در مقابل تيم ازهم گسيخته و زير متوسط لبنان كه با هر حملهاي دروازهاش میلرزید مسعود حتي يك ضربه به چهارچوب دروازه حريف نداشت و يكي دو موقعيت خوب تيمي را با حركات اضافهاش گرفت. او بعضا در پاسهای نهايي هم دچار اشتباه میشد تا جايي كه حمله همهجانبه تيم ايران بخصوص در نيمه اول را با سكته مواجه میکرد و با لو دادن توپ باعث میشد، موقعيت رسيدن به گل از دست برود. شجاعي كه سالها قبل آن قدر با كيفيت بازي مي كرد که برانكو در اوج جو اني او را در جام جهاني 2006 به ميدان فرستاد، مدت هاست يك نمايش دلپذير و قابل قبول در تركيب تيم ملي ارائه نداده و بعضا با درگیریهای بيمورد، اخطارهاي عجيبي كه میگیرد و حمل بيش از حد توپ، ذهنيت هواداران تيم ملي و اهالي فوتبال را نسبت به خود تغيير مي میدهد و متاسفانه همچنان در اين راه گام بر میدارد. البته كرش همواره به مسعود اعتماد كرده است و او را ترکیب اصلیاش قرار داده است. ظاهرا مرد پرتغالي چيزي در او ديده كه ما نمیبینیم اما با ارائه اين بازیها از سوی لژيونر فوتبال ايران در اسپانيا، فرضيه معروف اهالي فوتبال كه معتقدند «حتي تمرين در تیمهای اروپايي بهتر از فيكس بازي كردن در ليگ ايران است» چندان درست به نظر نمیرسد و به رد شدن نزديك و نزدیکتر میشود چرا كه مسعود در بيشتر بازیهای اوساسونا يك نيمكتنشين محض بوده و همه مي دانيم عملكرد جالبي در فصل گذشته لاليگا نداشته است. با اين حال و با وجود اينكه اين مسعود سر به زير اصلا شبيه مسعود لاليگايي نيست تقريبا مطمئنيم كرش در اولسان باز هم به او اعتماد خواهد كرد.
پس حداقل بايد اميدوار باشيم در غياب اشكان دژاگه به عنوان بازيكني كه مي تواند نتيجه بازي را به تنهايي تغيير دهد، مسعود حداقل براي يك 90 دقيقه ملي ديگر مسعود لاليگايي باشد.