آیا حاضر به آشتی با مردم و نظام هستند؟

محمد كاظم انبارلویی

انتخابات يازدهمين دوره رياست جمهوري و نيز شوراهاي اسلامي پايان يافت. ركورد جديدي از مشاركت در مردمسالاري ديني ، فرهنگ رقابت و ... به جاي مانده كه قابل تامل و مطالعه است. اضلاع رقابت با هوشمندي پاي مداخله خارجي را از رقابتها قطع كردند و اين يك گام به جلو براي صيانت از جمهوريت نظام بود.
اينكه سخنگوي دولت آمريكا انتخابات ايران را آزاد و مطابق استانداردهاي جهاني نداند نشان از عدم رضايت آنها از انتخابات دوره يازدهم است. اين نشان ميدهد كه ملت راه را درست آمده است. البته گاهي تا قسمتي حرف درستي هم زده است چرا كه مشاركت در آمريكا در يكصد سال اخير حداكثر تا 54 درصد بوده است و در اين مدت ميانگين آن زير 42 درصد ميباشد. حال آنكه ما يك انتخابات پرشور و حماسي را با 7/72 درصد مشاركت پشت سر گذاشتهايم. طبيعي است مورد حسادت آمريكاييها قرار گيرد.
آموزههاي انتخابات 92
1- به طور طبيعي از سال 76 به بعد كه روساي جمهور ما مورد اجماع نخبگان نبودند رقابت دو يا چند قطبي تعريف ميشد. هميشه از دل دولت مستقر يك دولت رقيب به صورت نتيجه انتخابات ظهور ميكرد. اين هم سلامت و آزاد بودن انتخابات را نشان ميدهد و هم نوع اراده و سليقه مردم براي تغييرات را واتاب ميداد. طبيعي بود اين دوره اصولگرايان قدرت را در يك رقابت جدي واگذار كنند. البته اگر بيانضباطي سياسي رقيب در سال 88 نبود اين واگذاري بالاي 7/50 درصد صورت مي گرفت.
2- اصولگرايان پس از يك دهه حاكميت به دليل عدم مديريت و نقد درون گفتماني به سمت واگرايي فزاينده رفتند. آنها نتوانستند واگرايي همگرايانه را حول محور اصول و باورهاي مشترك مديريت كنند و به نامزد واحد، گفتمان واحد، برنامه واحد و تيم واحد برسند. لذا نتايج آراء نشان ميدهد كه مردم نميتوانند به اين تشتت و تفرق رضايت دهند.
3- گروههاي مرجع در اصولگرايان طي اين ده سال مقبوليت خود را در نزد مردم كاهش دادند و به تقويت گفتمان خود همت نگماردند و متاسفانه در اين دوره گروههاي مرجع مقبوليت خود را در نزد نخبگان و بويژه نامزدهاي مطرح هم از دست دادند و تلاشها براي رسيدن به نامزد واحد به نتيجه نرسيد. راي پايين مردم به اضلاع چهارگانه اصولگرايان در حقيقت هم عدم رضايت و هم نوعي تنبيه گروههاي مرجع و نخبگان اصولگرا از سوي مردم تلقي ميشود. اين يك نكته عبرتآموز است كه نبايد فراموش كرد.
4- ضعف در طرح يك گفتمان متناسب با نيازهاي دهه چهارم انقلاب، ضعف در همگرايي رهبران اصولگرا، ناتواني در بسيج سازمان راي، عدم طراحي يك برنامه كه يك افق روشن را ترسيم كند، اكتفا به شعارهاي بدون پشتوانه اجرايي يك عدم توفيق را به اصولگرايان تحميل كرد كه اگر خوب آسيبشناسي نشود نتايج جدي خود را در انتخابات مجلس نشان خواهد داد.
5- سرمايه اجتماعي اصولگرايان در دولتهاي نهم و دهم با نقد سياه نمايانه چوب حراج خورد و با يك بيدقتي به سبد سرمايه اجتماعي رقيب ريخته شد. در حالي كه خدمات دولت نهم و دهم يك ركورد بيسابقه در دولتهاي گذشته است. عدم تفكيك بين برخي انحرافات و كارنامه دولت، اصولگرايان را به بيراهه برد. اين كژراهه به تاراج سرمايه اجتماعي منجر شد.
6- از هماكنون ميشود كار را شروع كرد تا حداقل چهال سال ديگر و يا هشت سال ديگر كه عمر دولت يازدهم و دوازدهم به سر ميآيد قدرت را در يك فرايند مردمسالارانه و در چارچوبهاي اخلاقي، قانوني و حرفهاي تحويل گرفت.
در اين چهار سال اصولگرايان بايد نسبت به بازتوليد گفتمان اصولگرايي بر مبناي تقاضاها و مطالبات جدي مردم همت گمارند. برنامه شفاف و روشن در رقابتها براي خدمت به مردم ارائه دهند تا بتوانند اعتماد گذشته را احيا كنند.
***
اما آميزههاي انتخابات 92 چيست؟
1- نوع رقابتهاي دوره يازدهم اخلاقي و قانونمند بود. رقبا يك حياي انقلابي را در گفتگوها رعايت ميكردند. افرادي كه توفيق نيافتند به پاستور راه يابند به فرد پيروز تبريك گفتند. فرد منتخب اطمينان دارد حداقل آنها در اداره كشور چوب لاي چرخ او نخواهند گذاشت. از همين زاويه ميشود به همگرايي نخبگان و همكاري آنها در دولت آينده اميدوار بود. اين رويكرد ممدّ پيشرفت كشور و خدمت به مردم است. بايد آن را غنيمت دانست.
2- آقاي روحاني يك مجتهد، عضو مجلس خبرگان ، با سوابق روشن در انقلاب و پيش از انقلاب است. او نماينده رهبري در شوراي عالي دفاع و عضو مجمع تشخيص مصلحت است. او مصداق بارز يك رجل مذهبي و سياسي است و ميتوان به او اعتماد كرد. ممكن است برخي به سوابق 4 سال اخير او درباره فتنه و برخي ديدگاههاي او نقد داشته باشند اما اين نقدها مانع اجماع براي كمك و حمايت از او در پيشبرد گفتمان پيشرفت و خدمت و عدالت نيست. لذا نگاهها بايد معطوف به آينده و نه گذشته باشد. او در حوزه اقتصاد، سياست و فرهنگ و ... براساس نگاه خود با چالشهاي جدي روبهرو است. او در برابر شرارت ابرقدرتها قرار دارد. انصاف و لوطيگري حكم ميكند به او كمك كنيم و تلخيهاي دوران رقابت را به شيريني دوران رفاقت تبديل كنيم.
3- رقيب طي هشت سال گذشته همواره از بيمهري به نخبگان و عدم به كارگيري افراد كارآمد و با تجربه گله كرده است. اين گوي و اين ميدان. بايد ديد آنها در عمل چقدر به اين گفته عمل ميكنند. هنر نخبه در ايجاد همگرايي و اجماع ملي است. اگر راهي غير از اين رود در نخبه بودن او بايد ترديد كرد.
آقاي روحاني در اولين پيام خود به ملت پس از پيروزي گفته است؛ دست همه اعتدالگرايان، اصلاحطلبان و اصولگرايان را به گرمي ميفشارد. او خود را فرزند كوچك حوزه و دانشگاه دانسته است و حق همچنين است. بايد ديد در عمل، او چقدر توفيق در انجام اين ماموريت پيدا ميكند و او با سه طيف از نخبگاني كه ياد كرد چقدر محقق خواهد شد. او با پرچم اعتدال پا به ميدان اجرا گذاشته است.
اصولگرايان قدرت را بدون اينكه از دماغ كسي خوني بيايد با ادب و احترام با پيروزي رقيب در اندازه 7/50 درصد واگذار كردند اما اصلاحطلبان 4 سال پيش با عدم پذيرش راي، برتري دو سوم رقيب را بر نتافتند و با ريختن خون دهها نفر يك چالش امنيتي بر كشور تحميل كردند. اگر آن روز پرچم اعتدال در اهتزاز بود شايد فتنه شكل نميگرفت. شورش بر جمهوريت اعتدال نميخواند. آنها 11 ميليون تفاوت راي را بر نتافتند اما اصولگرايان تفاوت چند ده هزار راي را بر تافتند و راي رقيب را با نصاب 7/50 درصد به رسميت شناختند و به او تبريك گفتند. حال بايد ديد پس از فروكش كردن آن گرد و غبار و اين پيروزي حاضر به آشتي با نخبگان و مردم و نظام و آغاز يك همدلي براي تضمين وحدت ملي و پرهيز از واگرايي و رفتن به سوي انسجام اسلامي هستند؟ فضاي ادب و اخلاق حاكم بر اين دور از رقابتها همه را اميدوار ميكند به چنين سمتي حركت كنيم.
انشاءالله.

۱۳۹۲/۳/۲۷

اخبار مرتبط