به گزارش نما به نقل از فارس، علیرضا استادحاجی (ظرفچی) قهرمان 105 کیلوگرم و نایب قهرمان قویترین مردان تهران درباره حادثهای که روز ششم فروردین ماه اتفاق افتاده و قرار بوده طی آن به او حمله شود اما سرانجام برادرش مورد سوءقصد قرار گرفت اظهار داشت: حدود یک ماه قبل در یک میهمانی حضور پیدا کردیم که تحویل نگرفتن یکی از مسئولان فدراسیون کشتی آغازگر این اتفاق ناخوشایند شد.
وی ادامه داد: در آن مهمانی با آقای «س.ص» و به گفته خودش احوالپرسی سردی داشتم که بعد از مهمانی و حدود ساعت یک نیمهشب، به من زنگ زد و پرسید که مشکلی وجود داشت که اینگونه برخورد کردی؟ و این در حالی بود که فردی هم که کنار او بود مدام فحاشی میکرد.
استادحاجی گفت: من به او گفتم که مشکل خاصی با او نداشتم ولی از روز بعد پیگیر این موضوع شدم که به چه دلیل نیمهشب با من تماس گرفته و فحاشی کردهاند.
وی افزود: پیگیریهای ما ادامه داشت تا اینکه در تاریخ ۶ فروردین امسال موضوع میان ما بالا گرفت؛ آن روز من به همراه تعدادی از قویترین مردان برای ناهار به رستوران رفتیم و بعد از آن بر سر مزار پدرم که تازه فوت کرده بود رفتم. آنجا بودم که با من تماس گرفتند و گفتند که افرادی با ۷ خودرو و یک موتورسیکلت به محل زندگی ما آمدهاند و با عربدهکشی مقابل خانه ما به خیال اینکه من در خانه هستم، میخواستند که از خانه خارج شوم.
استادحاجی با بیان اینکه تمام پیامکهایی که این افراد به من دادهاند را در اختیار دارم گفت: دوربینهای مداربسته موجود در محل، تمام حرکات و رفتار آنها را ضبط کرده است. آنها بعد از حضور مأموران پلیس اقدام به فرار کردند و به مغازه برادرم رفته و آنجا هم به او حمله کردند.
وی ادامه داد: در آنجا هم دوربین مداربسته بانکی که کنار مغازه برادرم بود تمام حرکات آنها را ضبط کرده است. آنها بعد از ورود به مغازه به برادرم که تنها و در حال رسیدگی به حساب و کتابهایش بوده حمله کرده و با ضربات قمه که به دستش وارد کردند، عصبهای دست او را قطع کردهاند.
استادحاجی درباره وضعیت جسمی و روحی برادرش گفت: دستش از کار افتاده و هنوز هم در شوک این حادثه است؛ همچنان هذیان میگوید و تاکنون نتوانسته ماجرا را برای پلیس تشریح کند.
وی با بیان اینکه این موضوع در پلیس امنیت در حال رسیدگی است و تاکنون کسی در این رابطه دستگیر نشده و اگر هم شده باشد به ما نگفتهاند، خاطرنشان کرد: یکی از این افراد فردی به نام «ب» است که 4 سال قبل با فرد دیگری معروف به «لولو» اقدام به قتل کرده است. «لولو» در زندان فوت کرد و «ب» تمام قتل را گردن لولو انداخت و از زندان بیرون آمد. او وقتی از زندان آزاد شد، به یکی از نوچههای «س.ص» تبدیل شد.
وی افزود: پیامکهای آقای «س.ص» را در روز حادثه دارم که گفته بود به خیابان بیا ولی او آن روز اصلا در آن محل نبوده و به شمال رفته بودم و همچنان هم در شمال کشور هستم.
استادحاجی با بیان اینکه چرا باید به خاطر اینکه این فرد را در مهمانی تحویل نگرفته یا آنطور که او خواسته با او برخورد نکردهام این اتفاق رخ دهد گفت: آقای افضلی معاون فدراسیون پرورشاندام پیگیر این موضوع هستند تا به نتیجه برسند.