شوراي نگهبان چه کرده که فرياد آمريکا قطع نميشود؟!
مقامات وزارت خارجه آمريکا براي چندمينبار طي 4 روز گذشته عليه شوراي نگهبان موضع گرفتند و مدعي شدند به خاطر رسيدگي به صلاحيت نامزدها، انتخابات ايران آزاد نيست!در آخرين مورد از اين موضعگيريها جان کري وزيرخارجه آمريکا ضمن يک کنفرانس خبري در تلآويو از رد صلاحيت برخي نامزدها در ايران انتقاد کرد و گفت: شوراي نگهبان غيرانتخابي صدها نامزد احتمالي را براساس يک سري معيار مبهم، رد صلاحيت کرده است.»
وزير امور خارجه آمريکا افزود؛ شوراي نگهبان، تنها براساس منافع جمهوري اسلامي صلاحيتها را بررسي کرده و به نظرات متفاوت ايرانيان، بياعتنا بوده است.کري گفت: در نبود شفافيت، بسيار بعيد است که نامزدي از ميان هشت نامزد تاييد شده، خواسته گروه بزرگي از ايرانيان را نمايندگي کند يا اينکه به سرمنشا تغييري تبديل شود.
وي گفت: وقتي نهادي که منتخب مردم نيست، فقط براساس اين که يک فرد چقدر در راستاي منافع حکومت است، درباره (تاييد صلاحيت) نامزدهاي انتخابات تصميم ميگيرد، به سختي ميتوان گفت که روندي آزاد، منصفانه و شفاف حاکم است.
پيش از اين دو تن از معاونين و سخنگويان وزارت خارجه آمريکا - از جمله وندي شرمن- نيز با اسم بردن علني از هاشمي رفسنجاني و رحيم مشايي تصريح کرده بودند به خاطر رد صلاحيت اين دو نفر، انتخابات ايران را غيرآزاد ميدانند و به رسميت نميشناسند.
ادعاي جان کري درباره غيرانتخابي بودن شوراي نگهبان در حالي است که حتي در آمريکا نيز دادگاه فدرال نهادي غيرانتخابي و انتصابي است و همين نهاد چند سال قبل با وجود اکثريت آراي رقيب بوش، رأي به پيروزي بوش داده براساس قانوناساسي جمهوري اسلامي که با رفراندوم عمومي به تصويب رسيده، شوراي نگهبان مسئول رسيدگي به صلاحيت نامزدهاي رياستجمهوري و نظارت بر سلامت انتخابات است.
سراسيمگي و اظهارات خشمگينانه مقامات آمريکايي عليه شوراي نگهبان، از يک سو از اهميت راهبردي اين شورا حکايت ميکند و از سوي ديگر نشان ميدهد عملکرد شوراي نگهبان در رسيدگي به صلاحيت نامزدها و رد نامزدهاي فاقد صلاحيت، درست نقطه مقابل توقع و خواست دشمنان ملت ايران و از جمله آمريکا بوده که براي دههها از ديکتاتوري کودتايي حمايت کرده و مانع از برقراري دموکراسي و انتخابات در ايران بودند.
سيلي جمهوري اسلامي را خورديد؟! گواراي وجود!
«حرکت شوراي نگهبان در عدم تأييد هاشميرفسنجاني، سيلي نظام ولايتفقيه در گوش برخي رسانهها و نويسندههاي اپوزيسيون رژيم بود.»
پايگاه اينترنتي خودنويس وابسته به اپوزيسيون خارج کشور ضمن انتشار مطلب فوق خاطرنشان کرده است: اين گروه آنقدر در حمايت بيچون و چرا از رفسنجاني از يکديگر گوي سبقت را ميربودند که يادشان رفته بود بازي انتصابات در ايران آزاد نيست. اين نکته مهم است که رد صلاحيت رفسنجاني آب در لانه مورچهها ريخت و نکات کليدي زيادي را مشخص کرد.
در ادامه اين نوشته آمدهاست: عدهاي از رسانهها و نويسندگان اپوزيسيون آنقدر ذوقمرگ شده بودند که شرط بندي کرده بودند. آن هم شرطهايي که شايد فقط در مسابقات اسبسواري ميشد چنين شرطهايي بست. ولي سيلي حاکميت در گوش اين رسانهها و نويسندهها بسيار سهمگين و غافلگيرکننده بود. به يقين شوک ناشي از اين سيلي با دعوت از هيچ مهماني براي مصاحبه در اين رسانهها قابل رفع نخواهد بود.
خودنويس اضافه ميکند:«تا ديروز تمام اين رسانهها و قلمها داد ميزدند که رد صلاحيت هاشمي به نفع مخالفان حکومت نيست. چرا که باعث قدرتمندتر شدن و بسط ديکتاتوري ميشود. امروز به يکباره همه اين رسانهها و قلمها فرياد زدند که حاکميت تير خلاص را به خود زد (!)
اين آبي که در لانه مورچگان ريخته شد به يقين تأثيراتش را به تدريج نشان خواهد داد و اميدوارم آن دسته از نهادهايي که با طناب وابستگان رفسنجاني به داخل چاه ميرفتند به خود آيند و راههاي صحيحتري پيدا کنند.
خودنويس در ادامه نوشت:«نکته آخر اين که با رد صلاحيت رفسنجاني نه تنها در ايران قيامت نخواهد شد، بلکه مخالفان حتي علاقه ندارند به خاطر وي باتوم بخورند و از او دفاع کنند. بياييد فرض کنيم رفسنجاني تأييد صلاحيت ميشد و مثل موسوي حصر خانگي ميشد.
کدام پشتوانه سبز ميخواست از عاليجناب سرخپوش حمايت و براي آزادي ايشان مبارزه کند؟ آيا وقت آن نيست که به خود بياييد؟ مگر ما از عاليجناب سرخپوش و ترور رستوران ميکونوس سخن نميگفتيم؟! رد صلاحيت گواراي وجودتان(!)
گفتني است همه شواهد موجود و برخي اسناد که کيهان به آن اشاره داشته است حکايت از آن دارد که مجموعه مشترک دشمنان بيروني و دنبالههاي داخلي آنها در پي قرباني کردن آيتاللههاشمي بودهاند و از اين روي عدم احراز صلاحيت ايشان از سوي شوراي نگهبان را ميتوان اقدامي در جهت نجات آيتالله رفسنجاني از دام خطرناکي دانست که براي ايشان تدارک ديده بودند. هياهوي توأم با عصبانيت آمريکاييها در همين راستا قابل ارزيابي است.
زنجمورههاي جنبش استيصال!
رسانههاي بيگانه و ضد انقلاب تحليلهاي قابل تأملي درباره عدم تأييد صلاحيت آقاي هاشمي براي انتخابات رياستجمهوري منتشر کردهاند.در اين تحليلها از يک سو خشم و ناخرسندي از اين اتفاق که آن را غيرمنتظره ميدانند، موج ميزند و از طرف ديگر تلاش ميشود موضوع تحريف شود.
در اين زمينه سايت فتنهگر کلمه که از سوي فراريان فتنهسبز مديريت ميشود ادعا کرد شوراي نگهبان با رد صلاحيت هاشمي به پيکر انقلاب شليک کرد! شبکه دولتي انگليس هم مدعي شد «هاشمي حذف [!؟] شده و اين باعث ريزش پايگاه اجتماعي حکومت خواهد شد». همچنين سايت جرس از قول يکي از همکاران فراري روزنامههاي زنجيرهاي (عبدالرضا-ت) ادعا کرد با اين اتفاق دوره جمهوري اسلامي به پايان رسيده است.
جرس همچنين از قول حسن يوسفي اشکوري (از وابستگان گروهک ملي مذهبي) «اوايل فروردين 68 خبر برکناري آيتالله منتظري را شنيدم و بسيار افسرده و ناراحت شدم و دريغ خوردم. آن روز اميدمان را بر باد رفته ميديدم اما پس از ساعتي افسوس گفتم براي خود او خوب شد. همين ماجرا پس از دريافت خبر رد صلاحيت آقاي هاشمي در ذهنم تکرار شد... اکنون هاشمي نيز بايد مثل منتظري فزت و ربالکعبه بگويد»!
اين دعاوي در حالي است که اولا هاشمي حذف نشده و رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام است و ثانيا پايگاه اجتماعي نظام همان است که در آن 8ماهه فتنه از پاي صندوقهاي رأي تا کف خيابان خود را به رخ دشمن کشيد. در عين حال بايد از منافقيني که دم خروس از پس جامهشان پيداست پرسيد که آيا شماها همان محافلي نيستيد که در اوج فتنه شعار جمهوري ايراني داديد و بر اساس توهم احمقانه خود براي حذف جمهوري اسلامي خيز برداشتيد؟ در واقع دوره جديد جمهوري اسلامي نه امروز که همان روز آغاز شد.
در همين حال شبکه دولتي انگليس با ابوالحسن بنيصدر (آلت دست گروهک منافقين در سال 59 و 60) مصاحبه کرد. بنيصدر در اين مصاحبه گفت: هاشمي رفسنجاني واپسين قمار زندگي سياسي خود را کرد. او نباخته. من هم جاي او بودم که مخالفش هستم، همين کار را ميکردم(!)
بيبيسي در عين حال از قول مجيد محمدي عضو فراري حلقه کيان و همکار راديو فردا گفت: رد صلاحيت هاشمي نکته تازهاي به واقعيت جمهوري اسلامي اضافه نميکند. حاکميت فکر ميکند هزينه برخي اتفاقات و ريزشها را در سال 88 پرداخته است؛ بنابراين امروز نکته جديدي وجود ندارد. هاشمي در آن سال مقابل حاکميت و رهبري ايستاد.
وي افزود: مسئله حکومت اين است که آمدن هاشمي باعث ميشود که عمده مخالفان اصلاحطلبان و گروههاي برانداز در زيرچتر او قرار گيرند و اگر اتفاقي مانند دغدغههاي مربوط به تقلب رخ دهد، دوباره همان اتفاقات سال 88 تکرار شود. بنابراين اگر در همين مرحله هاشمي رفسنجاني را رد صلاحيت کنند، براي پيشگيري هزينه کمتري خواهند پرداخت.
وبسايت بيبيسي نيز در تحليلي خاطر نشان کرد: کار در اردوي تحولطلبان [اسم مستعار جريان برانداز ] سخت خواهد شد و به انشقاق و تفرقه خواهد انجاميد. بخشي از اقدام هاشمي حمايت خواهند کرد که در موقعيت ضعيفتري هستند و بخش ديگر به هاشمي و خاتمي حمله خواهند کرد که سران در حصر جنبش را تنها گذاشتند و بيحساب به آب زدند و چيزي هم به دست نياوردند. آنها خواستار تحريم انتخابات و سرنگوني حکومت ميشوند.
از سوي ديگر وبسايت اخبارروز در تحليلي نوشت: برنامه حکومت ادامه همان راهي است که از سال 88 دنبال کرده است. اين بار البته کمهزينهتر. انتخابات سر موقع برگزار خواهد شد. جنبش استيصال (جنبشي که از سر استيصال به گرد هاشمي رفسنجاني در حال حلقه زدن بود) با اکراه بيشتر، اما به هر حال نقشي را که برعهده گرفته بازي خواهد کرد. اين جنبش ميتواند مسير خود را به سوي کانديداي ديگري عوض کند، براي اين کار هم وسايل لازم تعبيه شده و کساني را در ويترين باقي گذاشتهاند.
در ادامه اين تحليل با دعوت به آشوبگري به عنوان نقشه «ب» آمده است: ما باز هم در برابر اين پرسش قرار گرفتهايم که چه بايد کرد و راهحل چيست؟ براي پاسخ به اين سوال دوباره بايد تاکيد کرد که «انتخابات» بدون «خيابان» (فشار از پايين) همان نتيجهاي را بيرون ميدهد که «نظام» ميخواهد. آيا هاشمي رفسنجاني آن جادويي بوده است که بتوان با آن «خيابان» را فعال کرد؟ اکنون اين گوي و اين ميدان!
اردشير اميرارجمند سخنگوي گروهک موسوم به شوراي هماهنگي سبز نيز در مصاحبه با سايت خود (کلمه) ميگويد «انتخابات بدون آقاي هاشمي فاقد حداقلهاي مورد نياز براي يک انتخابات رقابتي است و در صورت ادامه انتخابات بيمعني خواهد شد». او با سازمان منافقين همکاري دارد و با هماهنگي کنسولگري آمريکا در استانبول توانست از ايران خارج شده و به فرانسه برود.
برخي مقامات آمريکايي به خاطر عدم تأييد صلاحيت هاشمي و مشايي گفتهاند انتخابات ايران را سرکوب شده، غير آزاد و مبهم ميدانند و نامزدهاي موجود را نمايندگان مردم ايران تلقي نميکنند!