به گزارش نما به نقل از کافه سينما: پرواز شماره 732 پاريس- تهران سه شنبه شب يک مهمان ويژه داشت؛ مسافري که حالا شهرت جهاني پيدا کرده و قرار است بعد از مدتها دوري به ايران برگردد. سعيد فرهادي، حميد رضا قرباني و مريم نراقي تنها چهرههاي آشنا در سالن انتظار هستند. ظاهرا اصغر فرهادي اصرار داشته که در سکوت خبري وارد ايران شود. اين را مي شود از تعداد استقبال کنندگانش فهميد. تقريبا يک ساعتي از زمان نشستن هواپيماي ايران اير از پاريس به تهران گذشته که اصغر فرهادي از در سالن تشريفات وارد فرودگاه مي شود. بر خلاف اخبار منتشر شده پريسا بخت آور و سارينا فرهادي در اين سفر او را همراهي نکردهاند و فرهادي تنها به ايران برگشته است. چهره اش خيلي روبراه نيست. او بعد از بگو مگوي کوتاهي با يکي از ماموران فرودگاه مشخص ميشود که پاسپورتش را توقيف کردهاند. فرهادي علتش را ميپرسد و تهديد ميکند که اين موضوع را رسانهاي خواهد کرد. دقايقي بعد ظاهرا سوتفاهمات بر طرف شده و فرهادي پاسپورتش را مي گيرد، اما بايد روز بعد براي پاره اي از تو ضيحات حاضر شود. فرهادي به سالن مجاور مي رود تا وسايلش را تحويل بگيرد؛ مردم کم کم متوجه حضور او در سالن شده اند و دوره اش مي کنند. پيرمردي به سمتش مي آيد و پيشاني اش را مي بوسد. مي گويد: فرهادي افتخار ايران است.
فرهادي از اين همه ابراز احساسات خوشحال است و مي گويد:«از مهر و محبت همه مردم تشکر مي کنم و هميشه قدردان شان هستم. اين استقبال از اکران «گذشته» در ايران نيز مرا اميدوار و خوشحال مي کند.»
گروه برنامه هفت هم در فرودگاه حاضر بودند. ديدن جنب و جوش شان براي گرفتن مصاحبه و تصوير براي من که دو سال با اين برنامه همکاري کرده ام تازگي دارد. يادم مي آيد که تقريبا همه آيتم هاي ما بعد از اسکار «جدايي نادر از سيمين» از سوي مديران و ناظر پخشهاي تلويزيون رد مي شد و برنامه هفت حتي براي نشان دادن تصوير فرهادي بارها مورد مواخذه قرار مي گرفت. خوشحال کننده است که فضاي تلويزيون و برنامه هفت طي اين سالها تغيير کرده اما ظاهرا اين اتفاقات از ياد اصغر فرهادي نرفته است. او بعد از گپ و گفتي کوتاه با دوربين هفت، وقتي با اصرار گزارشگر برنامه مبني بر حضورش در برنامه هفت مواجه مي شود، به او پاسخ منفي مي دهد و مي گويد:«من با هيچ کس مشکلي ندارم اما با کليت صدا و سيما و رفتارهايي که طي سه، چهار گذشته در قبال من انجام دادهاند مشکل دارم. مگر اينکه تلويزيون به خاطر رفتارهاي زشتاش از من عذر خواهي کند.»
خستگي در چهره اش کاملا پيداست اما هم چنان با خوشرويي امضا مي دهد و عکس يادگاري مي گيرد. آخرين جمله اي که فرهادي مي گويد درباره آينده کاري اش است:«تازه به ايران آمده ام و تصميم قطعي براي ساخت فيلم نگرفته ام. هنوز از فيلم قبلي ام جدا نشدهام.»کمي آن طرف تر عده زيادي از مردم و مسئولان دولتي با حلقههاي گل به استقبال تعدادي از ورزشکاران آمده اند که ظاهرا از مسابقات آسيايي برگشته اند. فرياد ايران... ايران شان سالن فرودگاه را پر کرده است. فرهادي مجبور است براي خروج از سالن ازميان آنها عبور کند. کمتر کسي در آن شلوغي متوجه او مي شود و اين فيلمساز جهاني در همان هياهوي جمعيت گم مي شود.