به گزارش نما محمد کاظم انبارلویی رییس مرکز سیاسی حزب موتلفه اسلامی در خصوص اظهارات اخیر محمد خاتمی نوشت:آقاي سيد محمد خاتمي اخيرا در ديدار اعضاي ستاد بزرگداشت مرحوم آيت الله طاهري مطالبي گفته كه بايد با چهار كلمه حرف حساب با او در آن تامل كرد؛
كلمه اول:
خاتمي در اين ديدار گفته است :" بياييد دل ها را از كينه پاك كنيم ، همه كنار يكديگر باشيم و با فضاي برادري همه بتوانيم براي كشور كار كنيم . (1) و نيز گفته است :"فضا براي دوستاني كه در اين مدت به خاطر تفكرشان و متفاوت بودن ديدگاه و رويكرد متفاوت شان با كساني كه حاكم بودند مورد ستم و فشار قرار گرفتند ، بازتر شود." (2)
آقاي خاتمي بايد به چند سئوال پاسخ دهد؛
1- دلهاي چه كساني در اين مدت پر از كينه بود؟
2- چه كساني مورد ستم و فشار قرار گرفتند؟
3- تفكر اين جماعت و متفاوت بودن ديدگاه آنان چه بود؟
اگر آقاي خاتمي به اين سه سئوال پاسخ شفاف و منصفانه و منطقي بدهد ميتوانيم اميدوار باشيم راه براي خالي شدن دلها از كينه و نيز فضاي باز هموار شده است .
آقاي خاتمي به پاك كردن دلها از كينه فكر نمي كند. او در حقيقت به پاك كردن صورت مسئله اي مشغول است كه از طريق حقوقي و حقيقي حل نشود. صورت مسئله فتنه سال88 را با آلودگي صوتي كه امروز برخي جرايد تحت مديريت اصلاح طلبان و برخي زعماي اصلاح طلب توليد مي كنند نمي توان تغيير داد.
يك انتخابات 85 درصدي در سال 88 برگزار شد. منتخب ملت نزديك به 25 ميليون راي آورد و 72 درصد آراء را به خود اختصاص داد . اما رقيب اين پيروزي را بر نتابيد و شروع كرد به شورش عليه جمهوريت نظام. اين شورش با حمايت سرويس هاي امنيتي آمريكا ، اسرائيل و انگليس و همكاري منافقين و ضد انقلاب داخلي و خارجي نه عليه دولت و شخص رقيب ، بلكه عليه انقلاب، اسلام و نظام ساماندهي شد.
شعارهاي روز قدس ، روز 13 آبان ، روز 16 آذر و عاشوراي سال88 شاهد اين ادعاست . آقاي خاتمي بايد به اين سئوال پاسخ دهد؛ آن دلهاي پر كينه از امام ، انقلاب و نظام كه در آن روزها شرارت كردند آيا مي تواند از كينه خالي شود؟
22 نفر در اين آشوبها شهيد و شماري هم كشته شده اند . آقاي خاتمي چه پاسخي براي شهداي آشوبهاي سال88 و چه جوابي براي كشته هاي آن دارند؟ ستم به اينها را چه كسي بايد پاسخگو باشد؟ پاسخگوي خون آنها كيست؟
آنها كه شورش به راه انداختند ستم كردند يا كساني كه در برابر شرارت خارجي و عمال داخلي آنها از انقلاب و نظام دفاع كردند ؟
تفكر اين جماعت كه آقاي خاتمي از آنها دفاع مي كند، چيست؟
ديدگاه متفاوت آنها كدام است؟
آيا پس از 4 سال باز معتقدند دولت دهم با تقلب روي كار آمد و همه تصميم گيريها و تصميم سازيها در اين چهار سال مشروعيت قانوني ندارند؟
آيا معتقدند كه در اين 8 سال كه اصلاح طلبان از حضور در دولت محروم بودند ملت به قهقرا رفته و همه پيشرفت ها و خدماتي كه بويژه به مردم محروم شده ، سراب است ؟
آقاي خاتمي بايد در مورد اين تفاوت و آن تفكر قدري با مردم سخن بگويند .
كلمه دوم:
آقاي خاتمي در اين ديدار گفته است :" بايد به راي اكثريت احترام بگذاريم هيچ كس به فكر انتقام نباشد . معناي درست دموكراسي هم حاكميت اكثريت است."(3)
اين حرف درستي است ، اما آيا بايد حرمت اكثريت را وقتي پاس بداريم كه جريان آقاي خاتمي پيروزشده است؟
اگر قرار است به راي اكثريت احترام بگذاريد ، چرا در سال 88 اين احترام را به فرد پيروز نگذاشتيد ؟ او را با توپخانه دروغ ، تهمت و اهانت كوبيديد و در مقام انتقام از مردم، فرمان شورش خياباني و نافرماني مدني صادر كرديد؟
اگر صدور اين فرمان متوقف شده است چرا آن را اعلام نمي كنيد؟
البته مردم در قيام 9 دي آن فرمان شوم را متوقف كردند نه اينكه حضرات دستور آتش بس صادر كردند!
خوب حالا جريان اصولگرا به راي اكثريت احترام گذاشته است و راي ميلي متري فرد پيروز را به رسميت شناخته ، تبريك گفته و دولتي كه آنها عليه آن دست به شورش زدند مقامات و پستها را دو دستي تقديم شان كرد . حتي وقتي شوراي نگهبان ، فردي را كه تفكر رئيس جمهور وقت را نمايندگي مي كرد رد صلاحيت كرد لام تا كام سخن نگفتند و به نظارت استصوابي هم رضايت دادند.
در اين حال و هوا لازم است رهبران كودتا عليه راي ملت در مقام عذرخواهي بر آيند و اگر اين كار را نمي كنند حداقل آقاي خاتمي از آن همه شرارت تبري بجويد.
جريان اصلاح طلب در سال 88 انتقام خود را از مردم و نظام با شورش خياباني گرفت و فرصت هاي تاريخي در سياست داخلي و خارجي را به تاراج داد. اكنون كه لباس افراطي گري را در آورده و لباس اعتدال پوشيده است ، احترام به راي اكثريت يك گام به جلو است . به شرطي كه اين اقدام در وقتي كه فرد پيروز مورد علاقه و پسند آنها نبود همچنان محفوظ بماند.
كلمه سوم:
آقاي خاتمي در اين ديدار گفته است : " كساني به مظهر انقلاب تبديل شده اند كه هيچ نسبتي با تفكر و سوابق انقلاب ندارند."(4)
قطعا آقاي خاتمي براي بيرون شدن كينه از دلها اين حرف را نزدند . چون دارند تخم كينه از كساني را كه به زعم او هيچ نسبتي با انقلاب ندارند اما مظهر انقلاب هستند ، مي كارند.
البته ازباب شفاف گويي بايد نام و نام خانوادگي اين افراد ، شماره شناسنامه و شماره كارت ملي شان را بدهد تا مردم با آنها آشنا شوند
اما وي در اين ديدار از آقاي منتظري به عنوان يكي از اركان و تئوريسين بزرگ انقلاب اسلامي ياد كردند .
خوب است وي در ديدارهاي بعدي نسبت اين ركن انقلاب و تئوريسين انقلاب را با امام (ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي و بويژه نامه 6/1/68 ايشان مشخص كنند.
تجليل از آقاي منتظري در اين اندازه با سوابق او كه در آخرين روزهاي حيات امام ، خون به دل امام و انقلابيون كرد چه معني مي دهد؟
كلمه چهارم:
آقاي خاتمي در اين ديدار گفتند: " امام محور و رهبر انقلاب ماست اما قرائت هايي امروز وجود دارد و آزاد است و مصونيت دارد و مي تواند قرائت ما را از امام مورد تنگنا قرار دهد."(5)
قرائت امام چيست؟ نسبت قرائت آقاي خاتمي با قرائت امام كدام است؟ آيا همين تجليل از آقاي منتظري تفاوت قرائت آقاي خاتمي با قرائت امام (ره) را بازگو نمي كند؟
آيا تفاوت قائل شدن بين راي اكثريت ، هنگامي كه حضرات پيروزند و هنگامي كه عدم توفيق دارند، نوعي تفاوت با قرائت امام نيست ؟
طبقه متوسط كه آقايان آن را نمايندگي مي كنند راي 72 درصدي رقيب آن هم در انتخابات 85 درصدي را بر نمي تابد . نه اينكه بر نمي تابد بلكه عليه آن قيام مي كند ولو نظام در لبه پرتگاه قرار گيرد.
اما قرائتي از جمهوريت وجود دارد و مي گويدحتي اگر راي ميلي متري باشد ، چون راي ملت حق الناس است بايد به آن احترام گذاشت.
آيا الآن اين قرائت از جمهوريت كه همان قرائت امام از جمهوريت است، قرائت آقاي خاتمي را در تنگنا قرار داده است !؟
اين تنگنا چيست؟ آيا اين تنگنا ، تنگناي صداقت ، شفافيت، پايبندي به نظام و انقلاب و مردم نيست؟ آقاي خاتمي و دوستانشان بايد از اين تنگنا خارج شوند.راه خروج از تنگنا آن است كه دست از كينه با برادران ايماني خود كه امام (ره) در منشور برادري ، مشروعيت آنها را امضا كرده اند ، بردارند.
راه خروج از تنگنا آن است كه با نامحرمان انقلاب بويژه منافقين و ضد انقلاب ، مرز خود را مشخص كنند و در ايام بحران در كنار انقلابيون بايستند نه اينكه اگر همراهي نكردند و سكوت معنا دار در برابر شرارت ضد انقلاب كردند ، آن را به عنوان منت بر سر انقلاب و نظام مطرح كنند. ( آن طور كه در نطق دفاعيه برخي وزرا بود)
امروز آقاي خاتمي مي گويد: " اصلاح طلبي با اعتدال سازگار است ."(6)
ما نيت خواني نمي كنيم اما سئوال اين است ؛ اين سازگاري چرا در شورش هاي سال88 خود را نشان نداد ؟
آن روزها كه امام ، انقلاب و نظام و مردم زير بار شرارت جنگ نرم دشمن بودند چرا گفتمان اعتدال در اصلاح طلبي به داد انقلاب نرسيد؟
پي نوشتها:
1و2و3و4و5و6: روزنامه اعتماد و سايت هاي ضد انقلاب خارج نشين