دفاعیات موافق وزارت نجفی
مهرداد لاهوتی نماینده مردم لنگرود در آغاز جلسه علنی صبح امروز مجلس در موافقت با رای اعتماد به محمدعلی نجفی وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش با بیان اینکه از زحمات حمیدرضا حاجیبابایی وزیر قبلی آموزش و پرورش که در زمان تصدی مسئولیت زحمات زیادی کشیدند تشکر میکنم، گفت: یکی از دوستان مخالف رای اعتماد به آقای نجفی دیروز اعلام کرد که آموزش و پرورش که از یادگاران شهیدان باهنر و رجایی است در زمان تصدی آقای نجفی به اهداف لطمه خورده است و بنده میخواهم پاسخ این دوستان را بدهم.
وی خطاب به نمایندگان مخالف محمدعلی نجفی گفت: فراموش کردهاید که در زمان آقای نجفی او مورد تائید شهیدان رجایی و باهنر بود و به عنوان وزیر علوم آنها فعالیت کرد؟ نماینده مردم لنگرود ادامه داد: تعدادی از دوستان تاکید داشتند که آقای نجفی چقدر با حوزه آموزش و پرورش ارتباط داشته در حالی که در دوره آقای نجفی بحث نماز در مدارس با همکاری حجتالاسلام قرائتی پایهگذاری شد، لذا این چه فرمایشی است که شما میگویید.
لاهوتی تصریح کرد: دوستان به مدارس غیرانتفاعی اشاره کردند در حالی که هیچکس مردم را اجبار به ثبتنام فرزندانشان در مدارس غیرانتفاعی نمیکند و این مدارس ایجاد شده تا بار مالی دولت را کم کند. چه اشکالی دارد بدون اینکه دولت هزینهای بپردازد، مدارسی هم وجود داشته باشند؟ لذا در زمان آقای نجفی مدارس غیرانتفاعی افتتاح شد و آثار خوبی به همراه دارد. وی ادامه داد: سوال ما این است که صندوق ذخیره فرهنگیان، خانههای فرهنگیان و درمانگاه مخصوص فرهنگیان در زمان چه کسی افتتاح شد؟ معلوم است که در زمان این آدم بزرگ و عالم که تصدی وزارت آموزش و پرورش را به عهده داشت، کارها صورت گرفت.
نماینده مردم لنگرود افزود: یکی از دوستان گفت که از آقای نجفی سوال کردند کاندیدا شو و او گفته کسی کاندیدا میشود که به نظام اعتقاد داشته باشد. اما ما میگوییم این چه حرفی است که شما میگویید. این افراد سرمایههای نظام هستند، نباید سرمایههای نظام را در زبالهدان تاریخ بیندازیم. کسی که معاون رئیسجمهور و وزیر دولت شهید رجایی بوده و به عنوان مشاور شهید چمران فعالیت میکرده، آیا به نظام اعتقادی ندارد؟ این حرفها نهایت بیانصافی است.
لاهوتی با بیان اینکه نجفی دارای تعهد، تخصص و تجربه است، گفت: مگر میشود او تعهدی نداشته باشد؟ اصلا مگر امکان دارد در مورد کابینه از دستگاههای نظارتی استعلام نکرده باشند؟ لذا آقای نجفی فردی متعهد به شمار میرود.
وی تصریح کرد: شوراهای آموزش و پرورش و کاهش تصدیهای دولت از افتخارات دوره آقای نجفی است. در این دوره پژوهشکده، یک دانشگاه، صد آموزشگاه فنی و حرفهای و سازمان کودکان استثنایی تأسیس شد. نمیخواهم بگویم دیگر وزرا کاری نکردند، اما آقای نجفی با تدبیر و تعهد تصمیمات خوبی اتخاذ کرد. نماینده مردم لنگرود همچنین گفت: در برنامهای که آقای نجفی تقدیم مجلس کرده، از ۲۲ محور آن ۲۰ محور آن در راستای اجرای برنامه پنجم توسعه است. این میزان توجه به قانون برنامه در برنامه هیچیک از وزرا نبوده است.
لاهوتی همچنین تاکید کرد: تعدادی از دوستان مخالف اعلام کردند که آقای نجفی از آسیبدیدگان فتنه بازدید کرده، در حالی که ایشان بر اساس مصوبه شورای شهر و به اتفاق اعضای آن و یک هیئت از این خانوادهها بازدید کرده است. شورای شهر مصوب کرد و آقای نجفی به اتفاق عدهای از اعضای شورای شهر از این خانوادهها بازدید کردند و بعد از این بازدید گزارشی را تنظیم و تقدیم رهبر معظم انقلاب کردند.
وی ادامه داد: در گزارش آقای نجفی به دفتر رهبر معظم انقلاب آمده که همه خانوادهها از اقشار متوسط و ضعیف بودند و البته بسیاری از این خانوادهها سابقه حضور در جبهه و ایثارگری را داشتند و البته گزارش این هیئت بعد از ارسال به دفتر مقام معظم رهبری توسط حضرت آیتالله گلپایگانی به شورای امنیت کشور ارسال شد که دوستان مخالف اینگونه مسائل را عنوان میکنند، بیرحمی و بیانصافی است.
موافق: محمد علی نجفی متخصص است
نماینده مردم لنگرود با بیان اینکه محمدعلی نجفی از نظر تعهد و مراحل خود را طی کرده و دارای تخصص است، اظهار داشت: دوستان گفتند که آقای نجفی دکترا ندارد. مگر میشود کسی دکترا نداشته باشد و بعد بگوید دکترا دارم؟ او همچنین دارای سابقه ایثارگری است. لاهوتی با تاکید بر اینکه امروز فرهنگیان چشم به راه تصمیم مجلس هستند، افزود: جامعه فرهنگیان نجفی را قبول دارند، چرا که او در دوره خود با تدبیر و تفکر وزارت آموزش و پرورش را اداره کرد . فرهنگیان تماسهای زیادی با ما میگیرند و انتظار دارند که به نجفی رای بالایی دهیم.
وی همچنین اظهار داشت: امروز اقتصاد فرهنگیان دغدغه همه است و او با سابقهاش در سازمان مدیریت میتواند مشکل اقتصاد فرهنگیان را حل کند. نماینده مردم لنگرود تاکید کرد: آموزش و پرورش نیاز به یک تحول و تغییر دارد و آقای نجفی در برنامههای خود به اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش اعتقاد دارد و آن را دنبال میکند. ما معتقدیم او به دلیل تجربهای که دارد، میتواند این تحول را دنبال کند.
دفاعیات نجفی به این شرح است:
اینکه مباحث مربوط به وزارتخانهها و آن هم آموزش و پرورش اولویت پیدا کرده گرچه براساس حروف الفبا بوده اما به فال نیک میگیریم و امیدوارم درآینده مجلس و دولت به تقدم آموزش و پرورش نسبت به سایر دستگاهها توجه داشته باشند.
هیچ خانوادهای در کشور نیست که نسبت به آموزش و پرورش و تصمیمات آن حساس نباشد البته از این مهمتر رسالتی است که بر دوش آموزش و پرورش در کشور گذاشته شده است و آن پرورش نسل آینده کشور و انسانهایی شایسته و کارآمد است که از نظام جمهوری اسلامی ایران و ارزشهایش دفاع کند.
فعالیت آموزش و پرورش چون با روح و ذهن حساس کودکان،نوجوانان و جوانان سر و کار دارد بسیار ظریف،پیچیده و عمیق است لذا هر تصمیمی در آموزش و پرورش باید فارغ از شتابزدگی و سیاستزدگی بوده و مبتنی بر هماهنگی میان اجزای کلی نظام تعلیم و تربیت اتخاذ شود.
یکی از ضعفهای گذشته فقدان برنامه راهبردی در آموزش و پرورش بوده است. لذا در سالیان گذشته بعضی از تصمیمات ضد و نقیض گرفته شده است.
زاکانی در مخالفت با برنامههای من اعلام کرد که من قصد تغییر در سند تحول را دارم در حالی که اینگونه نیست و بنده میگویم که محتوای سند میتواند تغییر کند که در جهت آن مجمعی از نخبگان تشکیل شده و اهداف آنچه که در دو سال اخیر در سند مطرح شده، تهیه نقشه راه برای اجرای سند و بررسی محتوایی در سند را پیگیری کنند. چرا که براساس سند تحول بنیادین هر 5 سال یکبار باید این سند مورد بازنگری قرار گرفته و نتیجه آن به شورای عالی فرهنگی اعلام شود.
اگر تربیت نادیده گرفته شود اصل آموزش و پرورش مهمل میشود بنابراین بنده چگونه میتوانم مخالف تربیت باشم. در حالی که در برنامههای خود صحبت از تعمیق فعالیتهای تربیتی دارم نه حذف آن،خیلی عجیب است که اکنون گفته میشود معاونت پرورشی آموزش و پرورش در زمان تصدی من بر این وزارتخانه منحل شده در حالی که اینطور نبوده است آقای امیرآبادی در سخنان خود مطرح کرد که در دوره من برای انحلال این معاونت زمینهسازی شد تا در دوره بعد این کار انجام شود در حالی که در دوره پس از من در زمان آقای مظفر انجام شد که خودشان اینجا حضور دارند. لذا این موضوع چه ارتباطی با من دارد که گفته میشود شش سال قبل برای منحل شدن این معاونت زمینهسازی شد.
همان حرفی که در سال 76 گفتم اکنون با زبانی علمیتر در سند تحول بیان شده است. لذا معتقدم قویترین معاونت آموزش و پرورش معاونت پرورشی بوده است.
معتقدم اگر دین و روح دینی در تعلیم وتربیت دمیده میشود باید مبتنی بر تعالیم دینی باشد و انتخاب دانشآموزان و تقویت حس دینی در آنها اصلی است که باید آزادانه باشد وگرنه با تحمیل نمیشود زیرا دانشآموز دین گریز خواهد شد.
من 35 سال پیش تحصیلات خود در آمریکا نیمه کاره گذاشته و به ایران آمدم در حالیکه بهترین پیشنهادها را داشتم اما به عشق ایران و شهید چمران آمدم.حال میگویند بنده رییس جمهور نشدهام چون با حکومت اسلامی مخالفم! این چه حرفی است که گفته میشود زیرا من کسی هستم که در دوران تصدی خود در آموزش و پرورش از برجستهترین روحانیون مانند آقایان قرائتی و محمدیان در معاونتهای خود استفاده کردهام بعد میگویند ارتباط من با حوزههای علمیه قطع بوده است این جور مصاحبه و جوسازی چه معنایی دارد؟ چیزی که به من نمیچسبد نچسبانید.
اکنون 80 درصد فرهنگیان از آمدن من به آموزش و پرورش خوشحال هستند اما چرا برخی حرفها گفته میشود یعنی میگویید 9 سال کار ضدارزشی کردم اما اینها نفهمیدند.
در دوره من فعالیتهای دینی در مدارس اوج گرفت و دارالقرآنهای دانشآموزی، فرهنگ نماز و روزه شکل گرفت و این دستگاه به عنوان برجستهترین دستگاه قرآنی کشور شناخته شد.
من به این خاطر رییسجمهور نشدم که نمیخواستم در بین مردم از خودم تعریف کنم. رییسجمهور باید در بین مردم از خودش تعریف و دفاع میکرد.
فرهنگ نماز در دوره من تشکیل شد. میتوانید زنگ بزنید و از آقای قرائتی بپرسید البته نمیدانم ایشان چه جوابی میدهد. بعضی آقایانی هم که با من دوست بودند حالا با من مخالفت میکنند و میگویند این نجفی آن نجفی قبل نیست. مگر شما همان افراد سالهای 60 تا 65 هستید.
من فرهنگ دینی را در کتابها ترویج کردم. آقای حدادعادل هم اینجا است و در اکثر دورههایی که من متصدی وزارت آموزش و پروش بودم به عنوان معاون فعالیت میکرد. ایشان میتوانند جواب بدهند که من فرهنگ دینی را تضعیف کردم یا نه.
گفتند که من تربیت معلمها را منحل کردم، این یک تهمت است. امروز همین یکی از دوستان از خوزستان با من تماس گرفت و گفت زمانی که تو آمدی شش مرکز تربیت معلم داشتیم و بعد از اینکه رفتی تعدادشان به 60 تا تبدیل شده بود. من به تربیت معلمها هویت بخشیدم. متاسفانه دقت در این زمینه کم است.
در صفحه 60 این گزارش درباره تربیت معلمها گفتهام؛ ما 57 هزار دانشجو در پانزده رشته داشتیم که سیزده رشته در شورای برنامهریزی وزارت آموزش عالی تصویب شده بود. توصیه من به وزیر بعدی آموزش و پرورش برای تربیت معلمها این بود که برنامهریزی منسجم و بهتری داشته باشند و همه آنها را در دانشگاه فرهنگیان جمع کنند، این چیزی بود که من شانزده سال پیش گفتم اما سال 90 تازه تصویب شد.
من شانزده سال پیش گفتم که دانشگاه فرهنگیان باید تصویب شود اما حالا عده پز دانشگاه تربیت معلم را میدهند و میگویند من با آن مخالف بودم؛ دانشگاه فرهنگیان باید تشخص علمی پیدا کند و کسی که در آن کار میکند احساس کند هیچ کمبودی نسبت به دانشگاه آزاد و دانشگاههای دولتی ندارد از این رو من بسیاری از برنامههای اجرایی و مدیریتی را تغییر میدهم اما با آن مخالف نیستم. من شانزده سال پیش گفتم دانشگاه فرهنگیان باید تاسیس شود و حالا بعد از چهارده سال تصویب شده است، این از عجایب و از مصادیق پوشاندن حقیقت است.
برخی مخالفان اصرار میکنند که حقوق فرهنگیان را اضافه کردهاند؛ چهار مولفه برای رضایت شغلی فرهنگیان وجود دارد که به دلیل کمبود وقت توضیح نمیدهم. یکی از آنها حقوق و مزایای فرهنگیان است. این خانواده شریف در کشور رضایت شغلی برایشان مهم است. مهم است که احساس کنند کرامت و منزلت اجتماعیشان در آموزش و پرورش حفظ شده است. مهم است که دانش حرفهای برای سر و کله زدن با دانشآموزان را داشته باشند. اینکه یک معلم را بدون آموزش سر کلاس ششم بفرستیم و او نتواند به دانشآموز جواب بدهد خُرد کردن معلم و از بین بردن رضایت شغلی اوست.
اگر این نظام باید اجرا شود که من با آن موافق هستم باید اشکالات را برطرف کنیم. تقدمها و تاخرها باید رعایت شود. بخشی از این بلایی که از آن سر ما آمده ناشی از همین شعارزدگیها و عوامزدگیهاست.
من به تمامی برنامههای خود در 59 بندی که آوردم معتقدم و به اجرای تک تک آنها اعتقاد دارم. همه آنها را اجرا میکنم مگر اینکه احساس کنم در یکی از آنها اشتباهی بوده و باید اصلاح شود.
متاسفانه مخالفان بحث را جای دیگری بردند و مسائل سیاسی را مطرح کردند که جواب دادن به آن وقت زیادی لازم دارد. من در جلسات زیادی با نمایندگان شرکت کردم و به سوالات آنها جواب دادم. قرار شد باز هم در جلسات دیگری شرکت کنم. روز یکشنبه خواهش کردم جلسه بگذاریم که من بتوانم توضیح بدهم اما وقتی پیگیر شدم دیدم جلسه تشکیل نمیشود.
شما در یک امر موفق شدید و آن هم این است که باعث شدید 10، 12 دقیقه از وقتی را که باید برای آموزش و پرورش و پیامی که دارم کار کنم روی برنامههای سیاسی بگذارم.
من به عنوان یک عضو سیاسی شورای شهر به قول یکی از نمایندگان با خانم الف به خانواده کسانی که لطمه دیده بودند سر زدیم. زنی بود که شوهرش را از دست داده بود و با دو بچه یتیم بیپناه و بیکس مانده بود. او در تظاهرات شرکت نکرده بود بلکه در داورخانه بود که تیر خورده بود. اگر ما علاقهمند به نظام هستیم باید به سمت این افراد برویم وگرنه آنها به سوی رسانههای بیگانه میروند. ما این کار را کردیم اما شما باید به عنوان نمایندههای تهران این کار را انجام میدادید.
ما دو بار به مقام معظم رهبری گزارش دادیم و ایشان هم گزارش را به شورای عالی امنیت ملی فرستادند. حالا ما بدهکار هم شدهایم، متاسفم که این حرفها را میزنم. نظام ما یک نظام ولایی است و در راس آن هم رهبری است. این گفته او، فریاد احسنت احسنت برخی نمایندگان را در پی داشت.
بنده و سایر بزرگوارانی که قبول زحمت کردند تا آسایش خود و خانوادهشان را فدا کنند و وارد این میدان شدند پایبند به ولایت و منویات اصول نظام هستند. این چه سوالی است که شما میپرسید. وزارت چه چیزی برای ما دارد که بخواهیم وزیر شویم. من شانزده سال پیش پست وزارت آموزش و پرورش را ترک کردم اما همیشه دغدغهام آموزش و پرورش بود و با معلمها هم در ارتباط بودند حالا هم مخالف وزیر شدنم بودم اما به دو دلیل حاضر به قبول این تکلیف شدم؛ یکی تکلیف دکتر روحانی بود که گفت برای تو تکلیف میکنم، من هم گفتم اگر نظرتان عوض شد و شخص بهتری پیدا کردید خوشحال میشوم.
دومین مورد اصرار فرهنگیان بود. من در روز گذشته 560 اساماس داشتم و اکثر آنها را هم نمیشناختم، 500 ایمیل هم برایم آمد. خیلیها گفتند برای اینکه من وزیر شوم ختم قرآن گرفتهاند. من دست رد به سینه این افراد نمیزنم. تمام سعیام را کردم که نمایندگان را توجیه کنم چون دست دوستی به روحانی داده بودم و خلاف مروت بود که کاری کنم رای نیاورم.
در سال 67 زمانی که نخستوزیر موسوی و مقام معظم رهبری رییسجمهور بودند من را صدا کردند و گفتند کار مهمی است که باید انجام بدهم. آن زمان هم به خاطر درخواست ایشان بود که آموزش و پرورش را پذیرفتم وگرنه من رییس دانشکده ریاضی دانشگاه شریف بودم. از دانشجوهای من بپرسید در کلاسهای ریاضی من 250 دانشجو شرکت میکنند اما یک کلمه حرف سیاسی نمیزنم چون معتقدم در جایی که کار میکنم نباید حرف سیاسی زده شود.
روز سهشنبه بعد از انتخابات به من تلفن شد و گفتند باید به جلسهای بیایی. من از طرف ستاد کسی در آن جلسه شرکت نکردم، آنها مرا دعوت کردند. اتفاقا دو تن از وزرای پیشنهادی دیگر هم در آن جلسه شرکت کرده بودند. این افتخاری بود برای ما که در آن جلسه شرکت کنیم. رهبری در آن جلسه خودشان جلسه را اداره میکردند و وقت میدادند. جمعبندی ایشان هم این بود که نباید خلاف قانون کار کنیم. به دو سه نفر از اعضای شورای نگهبان که در آنجا بودند از جمله آقای کدخدایی، گفتند بروید بررسی کنید و فصلالخطاب با شماست.
من قبل از نماز جمعه 29 خرداد هم مطیع بودم. میگویند مردم را تحریک کردی که در راهپیماییها شرکت کنند. من این کار را نکردم و مثل آقای مطهری هم معتقدم تا قبل از 29 خرداد هر کس در راهپیمایی شرکت میکرد خلاف قانون نبود. اگر یک شاهد پیدا کردید که من در راهپیمایی شرکت میکنم قبول میکنم که راس فتنه بودم.
ما در تمام مدت تلاش کردیم آب بر آتش فتنه بریزیم و آن را خاموش کنیم اما کسانی هستند که میخواهند با هر انگیزهای بنزین روی این آتش بریزند که هنوز هم میریزند.
بحث من این بود که خلافی به نظام نسبت داده میشود مثل بحث کهریزک که دو حالت دارد یا اصلا اتفاق نیفتاده که باید از دامن نظام پاک شود یا حادثهای بوده که چند نفر خودسر آن را انجام داده بودند که باید اعلام شود.
به نقل از من میگویند آقای کروبی خوب کاری کرده که این حرف را زده است اما شروعش با آقای کروبی نبوده است. این حرف را به عنوان شایعه گفتند البته اگر به آن صفت" دروغ" بگوییم بهتر از "شایعه" است که آن را در رسانههای دیگر گسترش دادند.
میگویند شما با نامگذاری میدان 9 دی مخالف بودید. نام میدان آیتالله حقشناس بود، من مخالف بودم که آن را میدان 9 دی بگذارند چون ایشان(آیتالله حقشناس) از علما و مقامات بود. در قم هم تونل غدیر را 9 دی نام گذاشتند اما به خاطر حساسیت علما آن را عوض کردند. آنجا علما نزدیک بودند و اعتراض کردند لذا اعتراض جواب داد.
آقایانی که این مسائل را مطرح میکنند یک طرف مساله را میگویند و یک طرف دیگر را نمیگویند.
من یک تحلیلگر سیاسیام اما معتقدم در نظام اجرایی کشور مثل آموزش و پرورش اعمال سلیقه سیاسی خیانت به امانت مردم است چون من دانشآموزان را امانت مردم میبینم. در 9 سالی که من فعالیت آموزشی کردم یک نمونه بیاورید که من اعمال نظر سیاسی کرده باشم. آقای حدادعادل هم شهادت میدهند که تیم من یک تیم فراجناحی بود.
یک ماه پیش آقای زاهدی رییس کمیسیون آموزش مجلس به من گفت نظر کمیسیون این است که یکی از اعضای کمیسیون آموزش، وزیر شود من هم عین همین صحبت را به آقای روحانی منتقل کردم اما ایشان اصرار داشتند که خود من وزیر باشم حالا هم که این مسئولیت را پذیرفتم به این امید آمدم که ذخیرهای برای آخرتم باشد. من نمیخواستم برگردم فقط به خاطر معلمها برگشتم.
بر اساس وجدان خودتان به من رای بدهید اگر من رای آوردم آن را به فال نیک میگیرم و با قوت میپذیرم و امیدوارم بتوانم آن را خوب انجام بدهم اگر رای نیاوردم دست شما را میفشارم چون این تکلیف را از روی دوش من برداشتید.
حل مشکل آموزش و پرورش کشور نیاز به قیام نظام دارد. اگر وزیر شدم مفروض میگیرم که شما از من حمایت میکنید و سعی میکنم با مجلس تعامل داشته باشم و اگر وزیر نشدم میدانم که جا برای خدمت در این مملکت زیاد است و من برای خدمت به مردم آمادهام.