کشور را آمدن خاتمی می دانند و معتقدند که در صورت پیروزی، با توجه به پایگاه مردمی قوی و وجهه بین المللی، خواهد توانست گره از مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جامعه بگشاید.
این گروه، عدم تأیید صلاحیت وی در صورت اعلام نامزدی را به عنوان نشانه ای از انتخابات غیرآزاد می دانند. آنان معتفدند که دو گزینه پیش روی حکومت خواهد بود: اول، تأیید صلاحیت خاتمی که امکان انتخاب شدن او را فراهم می آورد و دیگری عدم إحراز صلاحیت وی، که وجهه نظام را خدشه دار می کند. پس از منظر این افراد، اعلام کاندیداتوری خاتمی «بازی تمام برد» خواهد بود.
حال سؤالی که باید پرسید این است که: "آیا محمد خاتمی در صورت انتخاب شدن، اختیار و توانایی کافی برای بهبود شرایط کشور را خواهد داشت و همانگونه که مهدی کروبی به میرحسین موسوی گفت، باید پرسید که آیا خاتمی توان ایستادن تا آخر خط را دارد؟"
به نظر می رسد که پاسخ سؤالات بالا منفی باشد...
یادآوری رأی دادن خاتمی در انتخابات مجلس در دماوند، بیانگر عدم توانایی خاتمی در ایستادگی مانند کروبی و موسوی است.
از جنبه دیگر، باید از افرادی که رئیس دولت اصلاحات را به کاندیداتوری دعوت می کنند پرسید که: "آیا تا آخر در کنار او خواهند ایستاد؟"
یادآوری بیش از هشتصد روز حبس خانگی میرحسین موسوی و مهدی کروبی به حل این معما کمک خواهد کرد. در اعتراضات بعد از انتخابات ۸۸، بارها شعار"موسوی بازداشت بشه، ایران قیامت میشه" تکرار شد، ولی با آغاز حبس خانگی این دو رهبر جنبش سبز در بهمن ۸۹، اعتراضی همه گیر در کشور به وقوع نپیوست...»»