به گزارش نما، حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان در تحلیل نتیجه انتخابات یازدهم ریاست جمهوری در گفت و گو با رجا، گفت: «آقای روحانی در طبقهبندی رایج سیاسی یک راست سنتی محسوب میشود و جزء بدنۀ عام اصول گرایی قرار دارند- به حدی که اصلاحطلبان حاضر نشدند به طور جدی پای کار ایشان بیایند- نمیتوان این انتخابات را رأی نیاوردن اصولگرایان به معنای عام کلمه تلقی کرد. به هرحال ایشان عضو جامعۀ روحانیت مبارز بودند.... واقع مطلب این است که کسی در این دوره رای بیشتری آورد که توانست بیشترین تقابل را با دولت ایجاد کند و این ثمرۀ برخی اشکالات دولت فعلی بود. موجی از نارضایتی از عملکرد اقتصادی دولت مردم را به سمت نقطۀ مقابل دولت فرستاد. حمایت آقای هاشمی از ایشان هم به عنوان نقطۀ مقابل دولت در رای آوری ایشان بسیار موثر بود»
*** در ادامه بخش هایی از سخنان علیرضا پناهیان را به انتخاب مشرق می خوانید؛
برجستهترین وجه این انتخابات حضور پرشور مردم در انتخابات بود که به خودی خود موجب تثبیت اقتدار نظام میشود. کثرت حضور مردم در انتخابات سجدۀ شکر دارد. نکتۀ قابل توجه این است که بدون اینکه این انتخابات دوقطبی بشود یا با منازعات شدید و تقابلهای غیراخلاقی همراه باشد به این حضور فراگیر منجر شد.
حضور مردم و تمام جریانها در این انتخابات موجب شد یاوه سراییهای مخالفان نظام در رقابتی نبودن انتخابات رسوا شود. ولی مهمترین فایدۀ حضور مردم پایان یافتن نهایی اتهام تقلب بود. آن عدۀ اندکی که نظام را به تقلب در انتخابات متهم میکردند با شرمندگی تمام در انتخابات شرکت کردند چون میدانستند انتخابات در ایران اسلامی واقعا آزاد است. مخصوصا اینکه پشت سر نامزدی ایستادند که رای آورد و امکان تکرار ادعایشان هم منتفی شد. و اثبات آزاد بودن انتخابات در ایران برای چندمین بار موجب سرفراز شدن نظام و مردم شد.
اساسا بنده این تقسیم بندی اصلاح طلب و اصول گرا را قبول ندارم، و این را بارها عرض کردهام. ولی چون باب شده است مجبوریم از این اصطلاحات با مسامحه استفاده کنیم. چون آقای روحانی در طبقهبندی رایج سیاسی یک راست سنتی محسوب میشود و جزء بدنۀ عام اصول گرایی قرار دارند- به حدی که اصلاحطلبان حاضر نشدند به طور جدی پای کار ایشان بیایند- نمیتوان این انتخابات را رأی نیاوردن اصولگرایان به معنای عام کلمه تلقی کرد. به هرحال ایشان عضو جامعۀ روحانیت مبارز بودند.
واقع مطلب این است که کسی در این دوره رای بیشتری آورد که توانست بیشترین تقابل را با دولت ایجاد کند و این ثمرۀ برخی اشکالات دولت فعلی بود. موجی از نارضایتی از عملکرد اقتصادی دولت مردم را به سمت نقطۀ مقابل دولت فرستاد. حمایت آقای هاشمی از ایشان هم به عنوان نقطۀ مقابل دولت در رای آوری ایشان بسیار موثر بود. اگر این گرانی پدید نیامده بود و اگر بداخلاقیهای رئیس جمهور در مجلس پیش نیامده بود، چنین اقبالی به آقای روحانی نمیشد.
برخی از کاندیداهای اصولگرا به دلیل اینکه متهم به طرف دولت بودن شدند رای نیاوردند، و برخی هم چون نخواستند به شدت با دولت تخریبی برخورد کنند رای نیاوردند. به طور کلی هم هرچند آقای احمدی نژاد صریحاً خود را جزء اصول گرایان نمیدانند و اصولگرایان به صورت واضح با ایشان در تقابل بودند، منتها مشکلات دولت ایشان به پای اصول گرایان نوشته شد و نامزدهای غیراصولگرا در نهایت بیانصافی به این اتهام دامن زدند.
از بسیاری از نتایج و برکات انتخابات راضی هستم. غیر از فوایدی که قبلا گفتم، یک فایدۀ مهم دیگر این بود که در این انتخابات دیگر حرفی از تفکر اصلاح طلبی به معنای حاکمیت دوگانه و تفکرات ضد خط امام وجود نداشت. حتی آقای عارف هم چنین حرفهایی نزد؛ این خیلی جای خوشحالی دارد. این یعنی دوران آن حرفها و اندیشهها به سر آمده است. اگرچه اصلاح طلبها پشت سر آقای روحانی آمدند اما خودشان هم میدانند که ایشان در خط فکری آنها نیست. شاید خود اصلاح طلبها هم دیگر به آن حرفها و سکولاریزه کردن جامعه معتقد نباشند.
مهمترین عامل رضایت بنده از این انتخابات این است که دشمنان ماروسیاه شدند و حماسه شکل گرفت. امیدوارم دولت آقای روحانی به وعدههایش عمل کند. آقای احمدینژاد هم این درس را بگیرد که فاصله گرفتن از خط اصیل نظام انقلاب و ولایت چقدر میتواند نتایج مخربی داشته باشد اولین نتیجهاش کم توفیق شدن در حل مشکلات جامعه است. از این هم خیلی خوشحال هستم که وعدههای زیادی برای حل مشکلات مردم داده شده؛ امیدوارم همه عملی شود و از دشواریها کاسته شود.