شاید عدهای خواسته یا ناخواسته بخواهند به مردم القا کنند جمهوریت ارزش، مفهوم و عمقی ندارد و نمونهاش این افراد بامزه عجیب و غریبی هستند که به موازات شرکت شخصیتهای شناخته شده یا تا حدی شناخته شده، برای شهرت یافتن، شوخی و مسخرگی و استخفاف جریان جدی انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام میکنند و خود هم میدانند شانس و اقبالی ندارند. من نمیفهمم این بازیهای سبک و زننده برای چیست؟
در زمان گذشته از شهریور 1330 به بعد از کارگران ساختمانی که در طرحهای دولتی کار میکردند و از رفتگران که آنان را با کامیون و بطور دسته جمعی پای صندوقها آوردند، استفاده میشد و همین کارهای نابجا انتخابات مجلس شورای ملی سابق را مبتذل و مصنوعی کرد و بهای مشروطیت را به حداقل کاهش داد.
در تمام کشورهایی که دارای دموکراسی و پارلمان سالم نه قلابی و زورکی هستند احزاب و جمعیتها نامزدهای خود را از ماهها پیش معرفی میکنند. در هر حزبی چند نفر که شایستگی لازم را از نظر هممسلکان خود یافتهاند اعلام نامزدی میکنند، به مناظره با هم میپردازند و سرانجام یک نفر از سوی حزب متبوع انتخاب میشود و او را به میدان رقابت با نامزد منتخب حزب مقابل میفرستند و این مردماند که باید از میان یک یا چند احزاب مختلف، رئیسجمهوری یا نخست وزیر کشور را برگزینند. در ایران گذشته نیز قبل از انتخابات سال 1342 که همه چیز دولتی و ساواکی شد، بالاخره شخصیتهایی داوطلب نمایندگی مجلس میشدند که وجهه و شخصیت و سوابق و کارآیی سیاسی و اداری داشتند. در مجلس چهاردهم سال 1322 افرادی مانند دکتر مصدق، سیدضیاءالدین طباطبایی، سیدمحمد صادق طباطبایی، ضیاءالملک خردمند و دولتمردان صاحب نام داوطلب شده بودند. در انتخابات دوره شانزدهم، مصدق، کاشانی، حائریزاده، بقایی، ملکی، نریمان و رضوی به میدان آمده بودند. اکنون مدتی است در هر دوره انتخابات ریاست جمهوری افراد ناشناس و گمنامی که یکی از آنان یک جوان پرستار قزوینی بوده، دیگری لباس ژنده و پاره و پوره به تن داشته و مدرک سیکل خود را عرضه میکرده اعلام نامزدی و ثبت نام میکنند.
مرد جوان نیمه دیوانهای را میشناختم که سالها پیش در عین فقر و بی پولی به علت جنون 10 فرزند به جامعه تحویل داده بود و هر چهار سال یک بار لباس درویشی و کلاه پوشیده بوق و منتشا برمیداشته و خورجین به دست به وزارت کشور، دایره مخصوص ثبت نام میرفته و نام مشعشع خود را به عنوان نامزد احراز پست مقام ریاست جمهوری اسلامی ایران ثبت میکرده و با گفتن مقادیری بیانات ابلهانه و خندهآور سلانه سلانه از وزارت کشور بیرون میآمده وباعث خنده و تفریح میشده است.
میگویند بیشتر نامزدهای گمنام فاقد مدرک دیپلم و حتی سیکل هستند. شخصی آمده گفته: «من فقط به زبان انگلیسی مصاحبه میکنم» وقتی از او به زبان انگلیسی پرسشهایی کردهاند، فقط نام خود و زادگاهش را گفته و بنای لودگی را گذارده و لابد میتوانسته بگوید «دیس ایزآمبرلا».
چند سال پیش تیمساری بود که هر چهار سال یک بار می آمد و اعلام نامزدی می کرد و خارج میشد. به راستی جای تأسف دارد که هیچ نظم و قاعدهای برای ثبت نام وجود ندارد و موضوع به این اهمیت در حکم جوک و لطیفه در آمده است. در زمان مرحوم مصدق، او که ایران را با سوئیس اشتباه گرفته بود در بدو حکومت اعلام کرد هر ایرانی میتواند روزنامه نشر دهد. از فردا هر کاسبی که با برزن (شهرداری ناحیه) مشکل داشت و هرکس که میخواست به نام مدیر روزنامه از مردم اخاذی کند با پرداخت دوازده ریال و با داشتن سواد شش ابتدایی ثبت نام کرد و 1500 امتیاز نشر صادر شد که حزب توده به عبارتی 40 و به عبارتی 80 و حتی آوردهاند 1000 امتیاز روزنامه به نام افراد ناشناس و عادی مانند لبنیاتی، قصابی، کبابی، پیراهندوز، ماستبند، کلهپز، میوه فروش و غیره را اجاره کرد و تا اواخر دوران حکومت دکتر مصدق انواع هتاکیها رابه دولت او و جنبش ملی کردن نفت روا داشت و بعضی از آن نشریات بیصاحب به مقام حضرت آیتا...العظمی بروجردی نیز اهانت کردند و مصدق ناچار شد با استفاده از اختیاراتی که مجلس به او تفویض کرده بود قانونی وضع شود که اهانت به شخص اول روحانیت ممنوع اعلام شود و مرتکب تحت پیگرد قرار گیرد. انتخابات ریاست جمهوری بچهبازی و شوخی و مضحکه نیست. در ادوار گذشته شاهد بودیم که بندباز، کاراتهکار، کشتیگیر و مارگیر و انواع و اقسام صاحبان پیشههایی که نه سواد و نه هویت و نه شخصیت لازم را برای احراز چنین مقامی داشتند نامزد میشدند و حرمت این مقام را میشکستند. اکنون یکی دو دوره است کسانی که میخواهند نماینده مجلس شوند حتما باید کارشناس ارشد یعنی فوقلیسانسیه باشند. چطور برای احراز مقام مهم ریاست جمهوری چنین شرطی وجود ندارد و برای ریشخند شدن ایرانیان به وسیله خبرنگاران خارجی هرکس که از راه میرسد برای رئیس جمهور شدن ثبت نام میکند؟
آخر یک دارنده مدرک سیکل یا دیپلم چگونه میتواند از عهده احراز پست استراتژیک و مهمی چون ریاست جمهوری برآید؟