گروه ورزشی نما : فوتبال در دنیای امروز به عنوان یک صنعت پولساز شناخته میشود؛ چرا که هر سال مبالغ هنگفتی در این صنعت دست به دست میشود. نکتهای که در کشورهای صاحب فوتبال بسیار مورد توجه و بهرهبرداری است و ما در ایران از آن بیبهرهایم، قابلیت عرضه و فروش «فوتبال» به عنوان یک محصول است. در کشور ما، مطالعات مربوط به ورزش و اقتصاد بسیار محدود و به تعبیری، در حد صفر است. در حالی که در کشورهای توسعهیافته ، اقتصاد ورزش در کنار سایر رشتههای کابردی اقتصاد، سالهاست که مورد توجه واقع شده است؛ بویژه در رشته فوتبال که به دلیل جذابیتهای منحصر به فردی که دارد همواره مورد توجه شرکتهای بزرگ اقتصادی بوده است. در اروپای و حتی کشور های شرق آسیا نگاهی اقتصادی به فوتبال وجود دارد که با یک بر نامهریزی دقیق و هدفمند این ورزش را به بنگاهی سودآور تبدیل میکند؛اما این رویه در فوتبال کشورمان بر عکس است و فوتبال به ورزشی زیانده تبدیل شده است که سالیانه نزدیک به 500 میلیارد تومان از بودجه عمومی را میبلعد اما خروجی آن حتی باعث رضایت خود فوتبالیها هم نمیشود، چه برسد به افرادی که برای سودآوری در فوتبال هزینه کردهاند. این نکتهای است که سعید آذری، مدیرعامل اسبق باشگاه ذوب آهن بر آن تکیه میکند و در این باره میگوید: ما باید فوتبال را بفروشیم، اما نمیتوانیم آن را عرضه کنیم چون با استاندارد دنیا خیلی فاصله دارد. استانداردهای فوتبال ما با همه دنیا تفاوت دارد. باید به دنبال راهکار استانداردسازی باشیم. بارها این موضوع را مطرح کردهام، اما گوش شنوایی نیست. اگر بخواهیم در فوتبال درآمدزایی کنیم، فدراسیون باید سیطرهاش را از روی باشگاهها کم کند. باشگاهها باید به صورت شرکتهای سهامی خاص مانند همه دنیا شکل بگیرند و حق و حقوق رایت و تولیدات را به خودشان واگذار شود. آذری معتقد است که تا وقتی فدراسیون حق برگزاری مسابقات، حق رایت و پخش تلویزیونی را در اختیار دارد نمیتوان درآمدزایی کرد. او در توضیح این موضوع میگوید: اولین قدم این است که قانونی در مجلس تصویب شود تا هر کسی نتواند از حق و حقوق فوتبال به سود خود استفاده کند. مشکل دیگر این است که ما در بازاریابی ضعیف هستیم. مراودات بینالمللی فوتبال ما ضعیف است و با شرکتهای بزرگ دنیا و تولیدیهای معظم معاملهای نداریم. فوتبال ایران دولتی است و این نکته قابل کتمان نیست وهمیشه به عنوان یکی از دلایل عقبماندگی فوتبال ایران مطرح بوده است. آذری هم بر این نکته صحه میگذارد و راه حل برونرفت فوتبال ایران را از بی پولی و مشکلات اقتصادی موجود، «آزادسازی باشگاهها» میداند.
تلاش بی حاصل
فدراسیون فوتبال چند سالی است که با تشکیل کمیته بازاریابی در تلاش است تا بتواند قدمهای مثبتی در راه در آمد زایی بر دارد اما نتیجه تمام تلاش اعضای کمیته بازاریابی فدراسیون فوتبال تا به امروز نه تنها مثبت نبوده است بلکه امروز وجود این کمیته به محلی برای نقد کشیدن فدراسیون فوتبال که به گفته علی کفاشیان رییس این فدراسیون ، حساب بانکیاش خالی است شده است. البته اعضای این کمیته تا به امروز تلاش زیادی را انجام دادند تا با جذب اسپانسر های قوی بتوانند باری از دوش فدراسیون فوتبال بر دارند. شهابالدین عزیزی خادم، رییس این کمیته، در آخرین گام خود از توافق این فدراسیون با یک شرکت هواپیمایی خبر داد و گفت که این شرکت قرار است پرواز چارتری را در اختیار تیم ملی بگذارد؛ ادعایی که البته از سوی دبیر کمیته بازاریابی فدراسیون فوتبال رد شد! عباس ترابیان در این باره میگوید: ماجرای اسپانسرینگ شرکت هواپیمایی را از مسئولان فدراسیون جویا شدم و متوجه شدم که در حد حرف است و قراردادی بسته نشده است. به گفته ترابیان، تمام قراردادهای اسپانسرینگ باید از مرجع کمیته بازاریابی بررسی شود و در این کمیته به امضا برسد. گویا این روند درباره توافق با آن شرکت هواپیمایی طی نشده است.
نبود افراد متخصص در کمیته بازاریابی
وقتی عملکرد فدراسیون فوتبال را در بازاریابی بررسی میکنیم به ضعف بزرگ آن پی میبریم. فدراسیون نتوانسته یک فرد یا گروه متخصص را به کار بگیرد که مارکتینگ لازم را انجام دهد. در بازیهای ملی حداقل 90 هزار نفر به ورزشگاه میروند و این یک بازار بزرگ برای تولید کنندگان وسایل ورزشی است. تعجب میکنم که چرا فدراسیون نتوانسته اسپانسری جذب کند. آذری در ادامه به اسپانسر پیراهن تیم ملی اشاره میکند و میگوید: «در سطح ملی نتوانستیم بازاریابی خوبی داشته باشیم. اگر خوب بودیم، اکنون یکی از تولیدیهای بزرگ لباس اسپانسر ما بودند نه این که به شرکتهای داخلی هم بدهکار باشیم! شنیدم که چند بار هم شرکت آدیداس پیش قدم شده است، اما وقتی شرکتهای بزرگ به هم ریختگی مالی فوتبال ما را میبیند، عقب مینشینند. عباس ترابیان در واکنش به این حرف سعید آذری، در مقام دفاع از خود و کمیته بازاریابی فدراسیون فوتبال بر میآید و میگوید: کمیته بازاریابی میخواهد کار کند، اما برخی نمیگذارند. همین اواخر سه اسپانسر خیلی خوب در آستانه قرارداد یا فدراسیون قرار داشتند که یکی از آنها پذیرفته بود که به طور کامل فدراسیون و تیمهای ملی را تحت پوشش قرار دهد. خود من یک ماه در جلسات مختلف روی قرارداد کار کردم و به توافق نهایی رسیدیم. بند به بند قرارداد را با آن سازمان نیمه دولتی به توافق رسیدیم، ولی وقتی قرار شد در جلسه آخر، کفاشیان و مدیرعامل آن موسسه کار را تمام کنند، به دلیل فشارهایی که از داخل کشور بود، عقب کشیدند. دبیر کمیته بازاریابی فدراسیون فوتبال، در واکنش به صحبتهای مدیرعامل اسبق باشگاه ذوب آهن، پاسخهایی داشت اما پرسش مهم از ترابیان این است که بالاخره تکلیف اسپانسر تیم ملی چه میشود و آیا کمیته بازاریابی فدراسیون اقدام مناسبی را برای بهبود وضعیت اقتصادی فدراسیون و تیم ملی انجام داده است؟ ترابیان در پاسخ به این پرسش میگوید: "دو هفته پیش در امارات با طرف قرارداد برای حق پخش تلویزیونی مسابقات تیم ملی به توافق رسیدیم و مذاکره خوبی هم با یک شرکت معروف ایتالیایی برای تهیه لباس ورزشی تیمهای ملی داشتم. این شرکت ابراز علاقه شدیدی کرد که تیمهای ملی ما را تحت پوشش قرار دهد. اگر دوباره اذیت نکنند قرارداد نهایی به زودی بسته میشود."
حق پخش تلویزیونی معضل بزرگ
اما موضوع حق پخش تلویزیونی مسابقات لیگ برتر هم موضوع مهمی است که باید روزی به طور کلی روشن شود. آیا فدراسیون فوتبال برنامه ای برای احقاق این حق در فصل جدید لیگ برتر دارد؟ ترابیان به این سوال پاسخ میدهد: آنچه مسلم است، برای پخش تلویزیونی مسابقات لیگ هم طبق مقررات دنیا باید حق فوتبال ادا شود. اصل درآمدزایی فوتبال همین حق پخش است که تلویزیون با قلدری بر سرش به توافق نمیرسد. اختلافی که همیشه بین فدراسیون فوتبال و سازمان صدا و سیما وجود دارد، مقدار پولی است که رسانه ملی باید به فدراسیون بابت حق پخش مسابقات لیگ برتر بپردازد. این که مبلغ پرداختی از سوی صدا و سیما چقدر با آن چه باید باشد تفاوت دارد، سوالی است که از ترابیان این گونه پاسخ میدهد: "فاصله پولی که صدا و سیما به فوتبال میدهد با آن چه باید بدهد مشخص است برخی شرکتهای داخلی قیمتهایی را پیشنهاد کردهاند که میشود همان را به عنوان رقم پایه در نظر گرفت، اما صدا و سیما نمیخواهد بپذیرد."
علیرضا حاجی میرزابابا