یمن؛ خط مقدم جدید امریكا

پس از گذشت چندین هفته از اعلام تهدید تروریستی در یمن، مردم امریكا و یمن در حال آگاه شدن از یك حقیقت جدید هستند؛ اینكه واشنگتن جبهه و خط مقدم خود را به یمن، یعنی فقیرترین، پر جمعیت‌ترین و بی‌ثبات ترین كشور در شبه جزیره عربستان انتقال داده است.

به گزارش نما به نقل از پرس تی وی، در حالي که فعالان حقوق بشر با تحليل سفر اخير عبد ربه منصور هادي رئيس جمهور يمن به واشنگتن، اميد دارند ديدار وي با باراک اوباما، رئيس جمهور امريکا نويد بخش بازگشت فوري بازداشت شدگان تبرئه شده از تروريسم يمني باشد، کمتر کسي پي برده است که سفر هادي به امريکا در حقيقت حاکي از موج جديد حملات پهپادي به ملت از همه جا بي‌خبر يمن است.

دقيقا در همان زماني که سياستمداران حمايت امريکا از انتقال به اصطلاح دموکراتيک قدرت در يمن را مي‌ستودند، پنتاگون با دقت در حال ساخته و پرداخته کردن طرح خود براي شبه جزيره و انتقال محوريت جنگ به يمن، همزمان با خروج نيروهاي اصلي‌اش از عراق و افغانستان بود.

امريکا که تنها گزينه باقيمانده‌اش متقاعد کردن مردم به قانوني بودن حملات پهپادي بود، با اعلام وضعيت فوق العاده مبني بر احتمال حمله تروريستي در سراسر خاورميانه و بويژه يمن، وارد عمل شد.

شايان ذکر است با وجود اينکه امريکا تا ۳ جولاي صبر کرد تا به جهان اعلام کند که اطلاعاتي را مبني بر حمله قريب الوقوع القاعده به پايگاه‌هاي خود در خانه و خارج بدست آورده است، واشنگتن از پيش مجوز انجام يک سري حملات پهپادي را در يمن صادر کرده بود. بزرگترين هجمه هوايي امريکا در يمن يک هفته پيش از صدور هشدار احتمال حمله تروريستي آغاز شد.

حمله‌اي شبانه در ۲۷ جولاي به دو خودرو طبق گزارش‌ها دست کم منجر به کشته شدن ۴ شبه نظامي در منطقه المحفد شهر استان جنوبي ابيان شد. بعضي از منابع شمار کشته شدگان را ۸ نفر رقم زده‌اند. اين اولين حمله گزارش شده بعد از ۷ هفته بود.

۹ حمله ديگر بعد از آن رخ داد که همگي آنها با دستور و مجوز پنتاگون صورت گرفت.

در حالي که جهان به سرعت در حال پي بردن به حقيقت ماجرا در يمن است، ران پال در آخرين اظهارات خود گفت: «احتمالا بيشتر مردم امريکا نمي‌دانند که طي دو هفته اخير امريکا دست کم ۸ بار در يمن حمله پهپادي ترتيب داده است که طي آنها ده‌ها تن جان خود را از دست داده‌اند. اين بيشترين افزايش حمله در يمن طي بيش از يک دهه است.»

چيزي که ران پال به آن اشاره نکرد اين است، به ازاي هر به اصطلاح شبه نظامي القاعده که توسط پهپادهاي امريکايي کشته مي‌شود، يک غير نظامي (اگر نگوييم بيشتر) نيز جان خود را از دست مي‌دهد.

دفتر خبرنگاري تحقيقاتي اعلام کرد از سال ۲۰۰۲ تا آوريل ۲۰۱۳ ميلادي حدود ۱۱۵۰ نفر در پي حملات امريکا جان خود را از دست دادند.

دنيس کاسينيچ، نماينده کنگره امريکا شمار کشته شدگان بر اثر حملات امريکا در يمن را ۱۹۵۲ نفر اعلام کرده است. وي طي يک سخنراني در کنگره گفت: «ما عليه هيچ کدام از اين کشورها (پاکستان، يمن و سومالي) اعلام جنگ نکرده‌ايم اما سلاح‌هاي ما منجر به کشته شدن غيرنظاميان بيگناه در اين کشورها شده است. يک تحقيق موثق نشان مي‌دهد ميزان اهداف مهم کشته شده در مقابل کل تلفات اين حملات تنها ۲ درصد است.»

چندين کارشناس امنيتي و تحليل‌گر سياسي از هم اکنون هشدار داده‌اند که رد پاي ارتش امريکا در منطقه مي‌تواند به عنوان مقدمه‌اي براي يک مداخله نظامي قلمداد شود؛ مداخله‌اي که اگر جنگ داخلي فعلي در سوريه منجر به حمله‌به ايران در آينده شود، واشنگتن همراه با انگليس آن را انجام خواهد داد.

خليج عدن يک گذرگاه آبي راهبردي در رابطه با صادرات نفتي حياتي براي امريکا محسوب مي‌شود. علاوه بر اين، احساسات گسترده ضد امريکايي در منطقه و نفوذ فزاينده ايران در شبه جزيره عربستان بر لزوم کنترل وضعيت شدت بخشيده است.

گرگوري جانسون از دانشگاه پرينستون که کارشناس امور يمن است، در مورد هجمه پهپادي واشنگتن مي‌گويد «دولت امريکا علنا با يمن در جنگ است. آنها ادعا مي‌کنند که در حال مبارزه با القاعده هستند اما حملات پهپاددي به همان اندازه که شبه نظاميان القاعده را از بين مي‌برد، به اعضاي آن اضافه مي‌کند.»

انزجار و ناراحتي بابت کشتار غيرنظاميان تبعات و عواقب شديدي را در بر دارد؛ و اين تهديدي طبيعي است که متاسفانه به شدت ناديده گرفته مي‌شود. امريکا همچنين با حمله به القاعده در يمن و حمايت از شورشيان وابسته به آن در سوريه، پيام‌هاي متناقضي براي جهانيان مي‌فرستد.

اين دور باطل ِ مداخله مشکلاتي را ايجاد مي‌کند که خود براي «حل» کردنشان بايد دست به مداخله‌هاي جديد زد؛ مداخلاتي که ما را فقير کرده و آسيب پذيرترمان مي‌کند. مي‌تواند کسي ادعا کند که اين رويکرد قديمي موفق بوده است؟ اين رويکرد حتي ذره‌اي ثبات در منطقه ايجاد کرده است؟ حتي يک مورد موفقيت آميز هم با خود به ارمغان آورده است؟ راه جايگزيني وجود دارد. نام اين راه عدم مداخله است. بايد آن را امتحان کنيم. اولين گام خارج شدن از يمن است.

به نظر مي‌رسد عبد ربه منصور هادي، رئيس جمهور يمن، بي‌توجه به طوفان خشمي که عليه دولت وي وجود دارد، در ازاي پشتيباني سياسي زمام امور را به طور کلي در اختيار امريکا، ارباب خود قرار داده است.

هادي که سکان قدرت در کشوري به شدت دچار شکاف و فقير را در دست گرفت، اميداور است حمايت سياسي، نظامي و اقتصادي امريکا طول عمر سياسي وي را تضمين کند.

وي همواره مورد ستايش مقامات امريکا بوده و به عنوان سد محکمي در برابر تروريسم توصيف شده است.

دانيل بنيامين، رئيس سابق دفتر مبارزه با تروريسم وزارت امور خارجه امريکا مي‌گويد «هادي بر خلاف سلف خود عزم راسخي براي نابود کردن القاعده و درک درستي از تهديدهاي برآمده از آن دارد.»

با وجود اين، در داخل يمن مخالفت فزاينده‌اي با سياست‌ها و ائتلاف‌هاي دولت هادي وجود دارد.

عبدالرزق الجمال، يک خبرنگار يمني که متخصص امور القاعده است، در مورد تبعات حملات پهپادي هشدار مي‌دهد. وي مي‌گويد «هيچ استان و شهري در يمن وجود ندارد که در آن حملات پهپادي امريکا قرباني نداشته باشد. تمايل براي انتقام در حال افزايش است. اين حملات در راستاي منافع دولت نيست بلکه تنها در راستاي منافع امريکاست.»

از آنجا که امريکا در حال انتقال محور حملات خود از پاکستان به يمن است، قابل پيش بيني است که پهپادها آسيب سيار زيادي به يمن شکننده وارد خواهند کرد. اگر آنچه که عراق و افغانستان در پي مداخله نظامي واشنگتن تجربه کردند - يعني فرقه گرايي و خشونت‌هاي گسترده - چيزي است که در انتظار يمن نيز هست، بايد گفت اين کشور عربي آينده‌اي سياه و غم افزا در پيش دارد.

۱۳۹۲/۵/۲۶

اخبار مرتبط