پدر سید حسن نصرالله : یك سال منتظر دیدن پسرم بودم/وعده آیت الله محمدباقر صدر به سیدحسن

عکس خبري -پدر سيد حسن نصرالله : يک سال منتظر ديدن پسرم بودم/وعده آيت ا... محمدباقر صدر به سيدحسن

یك سال منتظر بودم تا این كه اول ماه مبارك رمضان امسال با او ملاقات كردم.

به گزارش نمانیوز ویژه نامه خراسان گزارش و مصاحبه ای از خانواده سید حسن نصرالله انجام داده است که قسمت هایی از آن گزارش را به شرح ذیل است:

همه اهالي منطقه او را مي شناختند

تاوقتي چهره "ابوحسن" را در ذهن خود با تصاويري که سال گذشته در يکي از سايت هاي ديده بودم مقايسه نکردم باورم نمي شد که اين ساختمان دم دست و تقريبا فرسوده، منزل پدر "سيدحسن" باشد. حتي روي زنگ در هم نام او نوشته بود و آن طور که خودش در مصاحبه مي گفت هم اهالي اين منطقه و هم کسبه محل او را به خوبي مي شناسند. آن چنان با گرماي خاصي از ما استقبال کرد که گويي سال هاست ما را مي شناسد و آن گاه که کنارمان نشست به مانند همه شيعيان ولايت مدار لبنان از ولايت گفت. آن هم بي آن که ما سوالي پرسيده باشيم. خاطرات جذابي را از ديدار با ولي امر مسلمين جهان تعريف مي کرد که اين خاطرات و حرف هاي شنيدني ديگر اين پيرمرد در گزارش مشروح اين ديدار در ويژه نامه اي مجزا منتشر خواهد شد. تقريبا در همه مدت زمان 95 دقيقه اي که مزاحم "ابوحسن" بوديم او ما را ميهمان صحبت هاي شيرينش کرده بود و خوشبختانه ما کمتر مجال صحبت کردن داشتيم! از کودکي "سيد حسن" گفت و خلق و خوهاي او. از اين که چطور وقتي سيد مي خواست در اوايل دوران نوجواني از لبنان به حوزه نجف برود پدر به او گفته بود که وضع مالي شان اجازه تامين هزينه مالي سفر را نمي دهد. با اين حال سيد به نجف رفت و وقتي بازگشت، همگان پيش بيني مي کردند که او براي منطقه مردي بزرگ خواهد شد.

وعده آيت ا... محمدباقر صدر به سيدحسن

پدر از حضور سيدحسن در کلاس هاي درس آيت ا... شهيد سيد محمدباقر صدر در عراق مي گفت از شيفتگي سيد محمدباقر صدر به سيدحسن؛ تا جايي که به وي گفته بود که مقام و شان تو در آينده عالي خواهد بود. ابوحسن مي گفت در عراق و در درس شهيد صدر بود که سيدحسن با شهيد سيد عباس موسوي آشنا شد.

6 ماه پيش پس از يک سال انتظار پسرم را ديدم

اين ها را پدري مي گفت که وقتي از او سوال کرديم آخرين بار کي فرزندش را ديده است؟ پاسخ داد: " يک سال منتظر بودم تا اين که اول ماه مبارک رمضان امسال با او ملاقات کردم." البته هرکس حرف هاي اين پيرمرد 75 ساله را باور نکند حق دارد. چه اين که اين جا و در اين چهار ديواري ساده و بي آلايش معادلات زندگي و مرگ آن گونه که من خيال مي کردم نيست. اي کاش کلمه "مقاومت" اين روزها اين قدر استفاده نمي شد تا وقتي مي نوشتم در ميلي متر به ميلي متر اين خانه مقاومت جريان دارد، به معناي واقعي کلمه پي مي بريديم. "ابوحسن" برايم آن قدر آشنا بود که احساس مي کردم او را سال هاي سال است که مي شناسم. مي گفت: " ديدن او (سيدحسن) خيلي سخت است... منزلي خاصي ندارد که در آن مستقر باشد و هر روز در يک مکان اقامت دارد... ما هم سعي مي کنيم تلفني با او در تماس باشيم."

از اين خودرو به آن خودرو

وقتي از نحوه ملاقاتش با سيد حسن سوال کرديم پاسخ داد: "خيلي سخت بود... از اين خودرو به آن خودرو، از آن زيرگذر به آن زير گذرو..." همه وسايلي که پدر نام مي برد را نمي توانيم در اين گزارش ذکر کنيم اما همين قدر بدانيد که آن چه او مي گفت به خوبي سختي کار ديدار با سيد را نشان مي داد.

خانواده اش به ما سر مي زنند

براي مان جالب بود که بدانيم سيد حسن با خانواده اش چطور ديدار مي کند. ابوحسن البته پس از آن که داستان ازدواج سيد رابراي مان شرح داد، که در گزارش مشروح خواهيد خواند، به اين جمله بسنده کرد که: " نمي دانم خانواده اش را چطور مي بيند...اما خانواده اش به منزل ما سر مي زنند."

پدر سيد براي مان از خوابي گفت که قبل از تولد فرزند ديده بود. خوابي که در آن به گفته شده بود نام فرزندش را "حسن" بگذارد. او از درباره موضوعات زيادي براي ما حرف زد. حرف هايي که البته ما را تشنه تر مي کرد به ديدن سيد...

شيخ يوسف و يک دنيا حرف هاي ناگفته

سفر ما به لبنان البته به همين جا هم ختم نشد. اين سفر حاوي ديدارهاي بود که برخي از آن ها واقعا خواست خدا بود که نصيب ما شود. يکي از اين ديدارها، ملاقات با شيخ يوسف يکي از مبارزان قديمي جنوب لبنان و معاون شهيد دکتر مصطفي چمران بود. مردي عارف و ساده پوش که امروز ديگر کمتر از اين دست آدم ها مي توان ديد. او که به زبان فارسي هم به خوبي مسلط بود خاطراتي ناب و گفته نشده را از شهيد چمران و نيز تاريخچه شکل گيري مقاومت در لبنان براي مان شرح داد. مطالبي که شيخ يوسف در مدت 5 ساعت مصاحبه اي را که با وي ضبط کرده ايم براي ما گفته است در کمتر منبعي مي توان يافت. به ويژه که او ارتباط بسيار نزديکي با امام موسي صدر نيز داشته است و سينه اش پر است از حرف هاي ناگفتني درباره مبارزان شيعه در لبنان. شيخ يوسف يکي از افرادي است که من واقعا آرزو مي کنم بارديگر توفيق ديدنش را خدا به من و همراهانم بدهد.

۱۳۹۱/۱/۱۵

اخبار مرتبط