عكس‌العمل شهید "تندگویان" در مواجهه با دختر عریان

مصاحبه كننده از او پرسید: اگر در خیابان‌ها و یا پارك‌های لندن با یك دختر خانم عریان رو به رو شوی و یا در یكی از محافل تهران با یك دختر خانم نیمه عریان رو به رو شوی چه عكس‌العملی از خود نشان می‌دهی؟ جواد پاسخ داده بود: در صورتی كه با چنین وضعی رو به روشوم، چون قادر نیستم مانع رواج منكرات شوم ابتدا سعی می‌كنم خودم را از مسیر دور كنم و به او نگاه نكنم‌ و بعد از خداوند درخواست می‌كنم مرا یاری دهد كه بر نفس اماره‌ام مسلط شوم و طلب توفیق می‌كنم كه حتی در عالم تصور و رویا هم به او نیندیشم.

محمدجواد تندگویان وزیر نفت ایران در کابینهٔ محمدعلی رجایی بود که در سال ۱۳۵۹ توسط نیروهای ارتش عراق اسیر شد و پس از سال‌ها اسارت به شهادت رسید.

به گزارش نما به نقل از باشگاه خبرنگاران، "محمدجواد تندگویان" وزیر نفت ایران در کابینهٔ شهيد محمدعلی رجایی بود که در سال ۱۳۵۹ توسط نیروهای ارتش عراق اسیر شد و پس از سال‌ها اسارت به شهادت رسید، به همین خاطر باشگاه خبرنگاران برای حفظ یاد و خاطره آن شهید والامقام گوشه‌هایی از خاطرات این وزیر شهید را منتشر می‌کند.

شروع مبارزه از مسجد

محمدجواد تندگويان مبارزه مکتبي را از مسجد آموخت و تا پايان عمر با برکتش در هيچ گروه و دسته‌اي عضو نشد؛ مبارزات او جنبه حق طلبانه داشت و هيچ سند قابل ملاحظه‌اي از وابستگي گروهي به طور واضح از ايشان موجود نيست. عوامل ساواک با شکنجه‌هاي زياد قصد احراز وابستگي ايشان را به گروه‌هاي انقلابي داشتند و در حقيقت باورشان نمي‌شد که اين جوان از روي آموزه‌هاي مکتبي و درس‌هايي که خود از اسلام و زندگي ائمه(ع) گرفته بود، در مسير نهضت قرار گرفته و هيچ‌گونه آموزشي براي مبارزه با رژيم از هيچ گروه خاصي نديده بود.

شهيد «محمد جواد تندگويان» مبارزه با ظلم طاغوت را از مسجد و با آموزه‌هاي ديني آغاز کرد و تا آخر دقايق عمر از مبارزه مکتبي دست نکشيد؛ به گونه‌اي که برخي از همراهان ايشان، در دوره اسارت، به ياد دارند که تا آخرين لحظات و دست از دعا و نيايش و حق‌خواهي و حق‌طلبي به وسيله همين آموزه‌هاي مکتبي برنداشت.

شاگرد اول

زبدگي و هوش سرشار اين شهيد از همان دوران تحصيلات ابتدايي زبانزد خاص و عام بود، هر چند دوران تحصيلات «تندگويان» از سال‌هاي اول ابتدايي تا دوران تحصيلات دانشگاهي هيچگاه رنگي از رفاه نداشت، اما «محمد جواد» همواره کسب مقام بهترين را در زمينه‌هاي علمي و پرونده خود داشت.

در فاصله بين سال‌هاي 1332 تا 1336 اوضاع سياسي اقتصادي کشور دگرگون شده و در اين سال‌ها اتفاقاتي روي داده بود که بالاخره منجر به بروز قيام 15 خرداد 1342 شد.

جمله اين اتفاقات تاثيرات بدي را بر وضع خانواده‌هاي جنوب شهر مثل «خاني آباد» تهران داشت. اين وقايع بر وضع زندگي شهيد و خانواده‌اش نيز بي‌تاثير نبود. رکود کسب و کار از يک طرف و مخالفت با ژريم شاه و بحران مالي خانواده از طرف ديگر، همچنان به خانواده «محمد جواد» در آن‌ سال‌ها فشار مي آورد، اما در همين سال‌ها وي با کسب معدل 20، دوره دبستان را پشت سر گذاشت و اين در حالي بود که در منطقه جنوب شهر اين معدل در پايان دوره دبستان در آن موقع، نادر به نظر مي‌رسد و «محمدجواد» در همين ايام نفر اول مناطق جنوب شهر تهران شناخته شد. (سيد علي اصغر تقوي، پژوهشگر)

مادر شهيد: براي من و خواهرش يک معلم واقعي بود

از کودکي عادت داشت که هر چيزي که مي‌نوشت، آن را با بسم‌الله الرحمن الرحيم شروع مي‌کرد؛ اولين نامه‌اي را که فرستاد نيز با همين عنوان آغاز کرد و بعد نوشت:

"داني چگونه باشد از دوستان جدايي؟ چون ديده‌اي که ماند خالي ز روشنايي"

من خيلي به او وابسته بودم،‌ بچه بسيار خوب و با تقوا، اهل نماز و روزه بود و در سن دوازده سالگي در منزل دعاي کميل مي‌خواند و ما هم با او دعا مي‌خوانديم. براي من، خواهرش و خواهر من يک معلم واقعي بود. جواد از شادگران ويژه دکتر شريعتي بود. شاگر شهيد مطهري هم بود.

در زندان قصر دوستان و آشنايان زيادي پيدا کرد، از جمله آقاي پورنجاتي که هم سلولي او بود. در آنجا جلسات نماز و دعا برقرار مي‌شد و کلاس‌هاي آموزش زبان انگليسي براي ديگران تشکيل مي‌داد؛ چون زبان انگليسي را خوب مي‌دانست. کلاس ششم که بود، در مسجد المصطفي (ص) در چهار راه حسن آباد عربي را آموخت و کاملا بر اين زبان مسلط بود. از ابتداي دبيرستان نيز زبان انگليسي را در کلاس‌هاي شکوه به مدت دوازده ترم گذراند و علت قبولي او در کنکور شرکت نفت هم، تسلطش بر زبان انگليسي بود.(سيدعلي اصغر تقوي، پژوهشگر)

توانمندي اعتقادي

او تربيت شده خانواده‌اي متوسط، مذهبي و معتقد بود. تمامي خصلت بچه‌هاي خوب شهري را داشت از جمله: صداقت و جوانمردي، صراحت و فروتني و پافشاري بر مواضع اعتقادي، مطالعات نسبتا وسيع او در زمينه مسائل اسلامي، به ويژه آشنايي با تفسير قرآن و نهج البلاغه و آثار برخي از انديشمندان مسلمان، توانايي خاصي در بحث کردن به او بخشيده بود. علاقه زيادي هم به مرحوم دکتر شريعتي داشت خود جواد مي‌گفت: دعوت دکتر به دانشکده نفت آبادان براي سخنراني توسط او صورت گرفته است.(سركار خانم اشرف السادات مينونشان، مادر شهيد)

برگزیده بانک ملی

بانک ملی از میان قبول شدگان در دانشگاه تهران، همه ساله 200 نفر را به عنوان سهمیه انتخاب می کرد و در مرحله بعد از میان آنها 7 نفر را از طریق آزمون اختصاصی انتخاب و برای طی دوره بانکداری به کشور انگلستان اعزام می کرد.

جواد به عنوان نفر سوم سهمیه انتخابی جهت اعزام به انگلستان انتخاب شد. آخرین مرحله مصاحبه بود که ایشان به دلیل اینکه مذهبی متعصب شناخته شد کنار گذاشته شد.

مصاحبه کننده از او پرسید: اگر در خیابان‌ها و یا پارک‌های لندن با یک دختر خانم عریان رو به رو شوی و یا در یکی از محافل تهران با یک دختر خانم نیمه عریان رو به رو شوی چه عکس‌العملی از خود نشان می‌دهی؟ جواد پاسخ داده بود: در صورتی که با چنین وضعی رو به روشوم، چون قادر نیستم مانع رواج منکرات شوم ابتدا سعی می‌کنم خودم را از مسیر دور کنم و به او نگاه نکنم‌ و بعد از خداوند درخواست می‌کنم مرا یاری دهد که بر نفس اماره‌ام مسلط شوم و طلب توفیق می‌کنم که حتی در عالم تصور و رویا هم به او نیندیشم.

به این ترتیب جواد در برابر نگاه تمسخر‌آمیز داوران، در گزینش بانک ملی مردود شناخته شد. زیر ورقه آزمون او این عبارت به چشم می‌خورد: "نامبرده به علت تعصبات مذهبی صلاحیت اعزام به خارج از کشور را ندارد حتی وجودش در میان سهمیه بانک نیز خالی از دردسر نیست."

روح لطیف

شهيد تندگويان روح لطیفی داشتند، خونگرم بودند با دوستان خود زیاد رفت و آمد می‌کردند. بسیار خانواده دوست بودند و همیشه سعی می‌کردند افراد خانواده را به دور هم جمع کنند. سن و سال و مقام برای ایشان مطرح نبود، با همه خوش برخورد بودند. در عین حال که حرف خودشان را می‌گفتند با همه یک کلام می‌شدند. حتی ارتباط ایشان با غیر مسلمانی که هم سلولی او در زندان ساواک بودند هم خیلی خوب بود.

او روابط عمومی بسیار قوی‌ای داشت، با همه دوست می‌شد و هیچ کس را دشمن خودش نمی‌دانست با همه با رحم و دلسوزی برخورد می‌کرد.

جمله‌ای که ایشان دارند:"‌ما چون عشایر ییلاق و قشلاق می‌کنیم و ارمغان ییلاق و قشلاق گرمی محافل خانواده مستضعفین است." (خانم مريم تندگويان، فرزند شهيد)

۱۳۹۲/۴/۱۸

اخبار مرتبط