درود بر رهبر با تدبير و ملت بصير. بسياري ميدانند كه انتخابات دوره يازدهم رياست جمهوري و شوراهاي دوره چهارم تا چه اندازه مهم و سرنوشتساز بوده است.
اين انتخابات در مقطعي بسيار حساس برگزار شده است.
جهان در مرحلهاي گذرا در پيچي سرنوشتساز از تاريخ است. قطب ابرقدرت شوروي همراه نظام كمونيستي كه ادعاي جهانگيري داشت به موزه تاريخ رفت و حتي وارثي كوچك و ناتوان در بين كشورها ندارد.
روسيه وچين و ويتنام و كمونيستهاي اروپايي و آمريكاي لاتين نيز ديگر كمونيست نيستند. جاي هر نظام كمونيستي را در كشورهاي كمونيستي يك نظام بومي و بهاصطلاح وصله پينهاي از باقيمانده بياثر كمونيسم و قرضهايي از نظام سرمايهداري، به همراه مقتضيات ملي گرفته كه كشور را اداره ميكند، نه اينكه مدعي نظام جهانمداري باشد.
***
دنياي ابرقدرت غرب نيز در بحراني عميق وهمه جانبه فرو رفته است. آمريكا سراسر بحران اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي است. آمريكا از نگاه عادي، قدرتمند است اما ديگر ابرقدرت نيست. روزگاري يك اخم سران آمريكا، سران بسياري از كشورها را ميترساند ولي امروز هيچ كشوري از تهديدهاي آمريكا احساس نگراني ندارد و برخي از ملتها و كشور به تهديدهاي آمريكا پوزخند ميزنند. اسرائيل كه دژ نظامي و تروريستي آمريكا در قلب منطقه مهم واستراتژيك خاورميانه عليه كشورها و ملتهاي اسلامي است، تبديل به «نقطه منفي» براي آمريكا شده است و آمريكا دائم براي آن هزينههاي سنگين سياسي و آمريكايي ميپردازد و دارد به «نقطه سياه» براي قدرت غرب تبديل ميشود. ضربات هر چند گاه يكبار بر اسرائيل مانند جنگ 8 روزه مردم دلاور غزه كه رژيم صهيونيستي را مجبور به درخواست عاجزانه آتش بس كرد، دارد به طرف روزمره شدن پيش ميرود و دلاورمردان مسلمان در پي فرصتي براي آزاد كردن جولان هستند و انشاءالله پيروز خواهند شد. كشورهاي استعمارگر اروپا نيز در بحران شديد فروافتادهاند و غير از آلمان بقيه در وضعيت ماقبل اضطراري قرار دارند.
انگليس، فرانسه، ايتاليا، اسپانيا، يونان و ... همه دچار بحرانهاي سخت هستند و به اعتراف رئيس جمهور فرانسه امكان رهايي به اين سادگيها ندارند.
نهضتهاي بيداري اسلامي و انساني نيز روز به روز عرصه را بر آنها تنگتر ميكنند.
***
جهان شاهد پيدايش قدرتهاي جديدي است كه برخلاف دنياي غرب، بحران اقتصادي ندارند.
چين، هند، ژاپن و قدرتي فراتر از تواناييهاي اقتصادي كه ايران اسلامي است و اين قدرتهاي جديد، در حال رشد وايجاد روابط بينالمللي نويني هستند كه در آينده تحولات جهاني را شكل خواهند داد.
در چنين موقعيت مهم واستراتژيكي،انتخابات دولت يازدهم درايران كه حكومت و دولت را شكل ميدهد همراه انتخابات شوراهاي اسلامي شهر و روستا كه حضور مردم از روستاها تا كل كشور را در مديريت حكومتي هموار ميكند در ايران برگزار گرديد.
دنياي غرب و به ويژه آمريكا از حدود سه سال قبل باتمام تجهيزات و امكانات كوشيد كه اين انتخابات را در جهت منافع و مصالح خود شكلدهي نمايد.
ضدانقلاب خارج نشين را كوشيد در كنفرانس پراگ با يكديگر متحد كند. در داخل گروههاي معاند را حمايت كرد و رسانههايي چون راديو آمريكايي فردا، بي بي سي و صداي آلمان و...
بدترين حملات و استهزا و توهين و دروغسازي و شايعه پراكني را به فضاي ايران ريختند. غربيها، تحريم چند جانبه ايران را اجرا كردند تا شايد در انتخابات جاري، مردم خسته و عصباني شده و كاهش حضور بيابند يا به عناصري كه غرب مايل است آنها سركار بيايند متمايل گردند.
آماري از اين همه فعاليتهاي استكباري و استعماري ميتواند بخشي از اين همه كينهتوزي غرب استعمارگر را آشكار سازد.
***
در داخل جريان انحرافي با تمام وجود كوشيد آينده كشور را در اختيار بگيرد. استفاده از قدرت دولت در چيدن مهرههاي دلخواه تا آنجا كه ميسر بود اقدام كرد و از امام زمان(عج) و اصل ولايت و بهار و تبيين انحرافي ارزشهاي اسلامي، سوء استفاده كرد. از رسانههاي در اختيار بيشترين استفاده را برد و خلاصه هر كاري توانست كرد.
عدهاي سادهانديش متدين را نيز همراه نمود و الحق خطر بزرگي بود ولي با همه توفاني كه كرد اكنون باد در دستش مانده است.
***
جريان فتنه نيز هر آنچه ميتوانست انجام داد. از درون زندان هم نامه نوشتندو جوسازي كردند، مصاحبه با رسانههاي بيگانه و فعال كردن افراد خودشان از خارج... و تلاشي فراوان براي جمع كردن همه نيروها و حضور همه جانبه در انتخابات رياست جمهوري و شوراها، از بخشي كه تحريم را نظر داشت تا بخشي كه در انتخابات شركت كند و نامزد معرفي نمايد و بخشي كه با رأي به يك اصولگرا او را وادار به پذيرش نسبي اين جريان بنمايد.
اينان نيز غير از بخش آخر،هيچ چيزي جز بادي تند گيرشان نيامد.
***
جريان قدرتطلبي نيز معركه كرد. آنها كه شيفتگان قدرتند اما با چهره اصولگرا اشعار فقط خدمت به محرومان و شهروندان و بقيه شعارهاي ارزشي به صحنه ميآيند اينان براي يك نظام ارزشي متكي به مباني ارزشي الهي و خلوص نيت و صداقت در عمل... هر كدام يك خطرند.
آنها كه اگر خدمت ميكنند «خدمت براي قدرت» است و قدرت هم براي خدمت نيست بلكه براي رسيدن به مقاصد نفساني خود ميباشد.
اينان فضا را غبارآلود ميكنند تا انسانهاي ارزشگراي خداخواه، براي مردم شناخته نشوند و اگر شناخته هستند آنها را نيز شبيه خودشان جلوه دهند. مردم را دچار سرگرداني و تحير نمايند و اين هم خطر بزرگي بود و هست.
***
بحمدالله با درايت رهبري خداخواه و هوشمند همه اين خطرها و ساير ترفندها و آن همه توطئههاي بيگانگان و معاندان به باد رفت.
ملت بهخوبي يافت كه آن محوريتي كه حضور همه سليقهها و ديدگاهها را با نهايت آزادي فراهم ميسازد ولي فقيه عادل است.
مردم بار ديگر تجربه كردند كه ولايت فقيه است كه نظام و كشور ما را از توطئههاي بيگانگان و تفرقههاي داخلي و تنگنظريها و محدوديتها در ديدها و تعصبهاي افراطي و بازيهاي سياسي، مصون ميدارد بدون اينكه ديكتاتوري كند با خشونت و سركوب، اقدام نمايد. در سايه اين فهم و تجربههاي 50 ساله است كه امت، به امامت وابسته است و مردم آهنگ ولايت را با نهايت دقت مييابند و به ويژه در بزنگاهها مثل هستهاي و انتخابات، نموداري زيبا از ولايت پذيري و بصيرت خويش را آشكار ميسازند.