آقای هاشمی! نتیجه را می‌پذیرید؟!

نه! به چه دلیل ما باید فكر كنیم آقای هاشمی جواب متفاوتی خواهد داد؟ سال 84 آقای هاشمی انتخابات را باخت اما نتیجه را نپذیرفت؛ آن هم انتخاباتی كه نه اصولگرایان بلكه دولت محمد خاتمی و در واقع مریدان خود آقای هاشمی آن را برگزار كرده بودند. هاشمی در سال 84 مفهومی به نام رای سازماندهی شده را اختراع كرد و تا آخر پای آن ایستاد.

تعداد سوال‌هایی که آقای هاشمی باید به آنها جواب دهد، سر به چند هزار می‌زند. فهرست کردن این سوالات هم پرزحمت است و هم نالازم؛ چرا که ظاهرا آقای هاشمی به صحنه نیامده که به سوالی جواب بدهد. وی حتی به سوال‌های خود هم جواب نداده است. با این حال یک سوال هست که آقای هاشمی و کل جبهه فتنه نمی‌توانند آن را بی‌پاسخ بگذارند. این سوالی است که سرنوشت انتخاباتی هاشمی و هر کس دیگری را که اراده حضور در مبارزه انتخاباتی را دارد روشن خواهد کرد. این سوال را البته ما اختراع نکرده‌ایم. در واقع کل مساله اختراع خود آقای هاشمی است. ما فقط یکی از مواریث ایشان را بیرون کشیده‌ایم و می‌خواهیم آن را جلوی چشم ملت بگذاریم.



آن سوال این است: آقای هاشمی! فرض کنیم انتخابات را باختید؛ نتیجه را می‌پذیرید؟

ساده‌ترین جوابی که می‌توان از قول آقای هاشمی به این سوال داد این است: نه! به چه دلیل ما باید فکر کنیم آقای هاشمی جواب متفاوتی خواهد داد؟ سال 84 آقای هاشمی انتخابات را باخت اما نتیجه را نپذیرفت؛ آن هم انتخاباتی که نه اصولگرایان بلکه دولت محمد خاتمی و در واقع مریدان خود آقای هاشمی آن را برگزار کرده بودند. هاشمی در سال 84 مفهومی به نام رای سازماندهی شده را اختراع کرد و تا آخر پای آن ایستاد.



سال 88 هم هاشمی نتیجه انتخابات را نپذیرفت. فتنه 88 و ادعای تقلب در آن به یک معنا نسخه تکامل‌یافته همان ایده رای سازمان‌یافته بود. تقریبا همه سران جبهه اصلاحات می‌دانستند انتخابات را باخته‌اند و اساسا در انتخاباتی که آن را عملا معلم‌ها و امنای مساجد برگزار می‌کنند کسی اگر بخواهد هم نمی‌تواند تقلب کند. منتها باز هم هاشمی نتیجه را نپذیرفت. نه فقط نپذیرفت بلکه میرحسین موسوی را هم در این باره که توهماتش عین حقیقت است به جمع‌بندی رساند و آن همه فجایع را روی دست ملت گذاشت.



این سابقه آقای هاشمی است. در کجای این سابقه کوچک‌ترین تضمینی است که بر مبنای آن بتوان به هاشمی اعتماد کرد که نتیجه انتخابات را خواهد پذیرفت و اگر هم اعتراضی داشت آن را از مجاری قانونی پیگیری خواهد کرد.



چرا نباید فکر کنیم هاشمی دوباره دبه درمی‌آورد، بخشی از سرمایه رای خود را به سرمایه آشوب تبدیل می‌کند و فرزندان و اطرافیانش هم تا می‌توانند و با استفاده از هر ظرفیتی که دارند در این آتش خواهند دمید. خارجی‌ها هم – به عنوان یکی از مدافعان اصلی آقای هاشمی- از همین حالا شروع کرده‌اند.



سخنگوی فارسی زبان وزارت خارجه آمریکا دیروز روی صفحه فیس بوکش عکسی از هاشمی منتشر کرده و کنار آن نوشته میزان رای ملت است! جلوتر که برویم لابد کمک‌های مالی و اطلاعاتی و سیاسی هم از راه خواهد رسید.



به لحاظ سیاسی هم منطقی نیست که هاشمی باخت را بپذیرد. وی در 80 سالگی به‌رغم اینکه می‌داند درون نظام هیچ موافقتی با حضور او در این صحنه نبوده پا به میدان گذاشته است. آیا فردی که این حجم از ریسک را می‌پذیرد آماده است وقتی انتخابات را باخت، بگوید تشکر می‌کنم، رقابت خوبی بود و خداحافظ! باور کردن چنین امری ساده‌دلی محض است و ما البته این مقدار ساده نیستیم.



آقای هاشمی اکنون باید به ملت ایران ضمانت‌هایی واگذار کند که بتوان باور کرد او به مکانیسم‌های قانونی برگزاری انتخابات، اعلام نتایج و بررسی اعتراضات احتمالی پایبند خواهد ماند. این ضمانت‌ها باید همین حالا و قبل از اتمام بررسی صلاحیت‌ها از سوی شورای نگهبان ارائه شود. پس از آن هر چه گفته شود حرف است و حرف هم که می‌دانید باد هواست./مهدي محمدي

وطن امروز

۱۳۹۲/۲/۲۴

اخبار مرتبط