پدیده انتخابات ۹۲ یك مساوی ۵۵

در سالهای پایانی دولت هاشمی رفسنجانی و در زمان وزارت محمد غرضی در وزارت پست و تلگراف و تلفن تبلیغی از صدا و سیما پخش می شد مبنی بر اینكه یك مساوی است با ۵۵ ! مدتی این تیزر تبلیغاتی بدون توضیح پخش می شد. این ابهام در كنار پخش گاه و بی گاه آن از صدا و سیما، نوعی بدبینی و نگاه منفی را در مردم ایجاد كرد. پس از مدتی توضیحات این تیزر نیز به همراه آن پخش شد كه منظورش از یك مساوی ۵۵ این بود كه تعداد تلفنهای واگذار شده در دولت وقت ۵۵ برابر تعداد تلفنهای واگذار شده تا سال ۱۳۵۷ است. البته اكنون نیز پس از گذشت ۲۰ سال تبلیغات متعدد و گاه و بی گاه اپراتورهای تلفن همراه همچون همراه اول، واكنشهای منفی زیادی را ایجاد كرده است.


اما جالبتر آنكه این روزها محمد غرضی با لطف شورای محترم نگهبان پا به عرصه انتخابات ریاست جمهوری گذاشته و با مطرح كردن دوباره عدد مورد علاقه اش مدعی است كه ۵۵ میلیون رای دارد!
**نیسان به جای پیكان
البته كارمندان قدیمی مخابرات چندان دل خوشی از زمان مدیریت غرضی ندارند چرا كه بحث بازخرید كارمندان و تعدیل نیرو در زمان ایشان مشكلات فراوانی را ایجاد كرد. ماجرا اینگونه بود كه به برخی كارمندان در ازای بازخرید یك دستگاه پیكان اهدا شد اما به برخی دیگر به جای پیكان، نیسان تحویل شد. ظاهرا همین موارد منجر به تشكیل تجمعی اعتراضی در جلوی ساختمان مخابرات توسط كارمندان و حتی خوابیدن چند كارمند جلوی ماشین وزیر و مداخله نیروی انتظامی شد.

**صبح دروغ ننوشته وزیر ....
اما سایت خبری نیمروز به بهانه حضور غرضی در انتخابات به باز نشر یك مقاله پیرامون ماجرای درگیری هفته نامه صبح و وزارتخانه تحت مدیریت غرضی كه در شماره ۷۷ نشریه پنجره نگاشته شده پرداخته است. البته آقای زاكانی مدیرمسئول نشریه پنجره برخلاف غرضی مشمول الطاف شورای نگهبان نشد و صلاحیتش برای كاندیداتوری در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری احراز نشده است. پنجره در شماره ۷۷ خود به تاریخ ۲۵ دیماه ۸۹، ذیل عنوان 'لشگركشی آقای وزیر به دادگاه' به قلم رضا صیادی آورده است :
'تلفن مدیر برنامه های آقای وزیر زنگ خورد. جوانی از پشت تلفن گفت : سلام! از هفته نامه صبح تماس می گیرم، ما یك پرونده اقتصادی درباره آقای وزیر داریم كه می خواهیم قبل از انتشار، ایشان محتویاتش را ببیند و اگر دلیلی مبنی بر غلط بودن این پرونده دارند، ارائه كنند تا ما هم از انتشارش منصرف شویم، اگرنه می توانید جوابیه تان را ارسال كنید تا همراه پرونده منتشر شود.
خبر به گوش مهندس غرضی وزیر وقت رسید و بلافاصله دو نفر از معاونانش را به دفتر هفته نامه صبح فرستاد تا موضوع را بررسی كنند. فردای آن روز، مهدی نصیری سردبیر هفته نامه صبح، پشت درهای بسته با معاونان آقای وزیر گفت و گو كرد. مدارك را به آنها ارائه داد اما پاسخ قانع كننده ای نشنید. آن هفته، وقتی صبح روی دكه رفت مثل یك بمب خبری صدا كرد. همه جا حرف از فساد اقتصادی در یك وزارتخانه دولتی بود. چند روز بعد، احضاریه دادگاه به دست نصیری رسیده بود كه شاكی را وزیر پست و تلگراف و تلفن معرفی می كرد. البته نصیری حدس می زد كه كارش به دادگاه بكشد.
روز دادگاه فرا رسید، مدیر مسئول هفته نامه صبح، همراه عكاس نشریه وارد دادگاه شد و در كمال تعجب دید حدود ۴۰ نفر از مدیران و كارمندان عالی رتبه وزارتخانه همراه مهندس غرضی به دادگاه آمده اند. همه صندلی ها پر بود، نصیری به شوخی خطاب به رییس دادگاه گفت: آقای وزیر كه لشگركشی كرده اند، حتی یك صندلی خالی برای متهم نگذاشته اند و ظاهرا باید سر پا محاكمه شوم! رییس دادگاه دستور داد دو تا از صندلی های ردیف اول را خالی كنند و دادگاه آغاز شد.
آقای وزیر پشت تریبون رفت و هفته نامه صبح را به نشر اكاذیب و افترا و توهین به خود و مسئولان وزارتخانه اش متهم كرد. نصیری نیز از خودش دفاع كرد و ادله اش را ارائه داد، اعضای هیئت منصفه پس از شور، مدارك مهدی نصیری را محكمه پسند دانسته و گفتند: در بحث فساد مالی، نشریه صبح دروغ ننوشته و به همین دلیل جرمی متوجه آنان نیست، اما به دلیل انتشار یك كاریكاتور موهن از آقای وزیر، به پرداخت ۳۰۰ هزار تومان جریمه نقدی محكوم می شود. به این ترتیب دادگاه تمام شد، اما البته پس از آن هیچ مسئول و نهادی سراغ بازخواست آقای وزیر و هیچ مسئول متخلف دیگری نرفت.'

پس از این ماجرا مهدی نصیری هر از گاهی در فضای مطبوعاتی و رسانه ای كشور در این باره سخن گفته است اما هیچگاه از افراد یا دستگاه هایی كه اطلاعات مذكور را در اختیار وی گذاشته اند صحبتی به میان نیاورده است. نصیری در مصاحبه ای با روزنامه شرق كه در تاریخ ۱۵ مهرماه ۸۹ چاپ شده در پاسخ به این نظر خبرنگار مبنی بر اینكه كناره گیری اش از فعالیتهای قبلی به دلیل سرخوردگی سیاسی بوده است، می گوید :
'بازار سیاست بعد از انقلاب همیشه گرم بوده و كمتر مقطعی می توانیم نشان دهیم كه فضای سیاسی حالت ركود و سردی داشته است. زمانی كه 'صبح' را در دوران آقای خاتمی تعطیل كردم، همچنان بحث های سیاسی مطرح بود و ما هم از منتقدان جدی اصلاح طلبان و تكنوكرات ها بودیم. من در چنین فضایی تصمیم گرفتم كه از مباحث جاری و روزمره سیاسی به سمت مباحث مبنایی تغییر مسیر بدهم. اگرچه مباحث مبنایی قطعا بی ارتباط با مباحث روز نیست و به قول شاعر صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی. بنابراین قصه سرخوردگی ربط چندانی به تصمیم من نداشت، البته ممكن است چون نسبت به افشاگری هایی كه ما درباره بعضی از وزرای دولت هاشمی و خاتمی داشتیم، و هیچ ترتیب اثری داده نشد، باعث بی رغبتی و كم انگیزگی من شده باشد. در مورد ماجرای وزارت پست و تلگراف و تلفن زمانی كه آقای غرضی شكایت كرد و ما به دادگاه رفتیم، هیئت منصفه به نوعی همه مباحث محتوایی را كه راجع به تخلفات وزارت پست و تلگراف مطرح كرده بودیم به نوعی تایید كرد و ادعاهای آقای غرضی مبنی بر اهانت و افترا را رد كردند و تنها روی یك كاریكاتور دست گذاشتند. اما با وجود این هیچ اتفاقی نیفتاد. ما بطور مفصل درباره وزارت پست و تلگراف و تلفن و وزارت نیرو افشاگری كردیم. آقای زنگنه چون تجربه غرضی را داشت نه جواب داد و نه شكایت كرد و مساله را مسكوت گذاشت. از طرف مقامات قضایی و دستگاه های ناظر هم هیچ اتفاقی نیفتاد و نه كسی به ما گفت چرا چنین مباحثی را مطرح می كنید و نه كسی به آقای زنگنه گفت مباحثی كه راجع به شما مطرح می شود راست است یا دروغ؟ این نوع قضایا البته بر روی روحیه یك مطبوعاتی و روزنامه نگار تاثیر خودش را دارد، اما این تاثیرات به معنای سرخوردگی از كار سیاسی و مطبوعاتی نبود. من كاملا می دانم و توجیه هستم كه چرا آن افشاگری ها تاثیر چندانی نداشت!'

**شكل گیری طبقه مدیران قدرت و ثروت
نگاهی به ورود غرضی به ماجرای انتخابات ریاست جمهوری كه تایید شورای نگهبان را نیز به همراه دارد، در كنار این ادعای نصیری كه نسبت به بی تاثیری افشاگریها علیه غرضی كاملا توجیه بوده است ماجرا را جالبتر می كند. شاید یكی از دلایل این بی تاثیری و عدم پیگیری نهادهای مسئول در ارتباط با پرونده های افشا شده توسط مهدی نصیری را بتوان در مصاحبه جواد منصوری، معاون فعلی اطلاع رسانی مركز اسناد انقلاب اسلامی با خبرگزاری تسنیم یافت. منصوری در مصاحبه با تسنیم در تاریخ ۲۵ فروردین ۹۲ به شكل گیری طبقه مدیران 'قدرت' و 'ثروت' در دولت هاشمی، فضای بسته نقد به دولت، نادیده گرفتن اصول انقلاب و تلاش برای حذف رقبا اشاره كرده می گوید :
'نگاه كلی هاشمی رفسنجانی این است كه نباید در كشور نسبت به عملكرد دولت انتقاد و مخالفت كرد. طبیعتا نه تنها در مورد دانشگاه ها بلكه در مورد رسانه ها نیز این دیدگاه را دارند و معتقد بود كه دانشجویان نباید وارد جزئیات مسایل شوند. نشریه ای با عنوان 'صبح' به سردبیری و مدیرمسئولی آقای مهدی نصیری منتشر می شد. اسنادی را از تخلفات آقای غرضی وزیر ارتباطات دولت هاشمی منتشر كرد و وزیر ارتباطات از این نشریه شكایت كرد و آقای نصیری هم به دادگاه رفتند و اسناد را به دادگاه تحویل دادند. دادگاه حكم به برائت نصیری داد و تمام شد ! خبرنگار تسنیم در ادامه می گوید : این مطلبی كه گفتید به همان بحث تعطیل بودن قوه قضاییه نسبت به دولت سازندگی اشاره دارد؟ منصوری می گوید : بله! البته قوه قضاییه الان نیزتعطیل است و فقط اگر بنده از چراغ قرمز رد شوم، جریمه می شوم و قانون در این حد در مملكت ماست. '
جالب آنكه منصوری در حالی این مطالب را در مورد قوه قضاییه مطرح می كند كه در زمان دادگاه نصیری و غرضی ریاست قوه قضاییه با آیت ا... یزدی بود كه ایشان هم اكنون نیز در شورای نگهبان حضور دارند.

**رازی كه نصیری در سینه دارد
از دیگر نكات مهم و قابل توجه در ارتباط با نشریه صبح و مهدی نصیری را می توان در روایت مجله پنجره از یادداشت عبدا... شهبازی در ستایش از مهدی نصیری و مجله صبح در موضوع افشای سفر رابرت مرداك به ایران جستجو كرد. در نشریه پنجره در تاریخ ۲۵ فروردین ۸۹ ذیل عنوان 'رازی كه نصیری در سینه دارد' آمده است :
«اولین‎بار مهدی نصیری را در تالار تحریریه كیهان دیدم. از هادی خانیكی پرسیدم كیست؟ گفت: طلبه‎ای است به اسم مهدی نصیری. او را به ما تحمیل كرده‌اند، ولی در جلسات تحریریه طوری رفتار می‎كند گویا سردبیر روزنامه است. بعدها، با دقت سرمقاله‎‎های مهدی نصیری را می‎خواندم. زیبا می‎نوشت و نوشتارش سرشار از دلبستگی به آرمان‌‎های انقلاب بود. مهدی نصیری با خود تحول را به كیهان آورد. خاتمی و تیم او از كیهان رفتند و حسین شریعتمداری رییس كیهان شد. ولی نصیری با كیهان جدید نیز نساخت. جدایش كردند و مجله صبح را به راه انداخت. این‎بار مستقل بود و خود سیاست‌گذار. به گمانم صبح نصیری اوّلین طلیعه موج جدید بازگشت به آرمان‌‎های انقلاب بود، در زمانی‎كه این آرمان‌‎ها سخت غریب مانده بود. باز به گمانم، رهبری نصیری را دوست داشت و در او، و طیف فكری او، یاوری در میان نسل جوان اندیشمند، در میان فرزندان انقلاب، می‎جست. در آن زمان، رهبری نیز چون آرمان‌‎های انقلاب تنها بود.
زمانی كه من علیه انعقاد قرارداد با كمپانی رویال داچ شل نوشتم، نصیری و صبح، بی‌آن‌كه از نزدیك یكدیگر را بشناسیم، به یاری‎ام شتافتند. صبح بدل شد به حامی مواضع من در ماجرای شل؛ و حمایت صبح سبب شد كه بخش مهمی از نوشتار من درباره قرارداد شل و تاریخ شل در اعلامیه كاركنان صنعت نفت جنوب بازتاب یابد، و به آتش زدن یك پمپ بنزین در مسجد سلیمان بینجامد. من نیز بترسم و سكوت پیشه كنم. این همدلی و رصد همدلانه او ادامه داشت تا روزی در صبح نصیری مطلبی عجیب خواندم:
سفر روپرت مردوخ (مرداك) [Rupert Murdoch] به ایران تنها نصیری بود! كه این سفر محرمانه را فاش كرد و دیگران، همه، سكوت كردند؛ حیرت كردم. در آن روز‎ها سخت در فضای شناخت «زرسالاران یهودی» غوطه می‎خوردم. آیا باوركردنی بود سفر «سلطان رسانه‎‎های صهیونیستی جهان»، مالك سرشناس‌ترین رسانه‎‎های آمریكا و بریتانیا و استرالیا، و یكی از رهبران و نماد‎های اصلی صهیونیسم به ایران؟ چه ارتباطی داشت این سفر با قرارداد شل و بازگشایی بانك HSBC در تهران و سایر تحولات سال‌‎های بعد؟ وزارت خارجه ارتباط خود با سفر مردوخ را منكر شد.
من هنوز در حیرتم. آیا می‎توان باور كرد فردی به نامداری روپرت مردوخ به دعوت یكی از معاونین صدا و سیما، به ایران سفر كند و نه‎تنها رییس این سازمان، بلكه وزارتخانه‎‎ها و نهاد‎های ذی‎ربط، او را نشناسند؟ به گمانم پس از این ماجرا بود كه صبح تعطیل شد. نصیری نیز رفت و در قم به همان طلبه‌گی‌اش پرداخت. آیا این پایان سیاست‌گری و آرمان‌گرایی نصیری بود؟ گمان نمی‎كنم. تصور می‎كنم نصیری، اگر شاكله همان نصیری جوان در او بر جای مانده باشد، روزی به صحنه سیاست باز خواهد گشت؛ این‎بار پخته و آبدیده و فرهیخته‌تر و خوش‌قلم‌تر از پیش؛ و برای من خواهد گفت كه راز سفر مردوخ به ایران چه بود... »

سفر روپرت مردوخ به ایران در گزارش خبرگزاری فارس در دیماه ۸۹ با عنوان 'نگاهی به لابی صهیونیسم در انگلیس' نیز آمده است اما به منبع آن و اسامی مدعوین مردوخ اشاره ای نشده است و تنها به ذكر این نكته كه این سفر علیرغم سر و صدای زیادش منجر به هیچ قراردادی برای خرید یا ساخت مراكز رسانه ای نشده پرداخته است. البته به نظر می رسد نصیری در رابطه با این موضوع و چرایی عدم برخورد با مدعوین مردوخ نیز همانطوركه در رابطه با پرونده غرضی و زنگنه گفته بود كاملا توجیه باشد!

**چرا محمد غرضی؟
اما نگاهی به كارنامه آقای غرضی در وزارتخانه های نفت و پست و تلگراف و تلفن، روابط ایشان با حلقه های تجاری و پیمانكاران بزرگ اقتصادی در كشور، همچنین حشر و نشر ایشان با جریانهای سیاسی كشور از یك طرف و از طرف دیگر سیر تحولات سیاسی در فضای كشور در سالهای اخیر و مواردی چون دادگاه ایشان با مهدی نصیری كه در آن زمان فردی منتسب به رهبری عنوان می شد و بعضا اطلاعات اقتصادی پشت پرده را در فضای مطبوعاتی كشور منتشر می كرد و مهمتر از همه حضور در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم كه از جایگاه ویژه و حساسی نیز برخوردار است، موید این نكته است كه ورود ایشان به فضای انتخابات با اهدافی خاص از جمله هماهنگ كردن پیمانكاران بزرگ اقتصادی در كشور برای بازگشت مجدد به دامن برخی جریانهای سیاسی اقتصادی بی ارتباط نیست و جا دارد همانطوركه در مورد رد صلاحیت برخی كاندیداها توضیحاتی از طرف شورای محترم نگهبان ارائه شد، در زمینه تایید صلاحیت ایشان نیز توضیحاتی ارائه گردد.

۱۳۹۲/۳/۵

اخبار مرتبط