"بهشتي مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان انقلاب و اسلام بود." اين بياني كوتاه از تاثر و تاسف عميق امام خميني (ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي در شهادت شهيد بهشتي و 72 تن از ياران باوفاي انقلاب بود كه در ركاب او عليه تبهكاريهاي جريان ليبراليسم و اتحاد شوم كفر، نفاق و الحاد مبارزه ميكردند.
شهيد بهشتي در سپهر سياست انقلاب و نظام دير درخشيد اما اين خورشيد درخشان به واسطه شرارت استكبار جهاني زود غروب كرد. او در عمر كوتاه خود خدمات عظيمي به انقلاب اسلامي كرد. او يك فقيه اهل بيت بود و انديشه فقهي او در محضر بزرگاني چون حضرات آيات بروجردي، محمدتقي خوانساري، حجت كوهكمرهاي، محقق داماد و از همه مهمتر امام خميني (ره) شكل گرفته بود. او يك فيلسوف و عارف مبارز بود. انديشه فلسفي او در نزد كساني چون آيتالله سيد محمدحسين طباطبايي جان گرفته بود. او با شروع مبارزات در دهه 30 در اوج نهضت ملي در متن مبارزات سياسي قرار گرفت و انديشه نقادش در سياست در همين دهه شكل گرفت. با ظهور امام خميني (ره) و شكلگيري نهضت اسلامي در متن مبارزات انقلابي قرار داشت و به عنوان فردي موثر در شوراي فقهاي هيئتهاي موتلفه اسلامي در كنار شهيد مطهري، انواري و مولايي در دهه 40 نقشآفرين بود.
پس از اعدام انقلابي منصور مراجع عظام تقليد او را راهي مسجد هامبورگ در آلمان كردند. او در آلمان به دانش فلسفي و سياسي خود افزود و در متن مبارزات دانشجويي در خارج از كشور قرار گرفت. همچنين با ارتباط گرفتن با امام موسي صدر در جريان مبارزات شيعيان جنوب لبنان در خط مقدم مبارزه با رژيم صهيونيستي بود.
او در سال 49 به ايران بازگشت و براي ساماندهي روحانيت مبارز زحمتها كشيد. همين سامانه در جريان مبارزات ملت ايران در سال 56 و 57 حلقه اتصال با امام (ره) و اوجگيري انقلاب اسلامي و نهايتا پيروزي ملت شد.
شهيد بهشتي در آستانه پيروزي انقلاب و پس ازآن 4 كار بزرگ و ماندگار كرد: 1- شكلگيري شوراي انقلاب كه موثرترين و تعيينكنندهترين فرد در اين شورا بود.
2- تشكيل حزب جمهوري اسلامي به منظور متشكل كردن جوانان و نخبگان كشور در يك حزب فراگير و سراسري
3- تدوين قانون اساسي در مجلس خبرگان كه او نقش كليدي در مديريت خبرگان داشت.
4- تاسيس دستگاه قضائي كشور براساس فقه اسلامي كه اوج اين تلاش را در ارائه لايحه قصاص به خوبي ميشود ديد.
اما كار بزرگ و اساسي او صيانت از گفتمان امام خميني (ره) و گفتمان انقلاب اسلامي تا لحظه شهادت بود.
پس از پيروزي انقلاب جبهه كفر و نفاق و الحاد در يك اتحاد نامقدس عليه انقلاب با هدايت آمريكا و رژيم صهيونيستي و انگليس خبيث متشكل شدند.
كسي كه مردانه در برابر اين جبهه ايستاد و سينه خود را سپر كرد تا تيرهاي زهرآگين دشمن به امام (ره) اصابت نكند آيتالله بهشتي بود. او در حزب جمهوري اسلامي تمام جبهه انقلاب را يكپارچه در برابر پديده نفاق قرار داد و چهره كريه ليبراليسم را براي مردم افشاء كرد. شهادت او نشان داد زير چهره به ظاهر زيباي ليبراليسم، تروريسم قرار دارد و پيام اصلي آنها خشونت و بيرحمي است. او با شهادت مظلومانه خود و ياران خود چهره دروغ و نفاق دشمن را در شفافترين شكل ممكن به نمايش گذاشت.
پس از شهادت او بود كه مردم به اصالت و رسالت روحانيت مبارز و صداقت آنها در پاسداري از اسلام و انقلاب پي بردند. او سبكبال و مظلومانه چون جدش امام حسين (ع) به نداي ارجعي الي ربك راضيه و مرضيه پاسخ داد و راه را براي عارفان وعاشقان ديگر هموار كرد.
جبهه كفر و نفاق تنهاي رنجور شهداي محراب همانند حضرات آيات قاضي طباطبايي، مدني، اشرفياصفهاني،صدوقي، دستغيب و ... را با بمب آلود، و با شهادت آنها عطر ايثار، فداكاري و جانبازي در راه انقلاب در سراسر كشور منتشر و استشمام شد.
شهيد بهشتي با شهادت خود و يارانش آخرين ميخ را بر تابوت ليبراليسم در ايران كوبيد.
امروز ملت ايران نگاه خود را به حوزههاي علميه دوخته است. 32 سال پيش كه ملت شهداي هفتم تير را با شكوهي وصفناپذير تشييع ميكرد فرياد ميزد: دشمن در چه فكريه، ايران پر از بهشتيه. مردم از حوزه علميه قم و حوزههاي علميه در سراسر كشور انتظار دارند تا هزاران بهشتي با فضل و كمالات و انديشههاي مترقي او را به جامعه ديني ما تقديم كند. نسل سوم حوزه بايد از اين حضور رونمايي كند. نسلي كه جلوي بازتوليد انديشه منحط ليبراليسم در ايران را بگيرد. نسلي كه با هوشمندي چون سدي در برابر سازماندهي مجدد كفر، الحاد و نفاق و همگرايي آنان بايستد.
و بالاخره نسلي كه پاسدار گفتمان امام (ره) و رهبري معظم انقلاب باشد و چهره زيباي شهيد بهشتي را در دهه چهارم انقلاب به نسل جديد نشان دهد.