داستان روحانی و 19‌میلیون رای‌اش به روایت زیبا كلام

هر روز كه می‌گذرد، فشار اصولگرایان روی آقای روحانی درباره این‌كه چه ‌باید بكند و چه نباید بكند و چه كسی را برای دولتش انتخاب بكند و چه كسی را حق ندارد برای دولتش‌ انتخاب بكند، بیشتر و بیشتر می‌شود.در ابتدای امر اصولگرایان فقط به ایشان توصیه می‌كردند كه در انتخاب اعضای دولتشان اعتدال و میانه‌روی را لحاظ كنند.

اما آن‌قدرها طول نکشید که لحن اصولگرایان عوض شد و به آقای روحانی گفتند که «فتنه‌گران» سال 88 مصداق بارز ضد‌اعتدال و ضد‌میانه‌روی هستند. بعد گفتند که چون آقای روحانی می‌خواهد اعتدالی عمل کند پس نباید از جریانات ضداعتدال در تشکیل دولتش استفاده کند. بعد یک مرحله دیگر هم پیش آمدند و اعلام کردند که آقای روحانی اساسا حق ندارد در کابینه‌اش از «فتنه‌گران» استفاده کند.

جالب است که در این‌جا هم متوقف نماندند و باز هم جلوتر آمدند. در مرحله بعدی به ایشان گفتند که از کسانی که «در جریان فتنه ساکت بوده‌اند» هم حق ندارد در دولتش استفاده کند.

انگار آقای روحانی نامزد اصولگرایان بوده و اصولگرایان در این انتخابات 19 میلیون رای به‌دست آورده‌اند.

از سوی دیگر هم به اصلاح‌طلبان یادآوری کرده و بعضا هم آنان را مورد خطاب و عتاب قرار می‌دادند که چرا آقای روحانی را تحت فشار گذارده و از ایشان سهم‌خواهی می‌کنند.

فهرست ممنوعیت‌های کسانی که آقای روحانی «حق ندارد» از آن‌ها استفاده کند تا به‌ اینجا شامل «فتنه‌گران»، «ساکتین‌ فتنه»، «فعالان اصلاح‌طلب»، «کسانی که حزب آن‌ها و تشکیلاتشان غیرقانونی اعلام شده»، «کسانی که از مردم عذرخواهی نکرده‌اند (به واسطه حوادث سال 88)»، «کسانی که خواهان تغییر در سیاست خارجی و رفتن به دنبال تنش‌زدایی با غرب و آمریکا هستند»، «کسانی که فتنه‌گران را محکوم نکرده‌اند»، «کسانی که در ولایت‌مداریشان تردید است» و آخرین فقره که از جانب امام‌جمعه موقت تهران اعلام شد: «کسانی که باعث شوند سکولاریسم در دانشگاه‌های ما رواج پیدا کند.»
رفتار اصولگرایان و توقعات آن‌ها از رییس‌جمهوری منتخب از یک‌سو و فشار روزافزون آن‌ها بر رییس‌جمهوری که چه کسی را حق دارد انتخاب کند و چه کسانی را حق ندارد، برای وزارتخانه‌های کلیدی تا کجا حق انتخاب دارد و تا کجا اساسا حقی ندارد، از سویی دیگر، مردم‌سالاری دینی را به نحو بارزی به نمایش گذارده‌اند.

مردم‌سالاری دینی یعنی این‌که این اقلیتی که نامزدشان در انتخابات 15درصد رای بیشتر نیاورده، به یک اکثریتی که نامزدشان بیش از 50 درصد رای آورده تکلیف می‌کنند که آن اکثریت از چه حق و حقوقی برخوردارند. اصولگرایان از فردای 24خرداد رفتاری پیش گرفتند که اگر کسی از ‌مریخ آمده بود و نمی‌دانست که در 24‌خرداد چه اتفاقی افتاده، تصور می‌کرد که این نامزد اصولگرایان بوده که 19 میلیون رای آورده.

آن فرد مریخی تصور می‌کرد که مردم به تفکر و به سبک و سیاق مملکت‌داری اصولگرایان مجددا رای داده‌اند. جالب است که اصولگرایان اصلا روی خودشان نمی‌آورند که اگر مردم با عملکرد و سیاست‌های آنان ظرف هشت سال گذشته موافق می‌بودند، این‌قدر عقلشان می‌رسید که به سعید جلیلی باید رای می‌دادند.

یک روز می‌گویند که: «سیاست‌های کلی نظام ثابت هستند و غیرقابل تغییر (توسط رییس‌جمهوری)»، روز دیگر می‌گویند که «درباره مسئله هسته‌ای، رییس‌جمهوری کاره‌ای نیست»، روز دیگر می‌گویند «رییس‌جمهوری منتخب به هیچ روی حق تنش‌زدایی با قدرت‌های استکباری را ندارد»، روز بعدش می‌گویند که «سیاست‌های فرهنگی و آموزش عالی کشور در حوزه اختیارات و وظایف رییس‌جمهوری نیست و خط مشی کلی نظام در این حوزه‌ها توسط نهادهای دیگر اتخاذ می‌شود»، روز بعدش می‌گویند که «روحانی حق ندارد جک استراو را برای مراسم معارفه‌اش دعوت کند.» مسائل نظامی، دفاعی و امنیتی هم که علی‌القاعده جزو حیطه ریاست‌جمهوری نیستند.اگر واقعا چنین است و رییس‌جمهوری با 19 میلیون رای کاره‌ای نیست، پس اساسا چرا این‌همه زحمت، دردسر و هزینه‌ برای انتخابات ریاست‌جمهوری؟

همان‌ سیاست‌های هشت سال گذشته ادامه پیدا می‌کرد و درنهایت از جانب مجلس به‌عنوان نخست‌وزیر و رییس قوه مجریه انتخاب می‌شد. بعد از دوم خرداد سال 76، یکی دو سالی طول کشید تا جناح راست به خود آمد و قرص و محکم در برابر منتخب مردم با20 میلیون رای ایستاد.

اما این‌بار به‌نظر می‌رسد که از همان ابتدا اصولگرایان مصمم هستند که گربه را پای حجله بکشند و از همان ابتدا به‌ساکن به آقای روحانی تاکید کنند خیلی کاره‌ای نیست و 19 میلیون رای یک امر تشریفاتی و ذی‌نفعی بیشتر نیست و خیلی آن را جدی نگیرند.

۱۳۹۲/۵/۶

اخبار مرتبط