نظر زهرا اشراقی درباره انتخابات فردا

آرمان 24 خرداد هم از راه رسید، همانطور كه پیشتر 2 خرداد، 3 تیر و 22 خرداد هم آمدند و رفتند. حالا یك بار دیگر ایرانیان، امكان این را پیدا می‌كنند تا رئیس جمهور مورد نظر خود را به ساختمان پاستور بفرستند. امكانی كه جدای از كم و كیف آن، اصلی‌ترین شاخصه سیاست‌ورزی مدرن و توسعه یافته در كل دنیاست. مردم ایران چگونه از این امكان بهره خواهند برد؟ این سوالی است كه نه امروز بلكه از ماه‌ها قبل در میان فعالان سیاسی و جامعه ایران مطرح است.

به گزارش نما، زهرا اشراقی معتقد است فراتر از اینکه چه کسی راهی پاستور شود و از چه جناحی باشد، نفس شرکت در انتخابات می‌تواند معنایی جدی هم به صندوق رای به عنوان نهاد حافظ تکثر اجتماعی و هم طیف‌های سیاسی فعال در کشور بدهد.

شما به عنوان یک چهره اصلاح‌طلب که در سال‌های اخیر هم از جمله منتقدان وضعیت کشور بوده اید. فکر می‌کنید حضور در پای صندوقهای رای تا چه اندازه می‌تواند در رفع یا کاهش مشکلات موثر باشد؟

یک سوی بازی انتخابات به هر شکلی برد و باخت است و ما در دوره‌های متعدد انتخابات هم تجربه باخت را آزموده‌ایم و هم برد را. اول از هر چیز باید پذیرفت که با ورود به میدان رقابت سیاسی یکی از این دو نتیجه در انتظار ما خواهد بود. اینکه گروهی میدان بازی انتخابات را فقط به شرط برد و پیروزی بپذیرند چندان نمی تواند منطبق با رفتارهای مدرن مدنی باشد. به عبارت دیگر حضور در انتخابات، فراتر از پیروزی سیاسی به تکثر در حوزه قدرت و همچنین رقابت مدنی، معنی می‌دهد و ما اول از هر چیز اگر نگاهمان به سمت توسعه کشور باشد باید با حضورمان اجازه ندهیم رقابت سیاسی و فرآیندهای دموکراتیک کمرنگ شوند.

آیا انتخابات برای یک گروه بازنده هم کارکرد دارد؟

باید بدانیم که نه ما و نه هیچ گروه سیاسی دیگری نمی‌تواند با کاندیدای خود یک وضع کاملا ایده‌آل در جامعه ایجاد کند. لزوما وضع ایده‌آل در هیچ شرایطی وجود ندارد چون تعریف وضع ایده‌آل در جامعه به دلیل وجود دیدگاه‌ها و نحله‌های فکری مختلف کاملا متفاوت است و اگر هم وضعیتی برای یک گروه ایده‌آل به نظر برسد قطعا هستند گروه‌های دیگری که آن را نپسندند. ما در خصوص انتخابات باید این دست واقعیت‌ها را بپذیریم. اگر انتخابات به نفع ما تمام شود، می‌تواند شرایط را بر اساس مطالباتی که مطرح کرده‌ایم بهبود ببخشد. این کارکرد کوتاه مدت انتخابات و صندوق رای است. ما لزوما همانطور که گفتم نباید دل به همین کارکرد کوتاه ‌مدت ببندیم. اتفاقا مهمترین مساله این است که شرکت در انتخابات مطالبات کیفی‌تر و طولانی‌مدت‌تر جامعه مدنی را پوشش می‌دهد. به نظر من این قسمت حتی مهمتر از پیروزی در انتخابات می‌تواند باشد. البته حرف من نافی اهمیت رسیدن به قدرت نیست. به هر حال انتخابات یک وسیله برای گردش قدرت است و کارکرد اول و سریع آن همین است. اما لزوما کارکرد انتخابات به همین یک مورد محدود نمی‌شود. حرف من این است که حتی به فرض آنکه گروهی خود را در یک رقابت انتخاباتی از پیش باخته بداند، باز هم شرکت در انتخابات برایش کارکرد مثبت دارد و خواهد داشت. ببینید هیچ کس در هیچ جامعه‌ای قدرت و مسند مسئولیت را در راه رضای خدا به گروهی تقدیم نمی‌کند. در کنار این هم شرایط مناسب و توسعه و جامعه مدنی و ... هم از آسمان نازل نمی‌شوند و طوری نیست که شب بخوابیم و فردا بیدار شویم و ببینیم که همه چیز خوب شده است. انتخابات رقابت سیاسی است و رقیب هم آمده با تمام توانش تا اجازه ندهد جز خودش کسی پیروز میدان شود. طبیعت انتخابات در تمام دنیا همین است. ما اگر به عنوان یک گروه منتقد، صحنه را رها کنیم هیچ دستاوردی نخواهیم داشت. حالا به فرض اینکه از پیش هم باخته باشیم، با حضور در انتخابات حداقل به یک فرایندی که به حفظ تکثر اجتماعی-سیاسی کمک می‌کند معنا داده‌ایم.

برخی گروه‌ها معتقدند که انتخابات نتوانسته محل تجلی یا نقطه آغاز اجرایی شدن خواست‌ها و مطالبات آنها باشد.

این دیدگاه وجود دارد و اتفاقا اینگونه القا می‌شود که دیدگاه رویگردانی از انتخابات یک دیدگاه مترقی و متعلق به گروه‌هایی با اندیشه مدرن است که دیدگاه غلطی است چون اگر این دیدگاه را به لحاظ ذاتی بررسی کنیم به نظر من نوعی از اقتدارگرایی در آن کاملا مشهود است که نسبتی با دموکراسی ندارد. ببینید این دیدگاه کاملا ارمان‌گرا است، یعنی مطالباتش را تمام و کمال می‌خواهد و البته برای رسیدن به آن هم نه امید دارد و طرح و نقشه خاص سیاسی که منطبق با واقعیت باشد. اینها فارغ از اینکه مطالباتشان کاملا از دو جنس متفاوت است، آن را بدون کم و کاست می‌خواهند و تقریبا به شکل می‌کوشند تا کارکرد اندیشه‌های دیگر را نفی کنند. اگر فضای مطلوب جامعه برای ما این است که امکان شنیدن صداهای مختلف فراهم باشد، انتخابات و صندوق رای تجلی‌گاه اصلی این تکثر است. همین الان هم که ما نسبت به فضای موجود جامعه منتقد هستیم باز هم همین انتخابات است که اجازه داده کسانی بیایند و حرف‌های متفاوتی را بزنند. وظیفه ما تقویت این نهاد است. امروز این حرف‌ها زده می‌شوند و اگر نهاد انتخابات تقویت شود و کاری کنیم که با حضور ما صندوق رای معنا پیدا کند، فردا همین تکثر به عرصه قدرت هم کشیده می‌شود. نکته مهم و اساسی دیگر این است که انتخابات امکانی است برای زیست مسالمت‌آمیز اندیشه‌های متکثر در کنار هم. یعنی وقتی ساخت قدرت از طریق انتخابات صورت می‌پذیرد، اختلافات سیاسی هم تبدیل به منازعه نمی‌شوند و شکل رقابت می‌گیرند. فرض کنیم صندوق رای در میان نباشد، آن وقت تنها راه رقابت و نسبت بندی طیف‌های سیاسی با یکدیگر روش‌های خشونت آمیز خواهد بود. پس ما انتخابات را نیاز داریم تا اولا تکثر جامعه را حفظ کنیم و ثانیا امکان همزیستی مسالمت‌آمیز در این فضای متکثر فراهم شود. اینجا است که رسیدن به قدرت و تبدیل شدن به پیروز انتخابات به اولویت سوم تبدیل می‌شود. اما برای آنهایی هم که به دو مورد اول توجهی ندارند و تنها مورد سوم را مد نظر گرفته‌اند هم انفعال در خصوص انتخابات باز هم نمی‌تواند توجیه داشته باشد. ما اگر در انتخابات شرکت کنیم در شرایط مختلف درصدی از شانس پیروزی را داریم که بسته به وضعیت و موقعیت این درصد کم و زیاد می‌شود. اما اگر شرکت نکنیم از پیش باخته هستیم. کسانی که نمی‌خواهند در انتخابات رای بدهند هم می‌دانند که از میان نامزدهای موجود به هر حال یک نفر بیشتر از بقیه به مطالبات آنها جواب می‌دهد. حالا شاید حتی درصد این پاسخگویی هم کم باشد، اما هست و نمی‌توان آن را صفر قلمداد کرد. همینکه آن فرد بیاید و به آن نامزد رای دهد که فردا همان درصد کوچک از مطالبات او را جواب دهد هم خودش یک گام به پیش است. در صورتی که رای ندادن قطعا امکان همین قدم کوچک را هم سلب خواهد کرد.

۱۳۹۲/۳/۲۳

اخبار مرتبط