غرب و جبهه انتخاباتی ایران

سعدالله زارعی

انتخابات رياست‌جمهوري در هر کشوري يک پديده صرفا «داخلي» به حساب مي‌آيد. در اين ميان بسيار معدود کشورهايي هستند که تاثير انتخابات آنان مرزهاي ملي را درمي‌نوردد و به اين دليل بسيار کم پيش مي‌آيد که روساي‌جمهور و يا دولت‌هاي ساير کشورها قبل و حين برگزاري انتخابات رياست‌جمهوري در يک کشور به ابراز نظر و موضعگيري درباره کيفيت و نحوه برگزاري انتخابات و يا کانديداهاي رياست‌جمهوري بپردازند. کمااينکه چنين ابراز نظري از سوي ديگران پذيرفته نمي‌شود. انتخابات رياست‌جمهوري در ايران يکي از موارد «نادر» به حساب مي‌آيد و توجه ويژه‌اي را در سطح بين‌المللي به خود معطوف مي‌نمايد در اين ميان همراهان جمهوري اسلامي در سطح بين‌المللي و منطقه‌اي انتخابات ايران را يک علامت مثبت و نشانه تداوم افکار، انديشه‌ها و جايگاه موثر ايران نگاه مي‌کنند و مخالفان جمهوري اسلامي درصدد برمي‌آيند تا با حاشيه‌سازي، انتخابات ايران را غيرواقعي، غيرملي و غيرموثر نشان بدهند.
انتخابات رياست‌جمهوري ايران بطور قطع در سطح منطقه‌اي از نظر فرم برگزاري و نسبت دقيق آن با توده‌هاي مردم- و غير حزبي بودن آن- و از نظر نظم انتخاباتي- برگزاري در وقت خود- و از نظر ميزان مشارکت بي‌بديل به حساب مي‌آيد. در اطراف مرزهاي ما پاکستان و ترکيه دمکراسي‌هاي ديرپاتري دارند. پاکستان از 1326 و ترکيه از 1303 انتخابات حزبي را برگزار مي‌نمايند و از نظر سابقه انتخاباتي به ترتيب 32 و 55 سال از ايران جلوتر هستند ولي با اين وجود در جمهوري اسلامي است که انتخابات موضوعيت پيدا کرده و دمکراتيک‌ برگزار مي‌شود. در ايران شخصيت‌هاي مختلف‌ مردمي بدون داشتن حزب و گروه هم مي‌توانند در انتخابات شرکت نموده و برنده انتخابات هم باشند ولي در اين دو کشور امکان ندارد خارج از گروهها و ائتلاف‌هاي رسمي کسي به قدرت برسد. انتخابات در اين دو کشور گاه و بيگاه با تأخير و عدم توافق مواجه مي‌گردد و در بسياري از موارد دوره‌هاي نخست‌وزيري و رياست‌جمهوري افراد تمديد مي‌شود و البته به دليل بروز رخدادهاي بعدي و عدم وجود يک قدرت تعادل‌دهنده در بسياري از موارد هم دوره نخست‌وزيري يا رياست‌جمهوري يک فرد يا يک حزب کوتاه مي‌شود کمااينکه در همين روزها گفته شد که زرداري جزو معدود روساي‌جمهوري در پاکستان بود که دوره خود را به 4 سال رساند.
انتخابات در ايران به نسبت کشورهاي منطقه در يک چارچوب «بومي» برگزار مي‌گردد به عبارت ديگر انتخابات رياست‌جمهوري در ايران برخلاف موارد منطقه‌اي ديگر- از جمله پاکستان و ترکيه- تنها در موضوعاتي به استانداردهاي بيگانه تکيه مي‌کند که با قواعد بومي تلاقي نداشته باشد. ايران برخلاف کشورهاي ديگر در منطقه وجود حزب و گروه را مقدمه لازم براي برگزاري انتخابات رياست‌جمهوري، مجلس و شوراها نمي‌داند و از اين رو افراد و گروههاي کوچک‌تر مي‌توانند در کنار کانديداهاي حزبي و جناحي در انتخابات مشارکت ورزيده و رقابت نمايند و در اين رقابت از امکانات تبليغي مساوي نظام سياسي بهره‌مند شده و به مناصب هم دست پيدا نمايند. در ايران، صلاحيت کانديداها به لحاظ تطابق با ديدگاهها و منافع ملي از سوي يک نهاد برجسته تخصصي سنجيده مي‌شود و در اين ميان سلامت، توانايي و حسن سابقه افراد مورد توجه قرار مي‌گيرد. از اين رو در نهايت کساني انتخاب مي‌شوند که از نظر «فضايل اجتماعي» و «مطلوبيت‌هاي اجتماعي» دست کم از معدل فضايل مردم ايران برخوردار باشند اين در حالي است که در کشورهاي ديگر ملاک اجازه دستگاه رسمي براي حضور فرد در عرصه انتخابات، برخوردار بودن از پشتوانه حزبي و... است و در اين ميان در اکثر موارد کساني انتخاب مي‌شوند که نصاب اجتماعي لازم را ندارند. در عرصه تبليغات رياست جمهوري هم در ايران کانديداها در يک فرايند همسان تبليغاتي حضور مي‌يابند و مردم ايران مي‌توانند آنان را بطور مستقيم تجربه نموده و از اهداف و برنامه‌هاي آنان آگاه شوند در حاليکه در کشورهاي ديگر صاحبان رسانه و ثروت، احزاب و افراد را به قدرت مي‌رسانند و در آنها از عدالت انتخاباتي خبري نيست.
دقيقاً از همين روست که انتخابات در کشورهاي ديگر نشانه ميزان مقبوليت يک حزب يا گروه است و در ايران از اين نظر که احزاب و جريان‌هاي سياسي حرف اول را نمي زنند و حرف اول به «مردم» تعلق دارد، مقبوليت آرمان‌ها و اصول انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي محک مي‌خورد از اين روست که کشورهاي رقيب و يا مخالف ايران در منطقه روي انتخابات ايران حساسيت داشته و از اين دريچه به ارزيابي پايايي روندها، اصول و آرمان‌هاي ايران نگاه مي‌کنند. اين دسته از کشورها تمايل زيادي دارند تا ايران از روند مستقلانه خود جدا شده و اصول و آرمانهاي انقلاب خود را کنار بگذارد. اين دسته از کشورها از آنجا که تداوم پشتيباني مردم از نظام را مهمترين عامل بقاء آرمانهاي انقلابي در ايران مي‌دانند، انتخابات را از دو منظر کمي و کيفي زير نظر مي‌گيرند و سعي دارند بر آن تأثير بگذارند که البته در اين راه از ابزار لازم برخوردار نيستند.
در سطح بين‌المللي هم انتخابات ايران مورد توجه ويژه قرار مي‌گيرد. آمريکايي‌ها کتمان نمي‌کنند که دستگاه‌هاي اطلاعاتي و رسانه‌اي خود را براي اثرگذاري بر انتخابات ايران فعال کرده‌اند. موضعگيري صريح معاون وزير خارجه و سخنگوي کاخ سفيد آمريکا عليه بررسي صلاحيت‌ کانديداها توسط شوراي نگهبان منعکس‌کننده ميزان حساسيت آمريکايي‌ها روي روند و به خصوص جنبه‌هاي «بومي» انتخابات که تضمين کننده استقلال ايران است، مي‌باشد. در همين روزها يکي از عناصر ايراني وابسته به وزارت امور خارجه آمريکاـ کريم سجادپور- طي مقاله مفصلي در «رند» انتخابات 92 ايران را براي سياست‌هاي خارجي آمريکا در منطقه خطرناک توصيف کرد. او در سايت مؤسسه رند نوشت:‌«بررسي‌ها مي‌گويند که در نتيجه انتخابات ژوئن 2013، ايران سياست خارجي سرسختانه‌تري در پيش مي‌گيرد و اين به معناي آن است که نقش ايران در مسائل منطقه‌اي به خصوص در حد فاصل خليج‌فارس تا درياي مديترانه پر رنگ‌تر مي‌شود.» اين موضوع نشان مي‌دهد که آمريکا در عرصه اطلاعاتي و تبليغاتي به دنبال جريانات تطبيق پذيرتر بوده و ورود شوراي نگهبان به بررسي صلاحيت اين افراد را مانع ورود کانديداهاي انطباق‌پذير يعني کساني که منافع ملي را قرباني هماهنگي با سياست‌هاي آمريکا مي‌نمايند، مي‌داند.
دربار انگليس نيز در همين روزها در سايت «چتم‌هاوس» از زاويه‌اي ديگر انتخابات رياست جمهوري را يک موقعيت ثبات‌ساز براي ايران ارزيابي کرد. «علي انصاري» در مقاله خود نوشت به طور قطع ايران با اين انتخابات ثبات و سرسختي بيشتري پيدا خواهد کرد. اگر رفتار غرب در انتخابات رياست جمهوري سال 1388 ايران را ملاک ارزيابي دقيق از نگاه و برنامه غرب درباره انتخابات ايران به حساب آوريم مي‌توانيم بگوييم تبديل انتخابات به چالش فراگير سياسي و حتي حقوقي عليه ايران يک استراتژي جدي، براي غرب است و وجود نهادي بومي و مستقل به نام شوراي نگهبان مهمترين مانع به ثمر نشستن اين استراتژي است. دقيقا به همين دليل از روزي که شوراي نگهبان نتايج بررسي صلاحيت‌هاي خود را اعلام کرد، محافل سياسي غرب بخصوص محافل آمريکايي و انگليسي به اين جمع‌بندي رسيدند که «در نتيجه انتخابات ژوئن 2013، موضع خارجي ايران سرسختانه‌تر مي‌شود و تحرک خارجي ايران رو به فزوني خواهد گذاشت.»
غرب انتخابات خرداد 92 ايران را از همين حالا يک باخت بزرگ و خطر براي خود ارزيابي مي‌کند. اين انتخابات بخصوص در زماني برگزار مي‌شود که موقعيت سياسي دو هم‌پيمان موثر منطقه‌اي ايران- يعني دولت‌هاي عراق و سوريه- مستحکم‌تر شده و تا حد زيادي بر موج تروريزم بين‌المللي و منطقه‌اي فائق آمده‌اند. پيروزي انتخاباتي ايران بخصوص که انتظار مي‌رود در فضايي امن و با راي بالاي مردم برگزار شود به طور قطع يک سنجه قوي در ارزيابي شکست برنامه‌هاي ضد ايراني غرب هم به حساب مي‌آيد چرا که وقتي بعد از چندين سال تحريم فشرده و تهديد فزاينده، ملت ايران با راي بالا انتخابات رياست جمهوري را به نتيجه رسانده و فردي را با راي قاطع در اين جايگاه بنشانند، نشان مي‌دهد که تحريم‌ها به هيچ وجه توده‌هاي مردم و نيز مسئولان و نخبگان جمهوري اسلامي را در ادامه راه خود دچار ترديد نکرده است. اين در حالي است که فشار غرب در نقطه‌اي قرار داشته که فراتر بردن و حتي ادامه آن براي غرب امکان‌پذير نمي‌باشد. از اين رو اکثر تحليلگران در غرب معتقدند «برگزاري باشکوه انتخابات در ايران، تحريم‌ها و فشارها را در يک دوره زماني چند ماهه به پايان مي‌رساند.»
کیهان

۱۳۹۲/۳/۴

اخبار مرتبط