به گزارش افکارنیوز، گزیده گفتوگو با مهندس سیدکاظم وزیری هامانه اولین وزیر نفت دولت احمدینژاد که در سال ۸۶ نیز حکم برکناریاش صادر شد، در پی میآید:
* مشکل اصلی من با آقای احمدینژاد، دخالت ایشان در امور اجرایی صنعت نفت بود؛ علیالخصوص در مورد انتصاب معاونان و مدیران ارشد وزارتخانه. در ابتدای امر که به عنوان وزیر انتخاب شدم قرار بر این بود معاونان را من انتخاب کنم و پس از تایید ایشان انتصاب صورت گیرد و ایشان ممانعتی نکرد اما بعد از مدتی به عهد خود پایبند نماند و دخالتها نیز شروع شد.
* من با تغییر مدیریتی در نفت مخالف نبودم اما با تغییر شتابزده همچنان هم مخالفم. پس از انجام تغییرات در نفت بر اساس آنچه گفته شد متأسفانه ایشان برای تغییر مجدد مدیریت در نفت به شدت فشار میآوردند در حالی که من با توجه به افرادی که ایشان معرفی میکردند این امر را به صلاح کشور و صنعت نفت در آن شرایط نمیدانستم از جمله تغییر چند نفر از معاونین وزارت نفت و نیز معرفی مرحوم علی کردان که یکی از مهمترین دلایل برکناری من از کابینه نهم به حساب میآمد.
* احمدینژاد علاقه عجیبی به اداره وزارتخانه نفت داشت که حتی بعد از برکناری میرکاظمی حدود ۴۵ روز به عنوان سرپرست در این وزارتخانه فعالیت کرد ولی چون با قانون اساسی مغایرت داشت، علیآبادی را به عنوان سرپرست منصوب کرد. آقای احمدینژاد حتی در یکی از مصاحبهها هم اشاره کرد که نفت مسئله حساسی است و باید خودم اداره کنم.
* ایشان میخواست مدیرانی را که در راس کار قرار میدهد از تمامی دستورات وی اطاعت کنند. احمدینژاد اصلا فکر نمیکرد من آدم مستقلی باشم. چند نفری را به مجلس معرفی کرد و وقتی رای اعتماد از مجلس نگرفت یک بار دیگر به من مراجعه کرد. از روی اجبار به خاطر شرایط کشور تن به این کار دادم. من انتخاب ایشان نبودم بلکه به دلیل شهرت و بدون حاشیه بودن من و اشرافی که روی صنعت پیچیده نفت داشتم، انتخاب شدم و خیلی زود هم جدال ما بر سر این موضوعات شروع شد.
* استعفا برای کسی است که توانایی کاری را نداشته باشد. حتی به شخص رئیسجمهور هم گفتم که شما طبق قانون اساسی اختیار عزل وزرا را دارید و میتوانید برکنار کنید ولی من استعفا نمیدهم که احمدینژاد گفت اگر حکم را نزنید پس برای وزارت نفت فکری خواهم کرد.
* من اواخر مرداد ۸۶ برکنار شدم. در آن زمان اصلا بحث جریانات انحرافی مطرح نبود. من در آن زمان اصلا یاد ندارم با اتاق افرادی که در حال حاضر معروف به جریانات انحرافی هستند ارتباط و یا گفتوگویی داشته باشم. در جلسه هیئت دولت، احمدینژاد عنوان کرد من مثل مربی تیم در فوتبال احساس کنم بازیکنم خسته شده او را تعویض میکنم. من در همان جلسه اشاره کردم من نه خسته شدم و نه ناتوانم و الان که دو سالی در وزارت نفت هستم کوچکترین مکثی در بخش تامین انرژی داخلی و حتی خارجی و درآمد ارزی بوجود نیامده. شما انتظار دارید من تمام برنامهها را به روش شما اجرا کنم در حالیکه از روز اول قرار بر این بود که شما سیاستها را تعیین کنید و من هم با شناختی که دارم سیاست ها را اجرا کنم. امروز در سال ۹۲ میتوانم ادعا کنم بخاطر پایمردی و دفاع از صنعت نفت و گذشت از صندلی وزارت، محبوبیت و مقبولیت من در بین کارکنان نفت و حتی بین مردم بالا رفت.
* صنعت نفت در دولت دهم بزرگ ترین آسیب را دید و به طور کلی در دوره احمدینژاد به دلیل اینکه ۸ وزیر و سرپرست در نفت عوض شد، وزارت نفت ثبات خود را از دست داد. وزارتخانهای که در آن سالی یک مدیر عوض شود آیا میتواند عملکرد خوبی داشته باشد؟ البته تحریمها هم در صنعت نفت نقش داشته است ولی تغییر پیاپی و انتخاب مدیران بیتجربه که اصلا هیچگونه فعالیت نفتی نداشتند و برکناری مدیران ارشد و باتجربه از اصلیترین آسیبها در این وزارتخانه که موتور متحرک کشور است، بود. روزی که از کابینه عزل شدم با صدای بلند در مراسم تودیع گفتم نفت را می خواهند شخم بزنند و اگر شخم بزنند چیزی باقی نمیماند. متاسفانه کسی حرف من را باور نکرد.
* در دو دولت احمدینژاد سهم نفت در بودجهها افزایش پیدا کرد؛ بنابراین این حرف یک شعار بود و ایشان با راههای مختلف سعی داشت ارقام و سهم نفت در بودجه را غیر نفتی نشان دهند که واقعیت نداشت.
* از روز اولی که مافیای نفت را مطرح کردند، واکنش نشان دادم و رد کردم چون از اول نفت در دست انگلیسیها بود بعد به دست آمریکاییها افتاد و از اول انقلاب در جامعه این جو وجود داشت که نفت تافته جدا بافته است. احمدینژاد راحت از این موضوع سوءاستفاده کرد و آن چیزی که درون دل مردم بود به زبان آورد تا جلب آرا کند. همین امر باعث دلسردی خیلی از مدیران و معاونان نفتی شد و من به شدت مخالفت کردم و گفتم اگر مافیا هم باشد که هست در خارج از نفت است که میخواهند به نفت چنگ بیندازند.
* اصلیترین دلیل برکناری من مخالفت با حکم مرحوم کردان بود. مواردی که در مجلس درباره وی عنوان شد من زودتر فهمیده بودم و با توجه به بررسیهایی که انجام دادم صلاح نمیدانستم وی را به سمت قائممقامی وزارتخانه مهم و حساس نفت در بیاورم. ایشان حتی یک ساعت در وزارتخانه نفت نبود و هیچگونه تجربهای نداشت ولی احمدینژاد اصرار داشت که این کار انجام شود. بعد از اینکه در مجموعه تغییراتی انجام شد، احمدینژاد از من خواست معاونین و مدیران باتجربه و ارشد نفت را برکنار کنم و افراد معرفیشده و بیارتباط با نفت را وارد این صنعت نمایم. خلاصه با مدیران بیتجربه و بیتخصص در صنعت نفت کاری جز شخم زدن انجام نمیگرفت و طبیعتا صنعت پیچیده نفت با افراد غیر متخصص به روزی میافتاد که افتاده است!
* آقای روحانی فردی متعدل، فرهیخته، امتحان پس داده و از یاران انقلاب است. با ترکیب کابینه نشان میدهند دنبال اعتدال هستند و از افراد باتجربه استفاده میکنند و تمام سعی و تلاش خود را بر این دارند تا جامعه را از نابسامانی به سمت برنامه پیش ببرند. البته حرف و حدیثهایی هم هست که سن کابینه بالاست ولی این چنین نیست. من معتقدم استفاده از افراد باتجربه در شرایط کنونی دلیل تعقل است چون فرصتی برای سعی و خطا نداریم.
* اعتقادم بر این است که آقای زنگنه در این برهه زمانی میتواند وزارت نفت را از شرایط ناپایدار و اسفبار خارج کند و مشکل وزارتخانه را حل کند. مهندس زنگنه به دلیل اینکه سابقه مدیریتی دارند با اشراف مناسب بر صنعت انرژی کشور (۸ سال در نفت و ۸ سال در نیرو)، با تجربه مفید در داخل و ارتباط خوب با کشورهای غربی و اوپک انشاءالله نفت را به ریل خود بر میگردانند.
* در زمان ترک وزارت بنده و آقای نوذری، میزان تولید نفت علاوه بر جبران افت طبیعی از میزان تولید در سال ۸۴ بیشتر بود و تولید در سال ۸۴ یک رکورد نبود. تولید حداقل ۱۵۰ هزار بشکه افزایش یافته بود که این علاوه بر جبران سالی ۲۰۰ هزار بشکه افت طبیعی تولید بود و در سالهای بعد که نتوانستند افت تولید را جبران کنند تولید کاهش پیدا کرد. حالا مهندس زنگنه باید تولید را به بالای ۴۲۵۰ هزار بشکه برساند تا رکورد قبلی به دست آید و برنامه هم رقم ۵ میلیون بشکه را پیشبینی کرده است. این امر به سادگی میسر نخواهد بود.
* من بازنشستهام و دلیلی ندارد که پیشنهادی به من شود ولی به آقای مهندس زنگنه قول دادم هر کاری از دستم بر آید انجام بدهم، به دلیل اینکه سرباز انقلاب و عضوی از خانواده صنعت نفت کشور هستم ولی دنبال پست یا شغلی برای خودم نیستم.