به گزارش نما به نقل از فارس، در دهه اخیر فعالیت تکفیریهای وهابی در کشورهای مختلف به خصوص در سوریه و اردن در هتک حرمت به مزار صحابه پیامبر(ص) موجی از خشم و نفرت را در میان مسلمانان جهان اسلام در پی داشته است. تحلیل این موضوع که چرا سلفیها دست به این اقدام هتاکانه و ددمنشانه میزنند، پرده از چهره خبیث آنها بر خواهد داشت، به همین منظور مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده که به تحلیل و تببین اندیشههای افراطی وهابیت پرداخته است که در ادامه میآید:
چگونه پیوند آلسعود با وهابیت رقم خورد
محمد بن عبد الوهاب موسس گروه وهابیت در سال 1111 هجری متولد شد و در سال 1206 هـجری از دنیا رفت، دوران کودکی خود را در شهر خود (عینیه) در حجاز و به ویژه نجد سپری کرد، بعد از مدتی وارد حوزه علمیه حنبلی شد و نزد علمای (عینیه) به فراگیری علوم پرداخت، برای تکمیل دروس خود وارد مدینه منوره شد، بعد از آن شروع به مسافرت به کشورهای اسلامی کرد.
چهار سال در بصره و پنج سال در بغداد اقامت کرد، به ایران نیز مسافرت کرد، در کردستان یک سال و در همدان دو سال ماند، آن گاه سفری به اصفهان و قم داشت، و بعد از فراگیری فلسفه و تصوف به کشور خود، حجاز بازگشت و با پدرش به شهر (حریمله) هجرت کرد و تا وفات پدرش در آن جا ماند، در حالی که پدرش از او راضی نبود.
از آنجا که محمد بن عبدالوهاب عقاید خرافی خود را که بر خلاف عامه مسلمانان و در حقیقت همان عقاید ابن تیمیه بود منتشر میساخت، بعد از فوت پدرش خواستند او را بکشند که به شهر خود (عینیه) فرار کرد و از آن جا به (درعیه) شهر مسیلمه کذاب گریخت و در درعیه با محمد بن سعود ـ جد آل مسعود که امیر آن شهر بود ملاقات کرد، قرار شد محمد بن سعود او را یاری کند و در عوض او نیز حکومتش را تأیید کند، اولین کار او این بود که حکم به کفر و شرک و ترور امیر (عینیه) داد و سپس آل سعود را برای حمله به عینیه تشویق کرد، در اثر آن حمله تعداد زیادی کشته، خانههایشان غارت و ویران شد و به نوامیسشان هم تجاوز کردند، وهابیون به این ترتیب حرکت خود را به اسم نصرت و یاری توحید و محاربه با بدعت و شرک و مظاهر آن شروع کردند.
نمونهای از عقاید تکفیری مؤسس وهابیت
محمد بن عبدالوهاب بر اساس برداشت نادرستی که از (توحید) و (شرک) دارد، بسیاری از اعمال مسلمین از قبیل شفاعت خواستن از اولیای الهی، توسط به انبیا و اولیا، برپایی عزا در سوگ اولیا، تبرک به آثار انبیا و اولیا، دعا خواندن در کنار قبور اولیا، زیارت قبور اولیای خدا، ساختن بنا بر قبور انبیا و اولیا، کمک خواستن از اولیای الهی، نذر برای پیامبر یا ولی، اقامه عزا و مجلس فاتحه و ... را شرک و عاملان به آنها را مشرک میخواند و جان و مال و ناموس آنها را حلال میشمرد.
وی با صراحت میگوید: مشرکین زمان ما از مشرکین عصر پیامبر(ص) که آن حضرت با آنها جنگید بدترند، به 2 دلیل، اولاً: مشرکین زمان پیامبر تنها در حال آرامش به غیر خدا متوسل میشدند، ولی مشرکان زمان ما در آرامش و گرفتاری هر دو به غیر خدا متوسل میشوند، ثانیاً: مشرکان جاهلیت سنگ و چوب را میپرستیدند که مخلوق و مطیع خدا بودند، ولی مشرکان عصر ما، افراد فاسق را میپرستند، به این ترتیب خون و مال و ناموس آنها مباحتر است.
نمونهای از خطرات وهابیت برای جامعه مسلمانان
بعد از آشنایی اجمالی با مؤسس و تفکر و عقیده و دیدگاه گروه وهابیت، به جا خواهد بود که به برخی از خطرات ناشی از این تفکر برای اسلام و مسلمین نیز اشاره شود:
ایجاد شبهه و ترویج شبهات
یکی از خطرات ناشی از تفکر وهابیت، ایجاد شبهه و ترویج شبهات است، زیرا این گروه، مسائلی را که همه مسلمانها به عنوان مسائل اسلامی یا مسائل عرفی که هیچ گونه مخالفتی با توحید ندارند، بر صحت آنها اتفاق نظر دارند، مانند مسائلی که قبلاً به آنها اشاره شد، از قبیل شفاعت و توسل و ساختن مسجد بر قبور اولیا و ... را مظاهر شرک و عاملین به آنها را، به عنوان مشرک تبلیغ و ترویج میکنند، این تبلیغات را در راستای تفکر توحیدی وهابیت و جذب مسلمین به این تفکر و تخطئه و شرک آلود بودن تفکر سایر مسلمین، انجام میدهند، بنابراین ترویج شبهات ناشی از تفکر وهابیت خطری است جدی که لازم است مسلمانها متوجه آن بوده و برای آن چاره اندیشی کنند.
کشتن مسلمانان
یکی دیگر از خطرات ناشی از تفکر وهابیت، کشتن و قتل عام مسلمانان است، شاهد زنده و گویای این مدعا، قتل عام مردم طائف و حجاج ایرانی در حرم امن خدا، و از آنها وحشتناکتر قتل عام مردم (عراق و کربلا) در سال 1216 هجری بود که یک 150 هزار تن را به خاک و خون کشیدند و در کوچههای کربلا جوی خون راه انداختند.
جرم آنها این بود که عقیده باطل و خرافی وهابیت را نپذیرفتند، این گروه گمراه نام این جنایت هولناک را، جهاد فی سبیل الله و مبارزه برای نشر توحید گذاشتند، وهابیون که مسلمانان عصر ما را به 2 دلیل از مشرکان عصر جاهلیت بدتر میشمرند و با چنین قضاوت معلوم است که چه بر سر مسلمانان خواهند آورد.
نابود کردن گرانبهاترین آثار تاریخی اسلام
یکی دیگر از خطرات ناشی از تفکر و عقیده وهابیت نابود کردن گرانبهاترین آثار تاریخی اسلام است، زیرا بر اساس تفکر این گروه منحرف، ساختن بنا و گنبد و بارگاه بر قبور ائمه(ع) و پاکان و صالحان، از آثار شرک و بدعت است، منفجر و تخریب کردن گنبد و بارگاه حرم مطهر عسکریین در 23 محرم 1427 در سامرا و تخریب و انهدام قبرستان بقیع در سال 1344 که مهمترین قبرستان در اسلام است و بخش مهمی از تاریخ اسلام را در خود جای داده و کتاب بزرگ و گویایی از تاریخ مسلمین است، به دست گروه گمراه وهابیت بر اساس تفکر غلط و عقیده باطل آنان، برای ترویج توحید و مبارزه با آثار شرک، صورت گرفته است.
ایجاد اختلاف و ناامنی
یکی از خطرات ناشی از تفکر وهابیت، ایجاد اختلاف و ناامنی در میان مسلمانان است، که امروزه نغمه گسترش تشیع و قدرت یافتن آنها در جهان و کشتار شیعیان در عراق و پاکستان در مسجد و در حال نماز و در مراسم عزاداری امام حسین(ع) با استفاده از ترورهای بیرحمانه و ریختن خون این طایفه از مسلمین اعم از زن و مرد و کودک و بزرگ، در راستای این هدف پلید صورت میگیرد، زیرا چنین اعمال وحشیانه و ضد اسلامی و انسانی، جز ملتهب ساختن جو اجتماعی و ایجاد ناامنی و شعله و ساختن آتش اختلاف و بدبینی و به جان هم انداختن مسلمانان و در نتیجه تضعیف و ناتوان ساختن آنان، و از این طریق آب به آسیاب دشمن ریختن، ثمره و نتیجه دیگری نمیتواند داشته باشد و این همان چیزی است که استکبار جهانی با تمام توان و قدرت برای رسیدن به این هدف شوم تلاش میکند.
جلوگیری از پیشرفت
یکی از خطرات ناشی از تفکر خشک و منجمد وهابیت، جلوگیری از پیشرفت مسلمین در عرصههای مختلف زندگی است، زیرا این گروه متحجر هرگونه مظاهر زندگی جدید و مشارکت زنان در عرصه اجتماعی و لو برای تحصیل دانش، و خدمت به نیازمندان را، بدعت و خلاف شرع میدانند، دلیل زنده و گویایی این خطر عمل طالبان است که وقتی در افغانستان به قدرت رسیدند، مدارس دخترانه را تعطیل و کار کردن زنان در خارج از خانه را ممنوع، و تلویزیونها را شکستند و دوربین های عکاسی را که چشم شیطان میدانند، به زمین کوبیده و زیر پا خرد کردند.
به این جهت بود که وقتی آمریکاییها بر آنها حمله کردند، نه تنها کسی از آنها دفاع نکرد بلکه به سقوط آنها کمک کردند و آمریکاییها را بر آنها ترجیح دادند، چون فکر میکردند که با سلطه آنان از علم و دانش و آزادی و پیشرفت و هرگونه مظاهر زندگی جدید، هر چند مثبت و مفید محروم خواهند شد، متأسفانه تفکر و اعمال این گروه متحجر و متعصب و خشن، دوست و دشمن را از اسلام بیزار و ضربه دردناکی به اسلام و مسلمین، وارد آورده و سد راه گسترش آن شدند.