لزوم اتحاد اصولگرایان

علی دورانی

وضعيت رقابت انتخاباتي با مشخص شدن چهره‌هاي وارد شده به ميدان انتخابات جدي‌تر شده است و بحث‌ها به صورت مشخص‌تر دنبال مي‌شود. در چند روز گذشته تكليف بسياري از كانديداها و جريان‌هاي سياسي روشن شده است،اما جريان اصولگرايان همچنان در نهايي كردن كانديداي مورد اجماع خود در حال سبك سنگين كردن اوضاع هستند. براي انتخاب كانديداي جامع‌الشرايط مكانيسمي وجود دارد كه شامل سه بخش مشروعيت بين اصولگرايان و مقبوليت بين مردم و كارآمدي و تجربه مديريت در كارنامه فردي نامزد مورد نظر لحاظ شده است. حال اگر قرار باشد با مطالب غيرضروري اين مكانيسم و الزامات آن را زير سوال ببريم آنچه نهايتا نصيب اصولگرايان خواهد شد، چندان اميدواركننده نيست. اين مسئله كه تكليف بلوك‌هاي ديگر انتخابات مشخص شده است اما اصولگرايان همچنان نهايي‌كردن گزينه خود را به روزهاي پاياني حواله مي‌دهند وضعيتي را ايجاد خواهد كرد كه باعث نگراني‌هايي در بدنه اصولگرايان خواهد شد.نگراني از اينكه این تعويق بي‌مورد باعث شود در بين بزرگان اصولگرايان اختلاف افتد. اين به معناي آن است كه ما گرايشات مختلف با كانديداهای مختلف را پيش روي آنها قرار دهيم. در چنين حالتي خرد شدن آرا نتيجه طبيعي تصميم دير هنگام خواهد بود. نكته قابل‌تامل ديگر آن است كه اصولگرايان تجربه انتخاب محمود احمدي‌نژاد را كه كانديدايي گفتماني بود در كارنامه خود دارند و وي با كارنامه ناموفق اجرايي خود اين را ياد آور مي‌شود كه نبايد ديگر اين اشتباه استراتژيك دوباره تكرار شود. وضعيتي كه دولت احمدي‌نژاد ايجاد كرد اكنون به عنوان پاشنه آشيل اصولگرايان حتما بايد مورد توجه باشد. اينكه ايران كنوني به چگونه رئيس‌جمهوري نياز دارد بايد در انتخاب نهايي اصولگرايان لحاظ شود.نامزد مورد نظر بايد داراي برنامه‌اي در بستر زمان باشد يعني بازه‌هاي زمان‌بندي شده و مشخصي داشته باشد و اينگونه نباشد كه تازه به‌دنبال تهيه برنامه و آوردن آدم‌هايي براي تهيه آن باشيم. كارنامه اجرايي مشخص و قوي و قابل دفاعي داشته باشد و همچنين سابقه مديريتي با كمترين حاشيه‌ها را داشته باشد تا بتواند آرامش نسبي را به جامعه متلاطم كنوني تزريق كند. نكته حائز اهميت ديگر اين است كه شخصيت مديريتي‌اش كاريكاتوري و يك وجهي نباشد بلكه توانايي اجرايي در تمام مسائل مربوط به دولت‌داري را تحت پوشش قرار دهد.انتظار مي‌رود چنين گزينه‌اي داراي صداقت باشد و مسائل مديريتي‌اش پشت پرده و ناپيدا نباشد.اكنون دغدغه اصلي مردم ايران، اقتصاد و معيشت است که بايد فرد مورد نظر نگاه ويژه‌اي نسبت به اين قضيه داشته باشد.بايد دانست كه با حرف و شعارهاي رنگارنگ نمي‌شود معضلات را حل كرد بلكه ايران امروز نياز به مرد عمل دارد. ايران امروز به رئيس‌جمهوري نياز دارد كه توان مديريتي لازم را با رويكرد جهادي داشته باشد و بتواند كشور را از مرحله كنوني به مرحله پيشرفت و عدالت واقعي برساند.

منبع: روزنامه تهران امروز

۱۳۹۲/۲/۲۴

اخبار مرتبط