دواستراتژی مهم مجلس نهم از دید رییس مجلس

عکس خبري -دواستراتژي مهم مجلس نهم از ديد رييس مجلس

دكتر علی لاریجانی در گفتگویی پیشنهاد كرد:افزایش تولید و روان سازی سرمایه گذاری دواستراتژی مجلس نهم باشد.

به گزارش نمانیوز به نقل از هفته نامه شما ، گفت و گو با رئیس مجلس شورای اسلامی پس از ماهها پیگیری سرانجام در آخرین روزهای اسفند 90 و پایان یک روزکاری شلوغ برای دکتر لاریجانی انجام شد.

اگرچه روز شلوغ دکتر در اداره مجلس، جلسات کاری و نیز دیدارهای بین‌المللی اثری بر گفت و گوی ما نداشت و دکتر لاریجانی با شادابی پذیرای ما بود و پاسخگوی سئوالاتمان و البته در میانه مصاحبه که شاید کمی خسته شده بود خطاب به یکی از حاضرین در اتاق گفت بگویید یک چای هم بیاورند.

رئیس مجلس شورای اسلامی که با حمایت ویژه مراجع عظام و علمای شاخص در دوره‌های هشتم و نهم از حوزه انتخابیه قم به مجلس راه پیدا کرده است در انتخابات اخیر بالاترین رأی را در میان سایر پیروزشدگان مراکز استانها دارد.

وی در این گفت و گو به تشریح آثار فراوان داخلی و خارجی حضور گسترده مردم در انتخابات 12 اسفند پرداخت و البته در تحلیل جزئی‌تر آن با اشاره به آرایش‌های سیاسی در این انتخابات گفت: این انتخابات مثل یک استخری شد که همه در آن شنا کردند.

یکی ازمهمترین بخش‌های این گفت و گو تبیین پیشنهادات رئیس مجلس شورای اسلامی به عنوان استراتژی مجلس نهم بود.

وی همچنین در بخش دیگری از این گفت و گو ضمن پاسخ به برخی نقدها در باره عملکرد مجلس هشتم تصریح کرد: برخی به دنبال این هستند که روی فتنه 88 بنزین بریزند.

دکتر لاریجانی توصیه‌هایی هم به آنها که به اعتقاد وی تازه به سیاست رسیده‌اند، داشت: در ارتقاء در این زمینه خیلی هم عجله دارند، لذا دائماً به این و آن لگد می‌زنند، در حالی که لگد زدن ندارد. نردبام را بیاورید و آرام آرام بالا بروید.

رئیس مجلس شورای اسلامی ارزیابی خود را از تشکیل هیأت نظارت به اجرای قانون اساسی که توسط رئیس جمهور تشکیل شده نیز چنین بیان کرد: شورای نگهبان که مفسر قانون اساسی است تشکیل چنین هیأتی را غیر قانونی اعلام کرده است و حرفهای آن برای قوه مقننه و قضائیه مسموع نیست. حالا اگر می‌خواهند هیأتی تشکیل بدهند و جلوی تخلف قوه مجریه را بگیرند، بد نیست. این کار را بکنند.


مشروح این گفت و گو پیش روی شما است:



* در روزهای پس از انتخابات مجلس نهم، تفاسیر گوناگونی را از حضور مردم چه به لحاظ کلیت حضور و چه به لحاظ اجزای حضور و وزن‌کشی‌ای که بعضی‌ها از آن استخراج ‌کردند و نیز تفسیرهائی با گرایشات مختلف را شاهد بودیم. تفسیر حضرتعالی از حضور مردم در انتخابات چگونه است؟

انتخابات یک تحلیل کلان دارد و یک بحث‌های خرد. در تفسیر کلان باید به چند جنبه توجه کرد که وجه بیرونی این انتخابات چه بود و وجه درونی آن چه مختصاتی داشت؟ وجه بیرونی آن هم دو شاخه دارد. یک شاخه‌اش حیثیت بین‌المللی است و یک بعد آن، بعد منطقه‌ای است. از قبل از انتخابات یک موج همراه با توفان تبلیغاتی راجع به انتخابات بر پا کردند که یک مقدار هم قابل حدس بود. اما نتیجه انتخابات به نظرم از لحاظ بین المللی یک مقدار هشدارباشی به صحنه بین المللی داشت که نسبت به کلیت کشور و حیثیت ملت ایران باید ملاحظات جدی‌تری داشته باشند و روش‌های گذشته‌شان که تصور می‌کردند با این فشارها می‌توانند وضعیت درونی کشور را دچار انشقاق بکنند، به نتیجه نرسید، لذا انسان می‌بیند که فضا در صحنه بین المللی آرام‌تر است. این نتیجه همین انتخابات است. اگر انتخابات وضع متفاوتی داشت، شما صحنه بین المللی را این گونه نمی‌دیدید؛ یعنی در واقع ملت با حضورشان در صحنه انتخابات، حریفان را یک قدری پس زدند و آنها یک قدری وادار به تأمل شدند.

از نظر منطقه‌ای یک وضعیت این گونه داشتیم که کشورهائی که در آنها انقلاب شده و دموکراسی در آنها به وجود آمده، یک نگاه به ایران داشتند و کشورهای مرتجع منطقه که اصولاً با دموکراسی فاصله دارند و مخالفند، وضع دیگری داشتند. کشورهای مرتجع، همفکر با جریانات بین المللی علاقه داشتند که ایران انتخابات کم‌سوئی داشته باشد که این را علم کنند و توی سر انقلاب‌های منطقه‌ای بزنند که وضع مبداء فکری شما این گونه است. از این جهت اینها هم یک قدری توجه پیدا کردند که انقلابی که 33 سال از عمرش می‌گذرد، همچنان از یک عشق و علاقه مردمی برخوردار است و اینها هم یک قدری حواسشان جمع‌تر شد و حتی در بعضی از کشورهائی که در حال انقلاب هم هستند، این خود به خود تأثیر گذاشت. کشورهای انقلابی هم امیدوارتر شدند که این راهی که دارند می‌روند، اگر با ملاحظاتی همراه باشد، آینده خوشی دارد. به هر حال بعد از 33 سال که از انقلاب گذشته، مردم این طور حضور دارند، برای آنها مؤلفه ممتازی است، بنابراین در صحنه بین‌المللی و منطقه‌ای چنین وضعیتی را می‌بینیم.

در بعد داخلی اولاً حضور مردم در انتخابات به‌طور طبیعی روی کارآمدی مجلس تأثیر می‌گذارد، یعنی مردم هر چه بیشتر حضور داشته باشند، علی‌القاعده مجلس بهتری خواهند داشت؛ لذا وقتی رقم حضور مردم به 60 و خرده‌ای درصد می‌رسد، باید انتظار داشت که مجلس آینده از کارآمدی بیشتری برخوردار باشد.

نکته دوم این است که پشتوانه مجلس نهم قوی شد. پارلمان در واقع تکیه‌گاه ملت است و هر چه قدرتمندتر باشد، دموکراسی در کشور، معنادارتر هست، لذا از این جهت هم پشتوانه قوی‌تری برای پارلمان شد.

از جهت دیگری هم در داخل، آرامشی را به وجود آورد. از این جهت که به هر حال در این دسته‌بندی‌هائی که در داخل کشور هست، این انتخابات مثل یک استخری شد که همه در آن شنا کردند و لذا آرامشی به صحنه سیاسی داد. ممکن است بعضی‌ها بگویند ما مشارکت فعال نداشتیم، ولی میدان برای آنها باز بود و می‌توانستند شرکت کنند، کما اینکه گروهی از اصلاح‌طلبان در انتخابات شرکت هم کردند، ولی خودشان گفتند ما شرکت نکردیم، ولی انتخابات، در کلان سیاست داخلی آرامشی را به وجود آورد؛ لذا باید از مجموعه این شرایط صیانت بشود. انتخابات باارزشی بود و قدردانی از مردم فقط به لسان نیست و در عمل باید از این دستاورد، صیانت شود.

اما تحلیل‌های خرد این است که ما بگوئیم چقدر سهم داریم و دیگری بگوید او چقدر سهم دارد. من فکر می‌کنم این سهم‌بندی‌هائی که الان می‌گویند، خیلی دقیق نیست، به دلیل این که ما احزاب خیلی قوی در کشور نداریم که افراد را تربیت کنند و وقتی در انتخابات پیروز شدند، بگوئیم شما جزو این حزب هستید. نزدیک انتخابات که می‌شود جبهه‌هائی به وجود می‌آیند و اینها هم نگاه می‌کنند ببینند در آن منطقه کدام برنده‌اند، می‌گویند شما را هم در لیست می‌گذاریم. استثناهائی هم دارد، ولی علی‌العموم نسبتشان همین طول مدت است . اینها وقتی در مجلس می‌آیند، بر حسب وظیفه‌شان، چهارچوب‌های دیگری پیدا می‌کنند، ولی در کل از نظر خرد می‌شود این طور فکر کرد که اصولگراها در مجلس وزن بیشتر و اصلاح‌‌طلب‌ها وزن کمتری دارند. اینکه سهم‌بندی در داخل اصولگراها چیست، به نظرم بیشتر حدس و گمان هست و افراد، هم مستقلین هستند، هم جبهه متحد، هم تعدادی جبهه پایداری هستند، ولی علی العموم این جوری انتخاب شده‌اند. خود این جبهه‌ها چهارچوب‌های نظری چندان قوی‌ای ندارند، لذا خیلی هم نمی‌توانند در این زمینه، نقش داشته باشند.



* حضرتعالی در مجلس هشتم علاوه بر ریاست مجلس، ریاست فراکسیون اصولگرایان را هم به عهده داشتید. با توجه به شرایطی که پیش آمده، به نظر شما آیا در مجلس آینده هم چنین فراکسیونی شکل می‌گیرد و آیا وزن آن نسبت به مجلس گذشته، سنگین‌تر خواهد بود؟

نمی‌دانم به آن صورت، شکل بگیرد یا نه. احتمال اینکه فراکسیون‌های مختلفی هم شکل بگیرد، هست، چون در این انتخابات، خود اصولگراها در داخل خودشان، فراکسیونی و شعبه شعبه شدند. حالا اگر اینها یک هاله‌ای از یک معنای اصولگرائی داشته باشند، قاعدتاً تجمعات دیگری برای خودشان درست می‌کنند.



* در مجلس هشتم هم که این بود.

بله، حدوداً ، ولی خیلی عمیق نبود. ممکن است به این سمت بروند. حالا اینها خیلی چیز مهمی نیست که شکل فراکسیون مجلس در یک جا یا چند جا باشد.



* یکی از بحث‌هائی که وجود داشت این بود که در مجلس هشتم، فراکسیون اصولگرایان اسمش بود، ولی در عملکردها، مثلاً در بحث رأی به وزرا و موارد مختلف، یکپارچگی چندانی از این فراکسیون به چشم نمی‌خورد. به نظرم آن بخش دومی که گفتید ممکن است بحث فراکسیون اصولگرایان خیلی مهم نباشد، در اینجا خودش را نشان می‌دهد که آیا در مجلس آینده، نوعی یکپارچگی از کلیت اصولگرایان خواهیم دید؟

در فراکسیون اصولگرایان مجلس هشتم در زمینه‌هائی با هم وحدت داشتند. دربعضی از زمینه‌ها با هم توافق می‌کردند و در کل هم حرفشان را به نتیجه می رساندند. حالا ممکن بود نتیجه یک کمی ضعیف می‌شد و میزان اصولگرایان به تعداد دلخواه، محقق نشود، ولی حرفشان نتیجه می‌داد. کم موردی بود که فراکسیون اصولگراها در مسئله‌ای وحدت نکنند، اما سلایق متفاوت بود. این کاملاً در داخل، مشهود بود.

هر کدام از اینها مزایائی دارد. اگر وحدت داشته باشند، مزیتش این است که یک جا می‌نشینند و تصمیم می‌گیرند. اگر وحدت نداشته باشند و چند فراکسیون شده باشند، باز با هم توافق می‌کنند. هر کدام متدی دارد.



* شما از تفسیر خرد آرا خیلی کلی گذشتید. در حوزه انتخابیه جنابعالی، یعنی قم، آیا رأی نیاوردن چهره‌ای که در حوزه مدرسین حوزه علمیه مورد وحدت قرار نگرفت، پیامی دارد؟

البته جامعه مدرسین همیشه در قم وزنی دارد، یعنی هر وقت وارد می‌شود، افرادش تقریباً و علی العموم قبول می‌شوند. جامعه مدرسین دو نفر را مشخص کرد و نفر سوم را مشخص نکرد.



* بخشی از جامعه مدرسین روی یک نفر تجمع کردند و بخشی روی فرد دیگری.

بله، ولی جامعه مدرسین کلاً سه نفر معرفی نکرد. به همین دلیل چون تفاوت نظر وجود داشت، چهره دیگری انتخاب شد.



* سئوال من دقیقاً همین است که جامعه مدرسین به هر حال بین دو چهره مخیر بودند و چهره سومی می‌ماند. به نظر شما آیا این شکستن آرا پیامی دارد؟

پیام خیلی خاصی ندارد. البته آن برادر هم خیلی کار کرده و زحمت هم کشیده بود و چهره ناآشنائی نبود، چون در شورای شهر بود و از قبل شناخته شده بود.



* جدای از آنچه که در انتخابات گذشت، این انتخابات یک حاشیه پررنگ داشت و آن ارزیابی مجلس هشتم بود. به نظر هیچ یک از مجالس، در انتخابات بعدی به اندازه مجلس هشتم مورد هجمه رسانه‌ای اعضای خود مجلس قرار نگرفته بود. عنوان ساکت، منفعل و عناوین دیگری که خیلی‌ها در مجلس به یکدیگر نسبت می‌دادند. ارزیابی جنابعالی به عنوان رئیس مجلس که از جایگاه بالاتری بر این موضوع نظارت دارید، ازعملکرد مجلس هشتم چیست؟ آیا نسبت به مجالس قبلی ارزیابی مثبت‌تری دارید و آن را کیفی‌تر ارزیابی می‌کنید؟

شاید این یک ارزیابی کاملی نسبت به همه مجالس نباشد، ولی نسبت به مجالسی که به ما نزدیک‌تر بودند، به نظر من کارآمدی مجلس هشتم بیشتر بود و این در نتیجه آرای مردم هم دیده می‌شود. گاهی می‌گویند یک سوم مجلس رأی آورد. این تحلیل درستی نیست، چون 290 نماینده بودند، سه نفر مرحوم شدند، دو نفر وزیر و معاون شدند، 33 نفر صلاحیتشان رد شد و اصلاً در رقابت شرکت نکردند، 26 ، 27 نفر اصلاً کاندید نشدند. اینها را که جمع کنید، باقی می‌ماند 220نفر. از این تعداد 75 نفر در مرحله اول رأی آوردند، 45 نفر هم به مرحله دوم رفتند که اگر از اینها نصفشان هم رأی بیاورد، می‌شود حدود 100 نفر، یعنی حدود نصف مجلس. کسانی را که مرحوم شده یا در رقابت نبوده‌اند که نباید محاسبه کرد. اگر بودند لابد یک رأی هم آنها می‌آوردند. پس باید محاسبه‌تان این طور باشد که از مجلس هشتم 220 نفر شرکت کردند و 100 نفر رأی آوردند. این یک سوم نیست، بلکه نزدیک به نصف است که این نشان می‌دهد مجلس هشتم علی الاجماع یک کارآمدی‌ای داشته است.

البته در انتخابات همیشه فقط کارآمدی افراد و مجلس، ملاک نیست. مسائل منطقه‌ای و مسائل مختلف دیگر هست. در مجلس کمیسیونی مثل کمیسیون قضائی خیلی فعال بود و 5 ، 6 قانون خیلی بزرگ مثل قانون مجازات‌های اسلامی و آئین دادرسی را داد، اما رئیسش و همچنین تعداد زیادی از اعضایش رأی نیاوردند، ولی کارآمد بود. کمیسیونی هم داریم که چندان کارآمدی و برون‌دادی نداشت، ولی اعضایش رأی آوردند. حتی در مورد افراد هم همین طور است. در مجلس فردی را داریم که در مورد هیچ یک از 330 ماده‌ای که در مجلس تصویب شد، ما هیچ اظهارنظری از ایشان ندیدیم. رأی آورد، ولی فردی داریم که 700 مورد در باره این مواد اظهارنظر کرده، ولی رأی نیاورد.

پس فقط کارآمدی نیست. معادلات مختلف منطقه‌ای و مسائل گوناگون وجود دارند. حالا شاید هم افراد قوی‌تری را در منطقه پیدا کرده باشند که او رأی نیاورده است، چون انتخابات ایران که حزبی نیست. در کنار کارآمدی باید به این نکات هم توجه کرد.

مجلس هشتم از چند جهت کارهای خوبی انجام داد، البته نمی‌شود به همه کمیسیون‌ها نمره واحدی داد، چون بعضی‌ها خیلی قوی و بعضی ضعیف بودند، مثلاً کمیسیون کشاورزی، خیلی قوی کار کرد و قوانین معتبری داد و نظارتش هم انصافاً قوی بود. چند کار خوب مجلس هشتم، یکی این بود که قوانین مادر خوبی تصویب شد. مثلاً همین قانون نفتی که داریم، قانون مهمی است. در این سی و چند سال چنین قانونی نداشتیم. دائماً هم می‌نوشتند دولت قانون نفت را بیاورد و نمی‌آورد. به هر حال اینها نشستند و قانون را نوشتند. الان اساسنامه نفت را هم تهیه کرده‌اند. نمی‌دانم به این مجلس برسد یا نرسد. اگر هم نرسد به مجلس بعدی می‌رود. به هر حال در این چند سال کار کرده‌اند.

یا قانون ایمنی زیستی اصلاً در جمهوری اسلامی نبود که بیوتکنولوژی را در ایمنی زیستی چگونه باید حفظ کرد و یا فرض کنید در مورد نظام بهره‌وری کشاورزی. این قانون هم وجود نداشت. همین طور قانون گمرک، قانون منع قاچاق که یک قانون قدیمی بود. قانون تجارت که الان دارد مراحل آخرش را طی می‌کند و کمیسیون تقریباً به نتیجه رسیده است و فقط باید به مجلس بیاید. 1000 ماده است. چند دوره از این مجلس به آن مجلس رفت، ولی در مجلس هشتم تمامش کردند و لذا قوانین مادر زیادی تصویب شدند.

علاوه بر این تنقیح قوانین بود. ما انبوهی از قوانین داریم که گاهی نسخ صریح دارند و گاهی نسخ ضمنی و باید منقح شوند. قانونش در مجلس تصویب و تیم آن مشخص شد و الان یکی یکی قواعدش در هر بخشی دارد می‌آید که کجاها با نسخ و کجاها با اصلاح می‌شود قانون را تنقیح کرد و کار برای مردم و کارگزاران ساده می‌شود. این یک کار پایه‌ای بود که انجام شد. شاید این گونه مسائل در رسانه‌ها انعکاس چندانی هم نداشته باشند، ولی کارآئی جاندار تقنینی است.

این کمیته تنقیح قوانین در مجلس است در دو معاونتی که تشکیل شد: معاونت قوانین به ریاست آقای ابوترابی است که بحث تنقیح قوانین شکل گرفته است و الان شاید 7 یا 8 مجموعه قانونی، تنقیح شده است که فقط باید به مجلس بیاید و آنهائی را که نسخ شده، کنار بگذارند.

معاونت دوم، معاونت نظارت است. با تغییر آئین‌نامه، نظارت مجلس، جدی‌تر و معاونت نظارت در مجلس تأسیس شد. حالا دیگر هر کمیسیونی می‌تواند نظارت کند و نظارت هم این گونه نیست که نظارت و رها کند، بلکه مابه ازا دارد. طبق ماده 233 به مجلس گزارش می‌دهد. مجلس اگر رأی داد و به تخلفی را استناد کرد، به قوه قضائیه می‌رود و رسیدگی می‌شود. و یا طبق ماده 33 آئین‌نامه اگر تخلفی دید، به صحن مجلس می‌آید و چند نفر موافق و مخالف صحبت می‌کنند و پیشنهاداتشان در ظرف چند روز به صحن می‌آید که رأی‌گیری شود. به اشکالات به این شکل رسیدگی می‌شود .

یا در مورد سئوال از وزرا به شکل سئوال از رئیس جمهور است که انجام شد. قبلاً این جور بود که نماینده سئوالش را مطرح می‌کرد، وزیر هم جواب می‌‌داد و تمام می‌شد و می‌رفت و هیچ حادثه‌ای رخ نمی‌داد، اما در مورد وزرا این تغییر ایجاد شد که اول سئوال به کمیسیون می‌رود و کمیسیون بین وزیر و نماینده داوری می‌کند و نظرش را به مجلس می‌دهد و بعد، وزیر و نماینده صحبت‌هایشان را می‌کنند و وزیر رأی می‌دهد. اگر نظر وزیر را قانع‌کننده ندانست، کارت زرد به وزیر می‌دهد و سه تا از این کارت‌ها وزیر را مرخص می‌کند.



* کارت زرد که می‌فرمائید تشبیه است دیگر؟

بله، منظور این است که اگر سه بار رأی عدم اعتماد گرفت، یک نیمچه رأی عدم اعتماد است و استیضاح می‌‌شود. پس مکانیسم‌های جدیدی به وجود آمد و از این مکانیسم‌ها استفاده هم شد. یعنی بعضی از تخلفات قانونی به قوه قضائیه رفت. مجلس رأی داد و رفت. این را می‌شود قوی‌تر کرد. پس این نکات، محسناتی دارد. تیم نسبتاً متخصصی در مجلس بود که در بعضی از کمیسیون‌ها خود را نشان دادند.

در کلان هم مجلس هشتم برای خودش یک استراتژی داشت و مسئله‌ای را دنبال می‌کرد که در چه زمینه‌هائی باید بیشتر وزن بگذارد و در چه زمینه‌هائی باید بیشتر حاشیه بپندارد، لذا هر کمیسیونی می‌دانست که امسال باید چه کارهائی انجام بشود و بی برنامه نبود. در این دوره در داخل کشور شرایط سیاسی متفاوتی داشتیم و از این جهت تلاش مجلس این بود که ضمن دفاع از حقوق ملت، شرایط را آرام کند، برای اینکه کار در کشور، بدون شرایط آرام امکان‌پذیر نیست.به نظر من رصد حوادث بین المللی توسط مجلس هم بسیار دقیق و موضع‌گیری‌هایش به‌موقع بود. اینها محسنات مجلس هشتم بود، ولی به هر حال هر نهادی ضعف‌های خودش را هم دارد. حالا امیدواریم مجلس نهم بتواند از این نقاط قوت بهره بگیرد و ضعف‌ها را جبران کند.



* یکی از نقدهای جدی بر مجلس هشتم، موضع‌گیری آن در قبال فتنه 88 است که البته شما در انتخابات اشاره کردید کسانی که ما را ساکت فتنه می‌دانند، خودشان راکب فتنه شدند. یکی دیگر از مواردی که در بحث سیاسی در مورد مجلس هشتم نقل می‌شد، نشست 30 سال قانونگذاری بود که در مجلس هشتم برگزار شد. در این موارد و عملکرد سیاسی مجلس هشتم هم به مواردی اشاره بفرمائید.

مجلس در موارد مختلف فتنه موضع‌گیری صریح داشت. بیانیه داد، موضع‌گیری کرد، بعد از انتخابات، هم من موضع داشتم، هم مجلس موضع داشت.



* راه‌پیمائی داشت...

بله، راه‌پیمائی داشت، بعد از صحبت‌های آقا در نماز جمعه، بیانیه داد. من هم در صحن مجلس موضع‌گیری داشتم. سطح کار را هم باید در نظر گرفت. سطح مجلس، سطح قوه است، فرمانداری که نیست. سطح قوا را باید با هم سنجید و دید آیا قوای دیگر در مسئله، این قدر موضع‌گیری داشته‌اند؟ البته ما منت سر کسی نمی‌گذاریم. این جایگاه اقتضا می‌کرد که این کار بشود، ولی مجلس به هر حال وظیفه‌اش را در حوادث داخلی و خارجی انجام داده و به نظر من خوب رصد کرده است.

ممکن است بعضی‌ها بخواهند از این مسائل استفاده سیاسی کنند، یعنی به جای این که به دنبال حل مسئله باشند، بخواهند کاسبی کنند. این هم مثل بداخلاقی‌هائی است که در انتخابات صورت گرفت. یک وقت هست که شما می‌خواهید مسئله فتنه را حل کنید. مسئله فتنه را باید حل کرد، اما یک عده‌ای می‌خواهند روی آن بنزین بریزند. این دو تا استراتژی است. این ماجرا در کشور به وجود آمده بود و مجلس به دنبال حل آن بود تا مسیر برای کار در کشور آماده شود، ولی بعضی‌ها این را تبدیل به رونق سیاسی‌شان کرده‌اند. آنها می‌توانند بهره‌هایشان را ببرند، ولی نمی‌توانند بگویند قوه مقننه باید مثل ما عمل کند. یک فرد ممکن است به این شکل دوست داشته باشد عمل کند، اما یک قوه مقننه باید در طراز یک قوه موضع بگیرد. سئوال این است که آیا مجلس، اعم از رئیس مجلس یا نمایندگان مجلس، بعد از انتخابات موضع گرفت یا نگرفت؟ آیا بعد از صحبت‌های آقا در نماز جمعه، هر دو موضع گرفتند یا نگرفتند؟ طراز موضع‌گیری باید این باشد.

در مورد آن اجتماع هم قرار بود در کل فقط قوای سه‌گانه در مجلس جمع شوند. یکی از دوستان پیشنهاد کردند خوب است همه نمایندگان ادوار را هم دعوت کنیم. کسی هم فکر نمی‌کرد از آن این جور تفسیرها در بیاید که وحدت ملی چنان و چنین شده است. به همین سادگی بود. اصلاً قرار بود به مناسبت سالگرد مرحوم مدرس و مجلس، قوای سه‌گانه جمع شوند. یکی از دوستان هم دعوت از نمایندگان تمام ادوار مجلس را پیشنهاد کرد و بقیه هم چیز خاصی به ذهنشان نرسید و گفتند خوب است. بعد که برگزار شد، یکمرتبه تحلیل‌ها و تفسیرهای عجیبی شروع شد.

یکی از مشکلات کشور ما این است که ما خیلی راحت در مورد دیگران قضاوت می‌کنیم و روی حرفمان هم اصرار می‌کنیم. از معصوم(ع) نقل است که سعادتمند کسی است که پیگیری عیب‌های خودش او را از عیب‌جوئی دیگران باز می‌دارد. عقل هم همین طور حکم می‌کند. انسان به نفس خودش بصیر است، اما به نفس دیگران بصیر نیست و لذا در مورد خودش می‌تواند راحت قضاوت کند، اما در مورد دیگران باید باملاحظه قضاوت کند.

من فکر می‌کنم می‌خواستند از این قضیه، بهره‌برداری‌های سیاسی کنند. حالا ممکن بود که چهار تا آدم آمدند که عده‌ای با آنها مخالبف بودند. نفس قضیه این نبود که یک عده‌خاصی دعوت شده باشند. جلسه‌ای بود که نمایندگان ادوار دعوت شده بودند. حالا به هر حال آقایان در اظهار نظر مختارند.

* یکی دیگر از موضوعاتی که در مورد مجلس هشتم به شکل ویژه‌ای به آن نگاه می‌شود، مدل تعامل مجلس هشتم با دولت است و آن را کاملاً متفاوت با تعامل مجلس هفتم با دولت می‌بینند. خود جنابعالی چه تفاوت‌هائی بین روش‌های تعاملی مجالس هفتم و هشتم با دولت قائلید و برای مجلس نهم چه روشی را پیشنهاد می‌کنید؟

مجلس هشتم در تعامل با قوای دیگر دو خصوصیت داشت. یکی اینکه از استقلال فکری برخوردار بود که به نظر من خیلی مهم است. بر اساس قانون اساسی، قوای سه‌گانه مستقل هستند و لذا باید این استقلال را در عمل معنا کند. این به معنای پنجه‌کشی به صورت یکدیگر نیست، بلکه به معنای تعاملی است که معنای استقلال در درون آن نهفته باشد. معنای استقلال این است که هر قوه‌ای با استعدادها و توانائی‌هائی که دارد، خودش منافع ملت را تشخیص بدهد و آن را محقق کند. ممکن است با رایزنی با قوای دیگر باشد، اما در جائی که باید تصمیم بگیرد، باید بر اساس استعدادها و قوای خودش تصمیم بگیرد و نه دخالت دیگران. تا حد زیادی این مشرب را دنبال می‌کردیم. ممکن است یک قوه‌ای خوشش هم نیاید ، ولی من فکر می‌کنم یکی از مصادیق تحقق استقلال قوا همین است.

نکته دیگر این که مجلس هشتم وقتی می‌دید که مشاجرات دارند جنبه فرعی پیدا می‌کنند وضرر می‌زنند، تلاش می‌کرد این را جمع و جور و از آن عبور کند. بعضی‌ها می‌گفتند این محافظه‌کاری است، ولی اگر انسان سبک و سنگین کند و ببیند مصالح کشور چیست، گاهی مجبور است از بعضی چیزها عبور کند. اما به هر حال دولت ما هم در تصمیم‌گیری، یک جور سلایق خاصی دارد. لذا مجلس می‌تواند در جاهائی که اسلام در خطر است، محکم بایستد، اما در جاهائی که اختلاف سلیقه است، چندان سخت نگیرد. به هر حال مجلس هشتم تلاش کرد این مسائل به آرامش کشور لطمه نزند.

فرض کنید در بحث طرح هدفمند کردن یارانه‌ها، مجلس تصمیمی گرفت و با یک واکنش غیرطبیعی مواجه شد که رفراندوم بگذاریم و از این حرف‌ها که البته حرف منطقی‌ای نبود. رهبر معظم انقلاب در مشهد توصیه کردند و ما توصیه ایشان را پذیرفتیم. نشستیم، بحث کردیم و به یک جمع‌بندی‌ای رسیدیم و یا در بحث وزیر اقتصاد که مجلس به خاطر مصالح دیگری از برخی از مسائل عبور کرد. لذا این دو موضوع در نحوه تعامل با قوای دیگر نهفته بود. من فکر می‌کنم استقلال برای مجلس نهم هم باید خیلی مهم باشد، چون ضامن دموکراسی در ایران است. اگر قوه‌ای تحت‌الشعاع قوه دیگر قرار بگیرد، هم تصمیمات دقیق نخواهند بود و هم این خطر وجود دارد که ما به جای سه قوه، دو قوه پیدا کنیم و استقرار حاصل نمی‌شود، چون سه قوه حکم سه پایه را دارند که باید وزن نظام را تحمل کنند، یعنی هر پایه‌ای باید استحکام خودش را داشته باشد.



* در مورد مجلس نهم غیر از حفظ استقلال پیشنهاد دیگری ندارید؟

در کلیت تعامل، این را عرض کردم. مجلس نهم حتماً باید یک استراتژی داشته باشد و این را باید خود نمایندگان تشخیص بدهند. ولی برداشت من که در کارهای اجرائی و مسائل پیرامونی کشور در چهار سال اخیر تجربیاتی دارم، این است که با تهدیدهائی که برای کشور وجود دارد و بحث تحریم‌ها و مجموع مختصات داخلی کشور، چند حرکت کلی باید برای مجلس نهم مهم باشد.

نکته مهم اول این است که بخش زیادی از وقت و انرژی خود را باید صرف توسعه کشور کند، مخصوصاً مسئله گرانی و علاج مسئله بیکاری. اگر بخواهیم این دو موضوع را محور قرار بدهیم، با تحریم‌هائی که وجود دارند، به نظرم استراتژی مجلس باید به سمت افزایش تولید، روان‌سازی در سرمایه‌گذاری و کاهش طول مدت تصمیم‌گیری برای سرمایه‌گذاری باشد. یعنی ما باید برای تولید یک رویکرد داخلی داشته باشیم که این ظرفیت‌های بالقوه‌مان بالفعل شوند. ما الان در صنعت دچار رکود هستیم. کشاورزی و دامپروری ما مشکلات دارند. اخيرا دامدارها دم در مجلس جمع شده بودند و مشکلاتشان را مطرح می‌کردند. درست هم می‌گویند. این رویکرد اصلی به تولید داخل، شاید نعمتی برای کشور باشد، چون ما داریم با واردات زیاد به تولید لطمه می‌زنیم. این یک فرصت است. البته این بحث ریزه‌کاری‌های زیادی دارد که باید در جای خودش مورد بحث قرار بگیرند.

نکته دوم در زمینه فرهنگی است. با مجموع شرایط فرهنگی‌ای که در صحنه بین المللی وجود دارد که به هر حال یک استراتژی جنگ نرمی را با ایران دارند که مال حالا هم نیست و به نظر من سال‌هاست که دارند این را دنبال می‌کنند. در کل، تکیه اصلی آنها روی واگرائی دینی و سیاسی است. ممکن است شما بگوئید در بعضی چیزها جور دیگری باشد. آنجائی که اسمش را جنگ نرم می‌گذاریم، این دو تا موضوع را دنبال می‌کنند، حالا ممکن است بعضی‌ها بگویند استفاده اطلاعاتی دیگری می‌شود، به آن کار نداریم. پس از نظر فرهنگی باید روشی را انتخاب کنیم که خود افراد از خودشان صیانت کنند. الان امکان ارتباطات تا داخل اتاق‌ها رفته است. روش‌هائی که فرهنگ را به عنوان سرگرم کردن و وقت پر کردن تلقی می‌کنند، مال این دوره نیستند. در این دوره باید یک خوداتکائی فرهنگی به وجود بیاید تا خود افراد از خودشان صیانت کنند و این هم فرهنگ دینی است، یعنی انسان برای خودش ناظر داشته باشد تا بتواند از سلامت نفسانی خود صیانت کند. ترجمه این سخن این است که باید روی فرهنگ دینی مردم سرمایه‌گذاری کرد.

وقتی از فرهنگ صحبت می‌کنیم، قرائت‌های مختلفی از فرهنگ هست. گاهی سرگرم‌سازی مطرح می‌شود. مثلاً در کمیسیون فرهنگی ما صحبت از فوتبال و ورزش هم هست. چرا؟ چون تا حدودی تصوری که از فرهنگ وجود دارد، پر کردن اوقات است. من مخالف این مسئله نیستم، فقط می‌خواهم بگویم مجلس باید وزن اصلی را در کجا بگذارد و آن فرهنگ دینی است، چون اگر کسی متدین و خداترس بود، خطایش در حوزه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کم می‌شود، اما اگر خداترس نبود، ممکن است در جامعه ژست زیبائی داشته باشد، اما در اندرون خراب است این هم نکته دیگری در استراتژی فرهنگی و حالا باید ریز بشویم که کدام کانون‌ها را باید مورد توجه قرار داد تا فرهنگ دینی مردم تقویت شود.

نکته سوم در سیاست خارجی است. به نظر من مجلس باید سدی باشد دربرابر قدرت‌های زورگو و اجحاف‌هائی که می‌کنند، چون اینها نمایندگان ملت هستند و انتصابی که نیستند و لذا باید حقیقت ملت را بروز بدهند که در مقابل جریانات زورگو ایستاده‌اند، حالا چه در مسئله هسته‌ای و چه ماجراجوئی‌های دیگرشان. این امر باعث می‌شود که سرافرازی ملت محقق شود.

در حوزه مسائل منطقه‌ای هم حتماً باید به انقلاب‌های منطقه کمک شود. مجلس از بدو حرکت‌های انقلابی، علمدار این مسئله بود و حمایت می‌کرد. این حرکت درستی است و کاملاً پشتوانه انقلاب ماست و باید دنبال کنيم.

همکاری با همسایگان باید جزو استراتژی ما باشد. انسان احساس می‌کند صحنه بین المللی دارد به سمت ایجاد نقار بین ایران و همسایگان و برخی از کشورهای مؤثر اسلامی و نیز بین ایران و اروپا حرکت می‌کند. البته بعضی از موجودات اروپائی، همفکر امریکا هستند.من به آنها کاری ندارم، اما کلیت اروپا با ایران سطح تجاری بالا دارد و همیشه هم گفتگو بین ایران و اروپا بوده. ما نباید در این دام بیفتیم. باید موجودات موذیشان را کنار بگذاریم و با بقیه ارتباطاتمان را حفظ کنیم و گسترش بدهیم.همچنین با کشورهائی که امروز به عنوان قطب‌های تأثیرگذار در صحنه بین المللی مطرح هستند، مثل چین.

در حوزه داخلی فکر می‌کنم استراتژی مجلس از نظر سیاسی حتماً باید وحدت درونی کشور باشد، چون آنها دنبال واگرائی سیاسی هستند و شما باید تا آنجا که می‌توانید شرایط داخلی را به سمت وحدت ببرید. یعنی تقسیم‌بندی‌ها بر اساس سلیقه نشود. الان بین اصولگراها که نگاه کنید، علی‌العموم سلیقه است. به نظر من هیچ کدامشان یک مانیفست مدونی در حوزه اقتصاد و فرهنگ و سیاست داخلی و سیاست خارجی ندارند، اما به هم چنگ می‌زنند. این او را قبول ندارد و او، این را. وقتی هم که سئوال می‌کنید دعوایتان سر چیست؟ می‌گویند سر فرد است و می‌گوید من چرا نیستم؟ این روشی است که اگر ادامه بدهند، دائماً خودشان را تحلیل می‌برند. موضوع باید مسلکی بشود. همیشه افراد سلایق مختلف دارند و مسائل نفسانی مختلفی هم دارند. به هر حال سیاستمداران هم مسائل نفسانی دارند. ما نباید خیلی روی این جهات تمرکز کنیم. باید روی فکر تمرکز کنیم. باید تا آنجا که می‌شود همگرائی کنیم. وضع فعلی این نیست. در وضع فعلی با هم دعوا می‌کنند و معلوم نیست سر قبیله است یا سر آدم‌های مختلف است.

تبلور این جریانات سیاسی در مجلس است. آدم گاهی تعجب می‌کند که روی آدمی وزن می‌گذارند که انسان نمی‌داند شاخص‌هائی را که اینها می‌گویند، دارد یا ندارد. اگر منهای همه این جبهه‌بندی‌ها نگاه کنند، این آدم از نظر فکری با آدمی که در آن جبهه است، نزدیک‌تر است. پس به نظر من این 4 موضوع اولویت‌های استراتژیک مجلس ماست.



* فراکسیون حزب مؤتلفه در مجلس هشتم برای اولین بار با اسم رسمی حزبی شکل گرفت. در مجلس نهم با ریزش و رویشی، نیروهای تازه نفسی به آن اضافه شده‌اند و روش جدیدی را می‌تواند در پیش بگیرد. پیشنهاد شما برای فراکسیون حزب مؤتلفه در مجلس نهم چیست؟

مؤتلفه یکی از تشکلات حزبی کشور است و انصافاً از نظر حزبی بودن، دقیق عمل می‌کند، یعنی معلوم است که می‌خواهد چه کار کند. بقیه گروه‌ها تشکل‌های حزبی نیستند، منتهی فراکسیونش در مجلس، این نیست. لذا کارآمدی آن هم کم می‌شود، چون شما وقتی به فراکسیون مؤتلفه در مجلس نگاه می‌کنید، تمام فراکسیون‌های دیگری که صاحب مشرب دیگری هستند، در این فراکسیون هستند، به اضافه عناصر حزب مرتلفه. شهر شلوغ است و معلوم نیست در بزنگاه‌ها بتواند تصمیم بگیرد. من فکر می‌کنم حزب مؤتلفه همان کار حزبی‌ای که در بیرون می‌کند، همان را در فراکسیون خودش تجلی بدهد. یعنی همان تکلیف حزبی‌اش را در مجلس متبلور کند تا کارآمدی‌اش بیشتر شود. ممکن است 20 تا یا 30 تا بشوند، اما پای کار هستند و همفکرند .البته ما جسارت می‌کنیم و توصیه کلی می‌کنیم.



* بحثی که این روزها با یک سری بداخلاقی‌هائی دارد در رسانه‌ها مطرح می‌شود، مقایسه بین ریاست مجلس‌های هفتم و هشتم است. پیشنهاد شما برای جلوگیری از چالش‌هائی که بر سر این موضوع وجود دارد، چیست؟

این چالش مهمی نیست و همیشه در نظامات دموکراتیک وجود دارد. ما هر گونه مسئله‌ای را نباید یک چالش مهم تلقی کنیم. به هر حال هر مجلسی رئیس و هیئت رئیسه و نواب رئیس و منشی می‌خواهد. هر سال هم مجدداً انتخاب می‌شوند.



* ما شکاف حاصل از این بداخلاقی‌ها را چالش تلقی می‌کنیم، نه رفتار در چارچوب دموکراسی را.

آن بحث دیگری است. نفس این کار به‌نوعی غنی شدن دموکراسی در کشور است و اشکالی ندارد و مفید هم هست. به هر حال هر سال آن هیئت رئیسه در مجلس رأی می‌آورد. مجلس نهم هم همین است. اما بداخلاقی اصولاً در کشور تبدیل به یک مسئله شده است، یعنی در هر انتخاباتی، اعم از داخلی یا کلان، با این نوع بداخلاقی‌ها مواجه هستیم که گاهی با تهمت و افترا زدن هم همراه است، بعضی از نکاتی که در این انتخابات هم برجسته بودند. کارهائی مثل نارو زدن و شب‌نامه پخش کردن اشکال است و طراز جمهوری اسلامی نیست. ما اگر واقعاً معتقدیم که اخلاق باید در حوزه سیاست نهادینه بشود، باید بپرسیم در کجاست؟ این کارهائی که ما در انتخابات دیدیم، چه وجهی دارد؟ شب‌نامه پخش کردن، هم خلاف قانون است و هم خلاف شرع و نوعی بی‌بند و باری سیاسی است. اینها البته باید علاج بشوند.

فکر می‌کنم حوزه سیاست برای بعضی از افراد تازگی دارد و در ارتقا در این زمینه، خیلی هم عجله دارند، لذا دائماً به این و آن لگد می‌زنند، در حالی که لگد زدن ندارد. نردبام را بیاورید و آرام آرام بالا بروید. بقیه را لازم نیست بیندازید. خودتان بالا بروید. عده‌ای فکر می‌کنند دیگران را باید بیندازند و روی آنها پا بگذارند و بالا بروند. این کار است که زشت است. اگر مسابقه باشد، یعنی نردبام‌هائی هست و تشریف ببرید بالا. کسی که بخیل نیست. اما اگر تبدیل به لگد زدن شود، کار درستی نیست، اما در کل چیز خیلی مهمی نیست.



* ارزیابی‌تان از مرحله دوم انتخابات چیست؟

از چه نظر؟



* دو نوع پیشنهاد وجود دارد. یکی این که اصولگرایان بیایند و در گام دوم شکاف مرحله اول را ترمیم کنند که تقریباً منتفی تلقی شده است.

در تهران منظورتان است...



* بله، چون مرحله دوم تهران پر رنگ‌تر است و در شهرستان‌ها مرحله دوم تا این حد پر رنگ نیست. پیشنهاد دوم این است که باید یک رقابت تمام قد را به منصه ظهور برسانیم تا مردم بیایند، چون در مرحله دوم معمولاً با کاهش مشارکت مردمی مواجه هستیم. عده‌ای هم معتقدند که در مرحله دوم خواه ناخواه گروه خاصی شرکت می‌کنند و این گروه هم طرز فکرشان مشخص است و تقریباً می‌شود پیش‌بینی کرد که چه کسانی رأی می‌آورند. طبیعتاً وارد یک رقابت مجدد انتخاباتی در تهران خواهیم شد. ارزیابی حضرتعالی از نتیجه دور دوم انتخابات و چگونگی پیش رفتن آن چیست؟

در مرحله دوم میزان رقابت محدود و دو برابر تعداد مورد نیاز است. خود این تا میزان زیادی رقابت را کند می‌کند، چون تعداد زیادی نیستند. حالا دیگر توی سر این نباید زد. اگر لیست واحدی بشود، این روند کندتر می‌شود. جدای از اینکه محقق نمی‌شود، خیلی هم فلسفه عمیقی پشت آن نیست. باید تلاش کنید که رقابت را بیشتر کنید، چون محدودیت تعداد داریم. اشکال ندارد که لیست‌های متفاوت باشد. اما این که عده خاصی می‌آیند و نتیجه‌اش معلوم است، من با این گزاره مخالفم. انتخابات در سیستم‌های دموکراتیک زحمت دارد. به نظرم اینهائی که در تهران کاندیدا می‌شوند، زحمت شهرستان را نکشیده‌اند، می‌خواهند لقمه چرب آسان میل کنند. هر کسی که می‌خواهد در انتخابات شرکت کند، باید زحمت هم بکشد، تمهیدات کند، سخنرانی کند، دیگران او را بشناسند. تصور بر این است که دو تا لیست می‌آیند و این دو تا لیست باید جواب بدهد. این آسان فکر کردن برای دموکراسی است . باید با مردم مواجه شد و کار کرد. من معتقدم بدنه اجتماعی جامعه ما، چندان در این دسته‌بندی‌های سیاسی نیست. آنها یک سری مسائلی دارند، سیاسیون ما هم یک چیزهای دیگری می‌گویند و وقتی اینها را متقاطع می‌کنید، ممکن است 5 ، 6 درصد با هم باشند، بقیه دارند حرف‌های متفاوتی می‌زنند. بدنه اجتماعی خواسته‌های مختلف دارد. حتما گروه‌ها می‌توانند روی زمینه‌های اجتماعی کار کنند، هم توفیقاتشان افزون و هم حضور مردم بیشتر شود؛ این گونه تصور قالبی در زمینه نتایج انتخابات دور دوم، به نظرم معقول و منطقی نیست و باید برای این صحنه ساماندهی و طراحی و کار کرد.



* با توجه به این که جامعتین در این انتخابات حضور متفاوتی داشتند، از نفس حضور آنها چه ارزیابی‌ای دارید؟

کلاً مفید می‌دانم. این که جامعتین به عنوان جریان‌های اصیل فکری که طرف اعتماد مردم هستند، در صحنه سیاسی حضور پیدا کنند، مفید است. حالا این وسط حوادثی رخ داد و به همه نتایجی که مدنظر داشتند، نرسیدند، ولی به همان قدری هم که رسیدند، خوب است. در عالم سیاست نباید بین صفر و صد حرکت کرد. بسیاری از نمایندگانی که از شهرستان‌ها آمده‌اند، از همین جبهه متحد هستند. حداقل این آرم را داشته‌اند.



* از سوی یکی از چهره‌های مشهور رسانه نقدی مطرح شده بود که امام گفتند دیانت ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین دیانت ما. اما امام این را در وقتی فرمودند که آخوند سیاسی یک انگ منفی بود. حالا دیگر آن قدر تند رفته‌ایم که مردم دارند از دین زده می‌شوند. به نظر شما چنین اتفاقی رخ داد؟ یعنی حضور آیت الله مهدوی و آیت الله یزدی و آیت الله مصباح و رقابت آنان چنین نتیجه‌ای داشت؟

نه، من با این نظر موافق نیستم. مردم همچنان به روحانیت و به مراجع اعتماد دارند و اینها را ستون‌هائی می‌دانند که متدین هستند، فکر اسلامی دارند. حداقل از سیاسیون بیشتر به روحانیون اعتماد دارند. اگر روحانیون را کنار بگذاریم، دیگر چه کسی می‌تواند در صحنه سیاسی فعال باشد؟ ضمن این که چون روحانیون با تفکر اسلامی آشنا هستند، دقیق‌تر تصمیم می‌گیرند تا سیاستمدارانی که از نظر معرفت اسلامی، عمیق نیستند. اشتباهات این گروه کم نیست. به این 33 سال نگاه کنید. سیاسیونی که از معرفت عمیق برخوردار نبودند، خیلی بیشتر از روحانیون اشتباه کردند و لذا آیت الله مهدوی کنی از ابتدای انقلاب تا کنون یک شخصیت جاافتاده، محل اعتنا، محل اعتماد و محل اتکا هستند، ولی سیاسیون مختلفی آمدند، گاهی زیکزاک زدند، کارهای مختلف کردند، مشکل ایجاد کردند. وقتی هم از روحانیت صحبت می‌کنیم، همان روحانیتی است که شیوه حوزوی و سنتی را پی می‌گیرد. ملاحظه کنید. آیت الله مهدوی هنوز محل رجوع مردم است و مردم به ایشان اتکا دارند و لذا من این فکر رادرست نمی‌دانم، یعنی مردم به دین و افرادی که آراستگی دینی دارند، اعتماد دارند.



* آیا شما این را از ضرورت‌های مجلس نهم می‌دانید که خروجی منظم‌تری داشته باشد تا مردم بتوانند بهتر تصمیم‌گیری کنند و در واقع کارنامه‌ای از عملکرد مجلس در اختیار افکار عمومی قرار بگیرد؟

می‌شود این کار را هم کرد، ولی من فکر می‌کنم مسئله این نیست. در یک حوزه انتخابیه، مردم می‌دانند نماینده‌شان در کجا نطق کرده، کجا نظر داده و چه کرده است.



* به استثنای تهران؟

تهران وضع متفاوتی دارد و وجه غالب آن سیاسی است، ولی شهرستان‌ها این طور نیستند و از نمایندگانشان محاسبه دارند. این که چرا یک نفر انتخاب نمی‌شود، عوامل مختلفی در آن نقش دارند. لذا خلاء این نیست. البته این هم بد نیست که ساز و کاری ایجاد شود و در مجلس به افراد نمره بدهند، البته یک مقدار در مجلس سخت است.



* یکی از موضوعاتی که در چند هفته اخیر در عرصه سیاسی شاهد آن بودیم، تشکیل مجدد هیئت رسیدگی و نظارت بر قانون اساسی از سوی رئیس جمهور بود. اگر خاطر جنابعالی باشد، در دولت آقای خاتمی که این هیئت تشکیل شد، شخص آقای احمدی نژاد جزو منتقدین تشکیل این هیئت بودند. اخیرا هم رئیس قوه قضائیه مطالب ویژه‌ای را در نقد تشکیل این هیئت بیان کردند. شورای نگهبان هم تشکیل این هیئت را غیرقانونی اعلام کرده است. با توجه به وظیفه‌ای که مجلس در نظارت بر دولت دارد، آیا تداخلی در وظایف این هیئت و مجلس به وجود نمی‌آید؟ خود جنابعالی تشکیل این هیئت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

این بحث جدیدی نیست و ریشه در گذشته دارد. شورای نگهبان مفسر قانون اساسی است و نمی‌توانیم بگوئیم که نظر شورای نگهبان را نمی‌پذیریم. امروز هم سئوالی مطرح شد و مثلاً در مورد قانون اصل 138 گفته شد مجلس، قانون اساسی را دور زده است. نظرات مختلف است، ولی وقتی قانونی در مجلس تصویب می‌شود و بعد هم به تأئید شورای نگهبان می‌رسد، لازم الاجراست. یعنی شورای نگهبان، خودش خودش را دور زده است؟ مقنن حکیم است و شورای نگهبان بخشی از قوه تقنینیه است و لذا خودش خودش را دور نمی‌زند. ما باید تفسیر شورای نگهبان را قبول کنیم.

شورای نگهبان در مورد این هیئت در زمان آقای خاتمی هم اظهارنظر کرد. حالا هم که دو باره اظهارنظر کرده است. این بر می‌گردد به تفسیر قانون اساسی که آیا رئیس جمهور مسئول اجرای قانون اساسی در همه ابعاد است یا در محدوده قوه مجریه؟

شورای نگهبان معتقد است رئیس جمهور فقط مسئول اجرای قانون اساسی در قوه مجریه است. روح قانون اساسی هم همین طور است، چون سه قوه مستقل و زیر نظر رهبری هستند. باید از نظر شورای نگهبان تبعیت کرد. نمی‌شود در مقابل آن یک چیزی درست کرد، لذا این هیئت فقط برای قوه مجریه است و حرفش برای قوه قضائیه مسموع نیست. حالا اگر می‌خواهند هیئتی را تشکیل بدهند و یک عده کارمند هم بگیرند و حقوق بدهند، مانعی ندارد، ولی حرف این هیئت برای قوه مقننه و قضائیه مسموع نیست. حالا اگر می‌خواهند هیئتی تشکیل بدهند و جلوی تخلف قوه مجریه را بگیرند، بد نیست. این کار را بکنند.

* ارزیابی شما از جلسه مجلس و سوال از رییس جمهور چه بود. آیا در زمینه تعامل دولت و مجلس، آن را مثبت ارزیابی می‌کنید یا جزو بداخلاقی‌ها به حساب می‌آورید؟

من آن را جزو بداخلاقی‌ها نمی‌دانم. به نظرم پروسه مردم‌سالاری در کشور ما غنی شده است و ظرفیت بالا رفته است.

* بعضی از نماینده‌ها گفتند که ما را مسخره کرده‌اند.

نفس این کار که نمایندگان از رئیس جمهور سئوالاتی دارند و می‌گویند ایشان بیاید و در مجلس توضیح بدهد، بخشی از غنی شدن دموکراسی در کشور ماست و مفید هم هست، خیلی با ارزش است. آن قدر ارزش دارد که انسان حواشی آن را کم بگیرد، چون قبل از آن برای چند ماهی گفتند حادثه عجیبی می‌خواهد رخ بدهد، اولین بار در تاریخ اسلام است! حادثه عجیبی نیست. مجلس اختیار دارد در مورد موضوعی از رئیس جمهور سئوال کند و او هم باید بیاید و پاسخ بدهد. به نظر من کار خیلی خوبی شد. من هم از نمایندگان مجلس، هم از آقای رئیس جمهور تشکر می‌کنم. فضائی به وجود آمد، سئوالات مطرح شدند و پاسخ دادند.حالا می‌آئیم سر پاسخ‌ها. به‌رغم این که ما به نمایندگان تذکر می‌دادیم که بحث را رها کنند، ولی از تذکراتی که می‌دادند معلوم بود که از پاسخ‌ها راضی نیستند. طبیعی هم هست. همیشه داوری وجود دارد و قطعی نیست که پاسخ یک وزیر یا رئیس جمهور، مجلس را راضی کند. ممکن است عده‌ای ناراضی باشند و قبول نکنند. تا اینجای کار اشکالی هم ندارد، اما ادبیات و الفاظی به کار برده شد که می‌شد به کار برده نشود. به نظر من گفتن بعضی از حرف‌ها درست نبود. ناراحتی و دلخوری بعضی از نمایندگان از این بود. به نظر من این دلخوری‌ها و به کار بردن این ادبیات در کشور مشکل ایجاد کرده است. انسان می‌تواند حرفش را صمیمانه و مودبانه بزند. چرا باید با الفاظی کسی را اذیت و موضوع ساده‌ای را تبدیل به کینه کنیم؟ ولی من فکر می‌کنم همه اینها حواشی است. اصل موضوع، باارزش است که به هر حال سئوالاتی پرسیده شد و باید به آنها پاسخ داده می‌شد. حالا آیا این که پاسخ‌ها دقیق بودند یا نبودند، بحث دیگری است.

* یکی از موضوعاتی که در باره جنابعالی خیلی مطرح است، این است که شما یکی از نامزدهای بسیار جدی سال 92 هستید. وارد موضوع نمی خواهیم بشویم، فقط می‌خواهیم بدانیم هستید یا نیستید؟

پس زودتر خارج شوید.

* وارد نمی‌شویم، منتهی یک سری قرائن، جالب بود، منجمله این که حضرتعالی عضو حقیقی مجمع تشخیص و شورای عالی انقلاب فرهنگی و بعضی از جاهای دیگر بودید، گفتند شاید حضرتعالی بنایتان بر این است که در دوره آینده مجلس به فضای دیگری ورود کنید.

والله من خیلی به این چیزها فکر نمی‌کنم. یک توشه اندکی و تجربه مختصری داریم - حالا هم که بعد از بیش از 30 سال خدمت داریم به بازنشستگی می‌رسیم - و باید این توشه اندک را در جائی به کار برد و به یک جا هم اختصاص ندارد و در جائی که لازم بود باید به کار برد. فرقی هم نمی‌کند. آن قدر از اینجا به آنجا رفته و کارت زده‌ایم که اگر شهوتی هم بوده رفع شده است.

۱۳۹۱/۱/۱۵

اخبار مرتبط