به گزارش نما به نقل از تابناک، ماتیل (mattel) یکی از بزرگترین کمپانیهای اسباببازی سازی در جهان است که کلکسیونی از مشهورترین اسباببازیهای جهان متعلق به این کمپانی آمریکایی است. از اسباب بازیهای معروف این کمپانی، میتوان به چرخهای داغ، شیرشاه، ناروتو، تارزان، بتمن و... اشاره کرد. باربی نیز یکی از عروسکهایی است که در مارس سال ۱۹۵۹ توسط این کمپانی تولید و راهی بازار شد.
خانم روث هندلر و جک راین این عروسک را با الهام از عروسکی آلمانی به نام بیلد لیلی (Bild Lilli) ایده برداری و طراحی کردند؛ عروسکی که از 1954 بر اساس یک کمیک استریپ در آلمان تولید و عرضه و پس از پنج سال در آمریکا به این شکل کپی برداری شد و این عروسک آنچنان پردرآمد و پرتیراژ شد که اساساً ماتیل ترجیح داد برای انحصاری کردن چنین سبک عروسکسازی، امتیاز بیلد لیلی را در 1964 از آلمانها بخرد و تولید آن را متوقف سازد.
سرنوشت غم انگیز رقیبِ ایرانی باربی
تفاوت عروسک آلمانی و «باربی» به عنوان عروسک آمریکایی با دیگر عروسکها در این بود که یکی از معدود عروسکهای طراحی شده مبتنی بر فیزیک یک شخصیت بزرگسال بود و پیش از آن بیشتر عروسکها در تولید چهره و ساختار کلی، شبیه یک کودک طراحی میشد و این گونه بود که تولید این عروسکها با تکیه بر تبلیغات تلویزیونی و شیوههای نوین بازاریابی از بیش از یک میلیارد بگذرد و جالب اینکه باربی در میان عروسکهای کودکان بیش از 150 کشور قرار گرفته بود.
کودکان که به تکرار رفتارهای بزرگسالان در قالب بازی گرایش دارند، از نوع این عروسک که میتوان گفت ایده آل استایل زندگی غربی بود استقبال کردند و تنوع باربی نیز در توسعه کمیِ این عروسکها بسیار مؤثر واقع شد؛ اما در عین حال هیچ گاه لفظ «عروسک ملی» یا «عروسک آمریکایی» برای آنها در نظر گرفته نشد.
با مرور زمان اما باربی فرهنگ خود را بر کودکان آن دوران و نسلهای بزرگسال بعدی باقی گذاشت و اساساً باربی به نوعی به عبارتی برای معرفی زنی با فیزیک ایده آل در غرب مبدل شد و بسیاری از زنان برای یافتن چنین فیزیکی اقدام به رژیم ها و ورزشهای شدید کردند؛ اتفاقی که ثابت کرد میتوان به ساده ترین راه ممکن، یک سبک زندگی اعم از ایده آل وزنی و ایده آل پوششی را در ذهن یک کودک شکل داد، به گونه ای که کودک در دوران نوجوانی و جوانی در پی نزدیک ساختنِ خود به این ایدهآلها باشد.
سرنوشت غم انگیز رقیبِ ایرانی باربی
همین بازخوردها، بسیاری از کشورهای مذهبی را با نگرانیهایی همراه ساخت و در نزد مسلمانان و یهودیان، شاهد واکنشهایی در این باره بودیم، به ویژه که نوع طراحی لباس بسیاری از این عروسکها، ایده آلِ پوششی کودکان آینده را دستکم در جامعه مذهبی غیرقابل پذیرش میساخت و اساساً سبک زندگی که باربی با خود به ارمغان میآورد، سبک زندگی مذهبی نبود و به همین دلیل کشورهای اسلامی در پی تولید عروسکهای متناسب با فرهنگشان برآمدند.
گفته میشود، فولا (Fulla)، عروسکی محجبه با لباسی تمام قد، همراه با جانماز صورتی رنگش به بازار عرضه شد و به شدت در کشورهای عربی مورد استقبال قرار گرفت، تا آنجا که عنوان پرفروشترین اسباب بازی در دنیای عرب لقب گرفت و به نوعی ایدهآل اعراب بود اما باربی همچنان مشتری خود را داشت و به همین دلیل عرضه باربی در برخی کشورهای اسلامی ممنوع شد. در ایران نیز طی بیش از دو دهه اخیر، شاهد نگرانیهایی در این باره بودیم تا سرانجام طرح موضوع ساخت عروسکهای ایرانی به عنوان جایگزین در نظر گرفته شد.
بر همین اساس شخصیتهای «دارا» و «سارا» به عنوان کاراکترهای تماماً ایرانی از سال 1375 در چند مدل با پوششهای نسبتاً ایرانی و کیفیت نسبتاً بالایی توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان طراحی و پیاده سازی شد. این عروسکها در زمان تولید، یک استراتژی برای تولید اسباببازیهای متناسب با فرهنگ و سبک زندگی ایرانی خوانده شد اما مرور زمان و چالشهایی که پیش روی تولید این عروسکها قرار گرفت، سرانجام منجر به اظهارنظرهایی شد که برخی مسئولان اساساً طراحی این عروسک برای مقابله با باربی را نیز منکر شوند.
سرنوشت غم انگیز رقیبِ ایرانی باربی
این عروسک دقیقاً بر خلاف فلسفه باربی بود و در واقع دو کاراکتر کودک را داشت. همچنین وزن نسبتاً بالایی در قیاس با باربی و عروسکهای تازه داشت که کودک را خسته میساخت و البته کیفیت «دارا» و «سارا» در کنار تیراژ نه چندان بالا، قیمت این عروسک را آنچنان بالا برده بود که امکان رقابت تجاری به اسباب بازی خارجی را نیافت. قیمتها اما با افزایش مواد اولیه که به قالبهای ساخت این عروسکها تزریق میشد، بیش از حد تصور رشد کرد تا اساساً مشتری این عروسکها به حداقل برسد.
پس از این بود که شنیده میشد این عروسک کمترین ویژگیهایش را که «عروسک ملی» و «ساخت ایران» بودن است، نیز از دست داده و ساخت آنها نیز به چینیها سپرده شده اما هیچ گاه این اخبار تأیید نشد تا اینکه در روزهای اخیر مشخص شد، اگر چینیها نباشند، این عروسک نایاب میشود و عرضه این عروسک «ملی» و «ایرانی» بسته به میزان تولید و واردات از «چین» است!
نقطه کشف این ماجرا همین چند روز پیش بود که مرتضی حیدری مشاور اقتصادی و مدیر بازرگانی رئیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان درباره خرید عروسکهای «دارا و سارا» از کشور چین، رسماً به یکی از خبرگزاریها گفت: به دلایلی هنوز خریداری این عروسکها از کشور نامبرده مقدور نیست و هنوز مجوز سفر بنده به کشور چین صادر نشده است.
سرنوشت غم انگیز رقیبِ ایرانی باربی
وی بیان کرد: در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، شورایی هست که پس از گرفتن تصمیمی آن را به شورای بالاتر در آموزش و پرورش و آن نیز موارد را به شورای بالاتر خود یعنی ریاست جمهوری ارائه میدهد تا تصمیم نهایی گرفته شود. ظاهراً شورای آموزش و پرورش بنا به مصلحتی و یا به دلیل انتخابات و یا به هر دلیلی که بنده نمیدانم، فعلاً مجوز فرستادن بنده به کشور چین را صادر نکرده و خرید عروسکهای «دارا و سارا» از کشور چین به آینده موکول شد.
بنابراین علاوه بر جذاب نبودن نوع طراحی و سنگینی این عروسکها، مشخص شد دیگر این عروسکها حداقل متعلق به ایران نیز نیست و در خوشبینانه ترین برداشت، توسط یک گروه ایرانی طراحی شده و باید مارک Made In China که به سفارش ایران همراه شده را با صدای بلند خواند و فراموش نکرد در این حوزهها نیز هنوز حرفی برای گفتن نداریم و البته بخش اصلی ناکامی در چنین طرحهایی، طراحیهای نادرست و پیاده سازی با ضریب خطای بیشتر است.
هرچند بر خلاف برخی اشخاص که به ویژه در این مقطع به اشتباه میگویند باید تمام نیازهای ایران در ایران تولید شود و این شعار شبهِ کمونیستی را به عنوان یکی از محورهای شعارهای اقتصادیشان در برنامههایشان برای ریاست جمهوری نیز قرار دادهاند، مخالف چنین رویکردی هستیم و اقتصاد دنیا محل تبادل است و تجربه نشان داده بزرگترین ابرقدرتها نیز نمیتوانند به چنین ایده آلی برسند؛ اما انتظار این است آنچه لفظِ ملی و ایرانی در پیاش میآید، ایران باشد!
با این که برخی همچنان گمان میکنند ساخت عروسک دارا و سارا یک موفقیت بوده و استقبال بالایی نیز از آن در کشورمان شده، واقعیت این است که وقتی میزان استقبال از عروسکی چون باربی را با «دارا» و «سارا» مقایسه میکنیم، عملاً با این واقعیت روبهرو میشویم که همچنان نتوانستهایم در این عرصه موفق ظاهر شویم و ای کاش یک بار بخش خصوصی را در رقابتی واقعی حمایت مالی کرده و چنین عروسکهایی را با در نظر گرفتن مزیتهای اقتصادی طراحی میکردیم و اگر راه اندازی چرخه عروسکسازی و اسباب بازی سازی به شیوه صنعتی در کشورمان سودآور نیست و سفارش به چین اجتناب ناپذیر است، این عروسکها را ایرانی معرفی نکنیم!