به گزارش نما، حسن رحیمپور ازغدی شب گذشته در افتتاحیه چهاردهمین نشست انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل که در سالن گلزار شهدای بهشت زهرا برگزار شد، ضمن تسلیت درگذشت یکی از اعضای شورای مرکزی این تشکل دانشجویی اظهار داشت: یاد و خاطره برادر عزیزمان را که در راه تهیه و تدارک این برنامه و نشست بوده است، گرامی می داریم و از خداوند برای وی طلب مغفرت میکنیم.
وی افزود: به یک معنا کسانی که در راه ارزشهای اسلامی و و اعزاز احکام اسلامی و معارف اسلامی کشته شوند، شهید محسوب میشوند و به لحاظ معنای مفهومی شهید به حساب میآیند. دست کم بر اساس این روایت که فرمودند مجاهدی که در تلاش برای خداست، اگر در رختخواب هم بمیرد شهید محسوب میشود همچنان که کسی که در جبهه جنگ بجنگد، اما خالصانه نباشد مقتول به حساب میآید و انشاءالله ایشان در جوار شهدای گرانقدر باشند.
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به عنوان نشست با عنوان افق پیش روی نیروهای انقلاب اسلامی در شرایط کنونی به بازخوانی برخی از فصول دیدگاههای امام پرداخت و گفت: امام در جامعهسازی و ایدئولوژی و مکتب انقلابی که امام پرچم آن را در دنیا بلند کرد فصولی را دارد که اگر به درستی به آنها دقت کنیم، میبینیم هم شهادت شهید بهشتی و ۷۲ تن و هم رجایی و باهنر بر مبنای این اصول بوده است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی خاطر نشان کرد: در اوایل دوران انقلاب یک رویکرد و جریان فکری به موازات خط فکری امام پیش آمد که به مفهوم واقعی ضد انقلاب نبود، بلکه جزو منتقدین و معترضین رژیم شاه محسوب میشد و عمدتا برخی از این افراد دارای سوابق مبارزاتی و سیاسی نیز بودند. البته هیچکدام معتقد به براندازی نظام سلطنتی شاه و تشکیل نظام اسلامی نبودند، اما جزو معترضین و اپوزیسیون محسوب میشدند و برخی از آنها شخصا به لحاظ شخصی غیرمذهبی نبودند و حتی اهل نماز و روزه بودند و علاقه به ترویج اسلام داشتند، اما به شرطی و تا جاییکه احتیاج به هزینههای جدی و ریسک و خطرپذیریهای زیاد نداشته باشد.
وی ادامه داد: این جریان که چند نمونه از دیدگاههای آنان را امروز برایتان معرفی میکنم، آخرین مدل این تفکرات است که بهخصوص در یکی دو ماه گذشته دوباره فعال شدهاند و دیدگاههایی را در این زمینه فراهم کردهاند و باید دید دیدگاهها و نگاههای شهید بهشتی و شهدای حزب و ۷۲ تن چه تفاوتی با این جریان بر سر اصول داشته است. کسانی که آن زمان به عنوان لیبرالیسم مذهبی شناخته شدهاند و از دهه ۷۰ به بعد حتی بخشی از نیروهایی که به امام علاقه داشتند، اما با فکر و خط امام و مکتب سیاسی، اقتصادی و سیاست خارجی داخلی او چندان اعتقاد نداشتند و عملا هم نشان دادند به آن ملتزم نیستند.
رحیمپور ازغدی افزود: بخشی از این جریان در اوایل انقلاب جزو جبهه امام بودند، اما بعد از حدود ۲۵ سال دیدگاههای آنان تغییر یافت و تقریبا به طرز اعلام نشده لغزیدند و در مسیری رفتند که کسانی که در اوایل انقلاب خود آنها با عنوان لیبرالیسم مذهبی آنها را خطاب میکردند افتادند و با خط امام درافتادند، برخی با سوابق انقلابی که در جبهه امام در دهه اول بودند، کمکم دردهه دوم، سوم و چهارم تجدیدنظر کردند و همان حرفهای ابتدایی گروه مخالف ابتدا به شکلی دیگر و بعد با همان ادبیات تکرار کردند.
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به دلایل بوجود آمدن این سیر در بین این جریان گفت: دلایل مختلفی در این زمینه وجود دارد. وقتی انسانها به طور مبنایی تفکر انقلابی و مذهبی را نشناسند و از روی احساسات و یا جوگیریهای موجود دیدگاههایی را بپذیرند، بعد از مدتی بهخصوص وقتی با مشکلاتی روبرو میشوند و هزینههای سنگین و فشارهایی را در این زمینه میبینند، با فشارهایی مواجه میشوند که چقدر این مسیر فداکاری لازم دارد و وقتی نتوانند به این سوالات پاسخ دهند و پاسخ مناسبی برای آن پیدا کنند، در این مسیر میافتند.
وی افزود: برخی نیز به دلیل مشکلات نظری که داشتند به این مسیر کشیده شدند و برخی نیز به دلایل مختلفی مانند دلایل مادی اینکه سهم ما در این بین چه شد و کم کم از این منظر به قضیه نگاه کردهاند که از گوشت انقلاب چه سهمی به آنها رسیده است و چرا بیشتر دریافت نکردهاند انقلابیونی که کم کم به مردهخواران نهضت تبدیل میشوند واینجاست که میتوان دید چه کسی میتواند مبارزه کند و چه کسی میتواند مجاهد باقی بماند که همه در خطر این مسئله هستیم.
رحیم پور ازغدی ادامه داد: برخی از جریانهایی که در دهه اول انقلاب در کنار و پشت سر امام بودند، در اواخر دهه اول و دوم و سوم و الان که دهه چهارم است، بدون اینکه به امام اهانت کنند و قلبا هم علاقهای به او داشتند، عملا از آن مسیر برگشتند و معتقدند که با این طرز فکر و از این مسیر نمیتوان به پیشرفت و توسعه رسید.
این پژوهشگر و استاد دانشگاه افزود: این جریان آخرین مدلی است که در دهه اخیر مقالات و کتابهایی را منتشر کرده است و در این چند ماه دوباره وارد عرصه شفاهی و کتبی و ممکن است در عرصه سیاسی نیز وارد شود و برخی از آنها بدون تصریح گفتهاند خمینیگری و تفکر امثال بهشتی و امثال آنها ضد پیشرفت، ضد توسعه و ناهمگرا با جهان بوده و اینگونه رفتارها تلاشهای مذبوحانهای در این زمینه بوده است. حرفهایی که در دهه اول گفته میشد و الان نیز گفته میشود با این تفاوت که بعضی از کسانی که در آن زمان این حرفها را میزدند در دهه ۶۰ با این مدل نظرات و مفاهیم مخالف بودند و مبارزه میکردند.
وی در ادامه به برخی از این استدلالها در این زمان اشاره کرد و افزود: استدلالهایی از این قبیل که اساسا اندیشه اسلامی ضایع شده است و چون جامعه ما هویت فرهنگی قوی دارد، نمیتواند در هژمونی سرمایهداری غرب ادغام شود و اینکه استقلال مفهوم غلطی است و توسعهیافتگی با این روش امکانپذیر نیست، مفاهیمی مانند اینکه آرمانگرایی کلا خیالبافی است و ما چون فایدهگران محض نیستیم و به اصولی پایبندیم، نمیتوانیم پیشرفت کنیم اینکه خودباوری خودشیفتگی است و خمینی جزمی بوده است و با تفکر او نمیتوان به تحول رسید .
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: آنها معتقدند چون جامعه ما از نظر فرهنگی قوی است، نمیتوان از پایین و از سمت جامعه تغییراتی را در این زمینه انجام داد و باید دولت را در دست گرفت و در این زمینه اقدام کرد باید به شکلی رفتار کنیم که با پنبه سربرید و بدون شفافسازی اقدام کرد.
رحیم پور ازغدی ادامه داد: آنها معتقدند ریشههای مذهبی و هویت امروز مانع از حذف شدن ما در غرب است و فرهنگ اسلامی باید اصلاح شود. البته به شکلی تدریجی و غیر ناگهانی که جوانان و انقلابیون مکتبی را حساس نکند و آرام نگه دارد، به شکل یک نوع سکولاریزاسیون مهندسی شده و غیر ساختارشکن به منظور تحولات استحاله شده و زیرپوستی.
وی افزود: آنها معتقدند عقلانیت اخلاقی و انسانیت به درد توسعه نمیخورد و کلید توسعه دست سرمایهداران داخلی و خارجی است و باید سیاست خارجه را سکولاریزه کرده و آرمانگرایی را از آن حذف کرد و صرفا با دیدگاههای اقتصاد محور و توسعه محور در این مسیر حرکت کرد به شکلی که غیر انقلابی سخن گفت و چون اسرائیل از محکمات غرب است، بدون رسمیت دادن به او نمیتوان به توسعه دست یافت و باید زمینهای را فراهم کنیم که مشروعیت نظام را تغییر دهیم. البته به شکلی آرام و بدون سروصدا، کم هزینه، بدون اهانت به اصول و مقدسات و نه به شکلی که در اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ در کشور به وجود آمد.
این پژوهشگر دانشگاه و حوزه در ادامه به بخشی از دیدگاههای امام و تعابیر وی در پاسخ به هجمههایی که در دوران حیاتشان و به خصوص در اواخر عمرشان در زمینههای مختلفی مانند انقلابیگری و آینده انقلاب بوجود میآمد اشاره کرد و گفت: امام در حوزه اقتصاد بر توسعه تاکید میکند. آن چیزی که روحانیون نباید از آن عدول کنند حمایت از محرومین و پابرهنگان است و تحت هر شرایطی ما باید در این راستا حرکت کنیم.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: امام در پاسخ به انتقاداتی درباره اینکه سخنان شما جهادی و نظامیگری است و به درد ادبیات جهانی نمیخورد، پاسخ میدادند در هیچ شرایطی از بالا بردن آموزشهای عقیدتی و توسعه تخصصهای لازم و حرکت خودکفایی نظامی و جهادی دریغ نکنید و این کشور را برای دفاع از ارزشهای ناب و دفاع از محرومان و مستضعفان در آمادگی نگه دارد.
رحیمپور ازغدی با بیان اینکه روحیه جهادی و فرهنگ مبارزاتی یکی از دغدغهها و توصیههای همیشگی امام بوده است، گفت: امام معتقد بودند در برابر جبهه متحد شرق و غرب انقلاب باید به قدرتمندی اسلامی، انسانی با همین نام و نشان اسلام و انقلاب تشکیل شود و با دفاع از محرومان و پابرهنگان جشن بگیرد، دفاع از اسلام و حزبالله اصل خدشهناپذیر سیاست جمهوری اسلامی ایران میدانستند و معتقد بودند چیزی نمیتواند آن را تغییر دهد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه برخی عنوان میکردند که با این نگاه به سیاست خارجه نمیتوان به توسعه دست یافت، گفت: امام در پاسخ به این هجمهها اعلام میکردند ما باید در ارتباط با تمام مردم جهان و رسیدگی به مشکلات آنها حرکت کنیم. همه مسلمانان و گرسنگان و محرومان جهان را باید در این سیاست برای خود مهم ارزیابی کنیم و معتقد بودند سیاست خارجه فقط رسالتش توسعه نیست. این مسئلهای است که شما دانشجویان در گفتمان دانشجویی خود باید آن را پخش و نشر دهید.
وی افزود: امام در برابر کسانی که میگفتند صدور انقلاب چیست و مستضعفان جهان چه ربطی به ما دارد و اصولا این مدل حرف زدن ایجاد تنش در روابط بینالملل است و باید یا بلوک شرق و یا بلوک غرب را در انقلاب با خود همراه ساخت پاسخ میدادند خطر دولتهای شرقی کمتر از آمریکا و اسرائیل نیست و کوچکترین غفلت ملت ما در برابر آمریکا ما را به نابودی میکشاند و ما باید از مستضعفان جهان در همه جای جهان چه شرق و چه غرب دفاع کنیم.
رحیمپور ازغدی با بیان اینکه امام در پاسخ به انتقادات مطرح شده در زمینه اینکه صدور انقلاب چه دلیلی دارد و ما چرا باید به مسائل خارج از کشور نیز کار داشته باشیم گفت: امام عنوان میکردند باید در صدور انقلابمان در جهان همت کنیم، زیرا جهان امروز دنیای مستضعفان است و برخلاف اینکه برخی آن را دنیای آمریکا و اسرائیل میدانند مستضعفان صاحبان اصلی جهانند و مسائل خارجی جهان و دفاع از مبارزان خارجی برای پایین بردن استکبار برای ما لازم است.
وی در این زمینه با اشاره به مثالی افزود: کشوری مانند مصر چند سال در اختیار کشور اسرائیل بود، اما امروز ۴۵ درصد مردم آن زیر خط فقر زندگی میکنند. بنابراین این جریانی که عنوان میکنند ارتباط با ابرقدرتها و سرمایهداری مشکلات ما را حل میکند، با مراجعه به این نمونه میتوانند متوجه شوند که چنین دیدگاهی اصولا نادرست است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه برخی در سال ۵۷ عنوان میکردند که انقلاب تمام شده است، گفت: از نظر امام صدور انقلاب وقتی تمام میشود که همه احکام اسلامی در دنیا انجام شود و مستضعفان از زیر بار مستکبران خارج شوند و هزینه انقلاب تا جایی است که خودمان نیز در این مسیر کشته شویم.
رحیم پور ازغدی با بیان اینکه امام همواره توصیه می کردند افراد را با اصول بسنجید، نه اصول را با افراد، ادامه داد: امام معتقد بودند نباید در کارها نگران پیروزی یا شکست باشیم، بلکه باید نگران باشیم که مبادا به تکلیف عمل نکرده باشیم، در این صورت اگر هم در ظاهر پیروز شدیم، شکست خورده ایم.
وی در ادامه با اشاره به برخی از استدلالهایی که در فضای فعلی کشور مطرح است و در تضاد با نظرات امام مطرح می شود، افزود: این افراد میگویند که به هند و امارات نگاه کنید که در درون کشور خود به اجماع رسیدند که پیشرفت الگویی غیر از جهان سرمایهداری ندارد و چون در ایران به این اجماع نرسیدهایم، به پیشرفت نیز نخواهیم رسید درحالیکه کشوری مثل هند نمیتواند برای ما الگو باشد.کشورهای عربی خلیج فارس امثال امارات نیز تنها نفت دارند و اگر چند تا برج هم ساخته اند به همین دلیل است. چگونه ممکن است این کشورها الگوی مناسبی برای جمهوری اسلامی باشند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه این افراد ادعا میکنند که در ایران اندیشه سیاسی زائل شده و ما نمیتوانیم در غربی شدن اجماع کنیم، افزود: این افراد به دنبال پیادهکردن سرمایهداری غرب در ایران هستند در حالی که سرمایهداری، رشد خود را با جنگ و غارت جهان به دست میآورد. این افراد باید بدانند که اقتصاد سرمایهداری تنها با تنش زنده است و با تنش است که به سود خود خواهد رسید. این افراد مدعیاند که ما میخواهیم با دنیا زندگی کنیم، اما فلسفه دنیا را نفی کنیم. حال باید به آنان بگوییم آیا امپریالیسم فلسفه دنیا است؟ این افراد معتقدند که دیگر مفهوم استقلال وجود ندارد و تنها حاکمیت معنا دارد و آن هم قهر با دنیا نیست. این مبانی توسعه یافتگی از نظر چنین افراد لیبرال مذهبی است.
این استاد دانشگاه در ادامه تصریح کرد: نتیجه سخنان چنین افرادی این است که استقلال جمهوری اسلامی یعنی با دنیا قهر بودن. ما نمیدانیم چرا آمریکا و غرب برای اینها دنیا هستند؟ چرا در جهان این افراد، تنها آمریکا و غرب وجود دارد.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به معیارهای سیاستمدار بودن از طرف لیبرال مذهبیها گفت: این افراد میگویند ما در جمهوری اسلامی سیاستمدار نداریم. سیاستمدار کسی است که با لحن عصبانی صحبت نکند و به دو زبان خارجه آشنا باشد. این در حالی است که مشکل ما زبان نیست، مشکل ما این است که با زبان زور با ما صحبت نشود و قرار است چه سخنی گفته شود.
وی با بیان اینکه این سخنان را عمدتا اشخاص ملی مذهبی و بازرگان در آن زمان مطرح می کردند و کسانی که امروز سخن می گوید نوههای فکری او هستند، افزود: پدر لیبرال مذهبی این افراد یعنی بازرگان به سرنگونی شاه اعتقاد نداشت و می گفت سلطنت کند، اما حکومت نکند و خمینی تند رفت که گفت او حکومت نکند. در حالی که بازگان بعد از آزادی از زندان در دهه ۵۰ کمتر مسائل سیاسی را مطرح می کرد و امام تنها کسی بود که اظهار نظر میکرد.
وی ادامه داد: افراد لیبرال مذهبی دهه چهارم انقلاب معتقدند که ما باید همزیستی مسالمتآمیزی با قدرتهای جهانی داشته باشیم و نباید سرنوشت خود را به مسائل خاورمیانه گره بزنیم. ما اگر میخواهیم توسعه پیدا کنیم، باید مجموعهای از تغییرات را در سیاست خارجه داشته باشیم. اینان معتقدند که باید در سیاست خارجه ایدئولوژی زدایی کنیم و با عقل سلیم تصمیم بگیریم. این در حالی است که امام (ره) خلاف آن را اعتقاد داشتند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: این افراد معتقدند با یقین و محکم سخن گفتن به سبک امام توسعه به دست نمیآید. توسعه در گرو آن است که نسبت به مبانی مان شک و تردید داشته باشیم. در حالی که حقیقت آن است که انقلابی بودن بدین معنی نیست که بدون فکر تصمیم بگیریم. افراد لیبرال مذهبی آنچه که مطلق است را نسبی در نظر میگیرند اما امام (ره) میگوید موضوعاتی که نسبی است، تصمیمگیری در مورد آن نیز نسبی است و آن مواردی که مطلق است، تصمیمگیری در مورد آن نیز مطلق خواهد بود و برای آن برهان مکتبی وجود دارد.
رحیم پور ازغدی با بیان اینکه انها معتقدند سیاستمدار ویژگیهای خاصی را دارد و تنها باید به مسائل سیاسی کشورهای مهم جهان کار داشته باشد، تصریح کرد: از نظر آنها نباید خود را درگیر مشکلات مردم مسلمان و خاورمیانه کنیم، زیرا امروز امریکا از همیشه بر اوضاع جهان مسلط تر است و این در حالی است که امریکا امروز همه جا پایش روی پوست خربزه است و نه حیثیت دارد و نه قدرت، آنها معتقدند ما در عرصه سیاست خارجی باید ایدئولوژی زدایی و انقلاب زدایی کنیم و آرمان گرایی همان افراطی گری است در حالی که اینگونه نیست.
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه امام هرگز در مسیر انقلاب دچار هیچان زدگی نشد و همواره از زبان انقلابی و انقلابی گری سخن میگفت، افزود: حتی در قضیه آقای منتظری، جنگ و وقتی که قطعنامه از سوی ایشان پذیرفته شد، ادبیات امام به همان اندازه انقلابی بود و امام در آخر عمرش انقلابیتر از همیشه بود مسالهای که با مطالعه سخنان او در اواخر عمر با برکتشان و به خصوص پیام حج خونین به خوبی احساس میشود.
وی ادامه داد: انقلابیگری هرگز به معنای بی فکری نیست، انقلاب گری به معنای به سود نیاندیشیدن نیست، همان گونه که تکلیف محور بودن به معنای به نتیجه نیاندیشیدن نیست، ولی به معنای تقدم مسائل معنوی به مادی است.
رحیم پور ازغدی خاطر نشان کرد: انقلابی گری هیجان زدگی و چرتکه نیانداختن و بیحساب و کتاب فکر کردن نیست و از آن طرف هم عقلانیت و حاکمیت عقل به معنای این نیست که هر چه بگوید برای اینکه از تنش دوری کنیم، بپذیریم زیرا باید حد و مرز را مشخص کرد.