به گزارش نما به نقل از مهر، اطلاعات و دادههای پژوهشی و مطالعاتی انجام شده در دشتهای حاصلخیز چهارمحال و بختیاری، از مشاهده پدیده فرونشست زمین بهعنوان شاخصترین شناسههای آغاز بیابانزایی در سرزمین آبها حکایت دارد.
چهارمحال و بختیاری با میانگین بارش حدود 700 میلیمتر – که نزدیک به میانگین جهانی است – در شمار یکی از قطبهای اصلی تولید آب در زاگرس مرکزی و کشور قرار داشته و بهعنوان سرچمشههای اصلی رودخانههایی چون زایندهرود و کارون بزرگ است اما در میان حیرت کارشناسان و متخصصان حوزه منابع طبیعی و محیط زیست، نشانههای فرونشست زمین و آغاز پدیده فاجعهبار بیابانزایی در دشتهای این منطقه مشاهده شده است که این موضوع نگرانی کارشناسان از فراگیر شدن موج بیابانزایی در تمام کشور را دو چندان می کند.
کمتر از ۴ دهه است که با افزایش جمعیت، توسعه اراضی کشاورزی و ورود ماشینآلات کشاورزی و وابستگی ۸۰ درصدی به منابع آبهای زیرزمینی و روند نگران کننده افزایش تعداد چاههای مجاز و غیرمجاز کشاورزی در تمامی۱۱ دشت چهارمحال و بختیاری، سالانه حدود ۶۰۰ میلیون متر مکعب آب بوسیله ۳ هزار و 600 چاه و ۴۸۰ رشته قنات از ذخایر زیرزمینی بیرون کشیده شده و تعادل طبیعی این آبخوانها برهم خورده است.
تراکم تا ۵ حلقه چاه در هر کیلومتر مربع از این دشتهای کشاورزی، بهرهبرداریهای بیش ا ز حد ظرفیت مجاز از ذخیره آبخوانها و حذف سالانه بیش از ۲ متر ستون آب شیرین این آبخوانها، اضافهبر ایجاد بحرانهای آبی باعث هجوم آب شور طبقات زیرین و افزایش آسیب پذیری آبخوانها از نظر شیمیایی شده است.
یک کارشناس منابع طبیعی مهم ترین دلیل این رخداد را نبود مدیریت درست منابع آبی استان چهارمحال و بختیاری می داند: نبود مدیریت مناسب در بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی و در زمینههای الگوی کشت و روشهای آبیاری و اصلاح فرهنگ مصرف آب در بخش کشاورزی و گسترش بیرویه و چشمگیر زمینهای کشاورزی که عموما در اثر تغییر کاربریهای غیرقانونی و فرصتطلبانه مرغزارها و عرصههای مرتعی صورت گرفته است، علت اصلی افزایش برداشتهای مضاعف و بیرویه از منابع آبی زیرزمینی این آبخوانها شده است.
به گفته هومان خاکپور، نتایج این اتفاق تا حدی است که در برخی از مناطق مانند دشت خانمیرزای لردگان، نشانه های بیابانزایی دیده می شود.
آبخوان آبرفتی دشت خانمیرزا نمونه منحصربه فردی از دشتهای حاصلخیز چهارمحال و بختیاری است که در گذشته در بخش مرکزی آن یک تالاب طبیعی وجود داشته و بین تغذیه و تخلیه آب آن تعادل طبیعی برقرار بوده است اما با افزایش بهرهبرداری بیرویه از ذخیره آب زیرزمینی بهعنوان تنها منبع تأمین کننده آب مورد نیاز بخش کشاورزی منطقه، روند نابودی و کوچک شدن این تالاب شدت یافته تا جاییکه در حال حاضر مرغزاری تخریب شده و محدود برجای مانده است.
آنطور که خاکپور می گوید: تقریبا در تمامیدشتهای 11 گانه منطقه چهارمحال و بختیاری در سالهای اخیر چاههای کمعمق در فصول کشت با کمآبی و حتی خشکیدگی مواجه بوده که در برخی موارد مشاجرات محلی و اجتماعی را بهدنبال داشته است. مقایسه آماری منابع آبی این دشتها در سالهای مختلف بیانگر این حقیقت است که به بهانه افزایش تولید محصولات کشاورزی، اضافه بر افزایش غیراصولی حدود 5 برابری شمار چاههای کشاورزی، تعداد چاههای عمیق نسبت به چاههای کمعمق به علت کاهش شدید سطح آب زیرزمینی و کفشکنیهای مجاز و غیرمجاز جهت دستیابی به آب بیشتر، افزایش چشمگیری یافته است که این امر روند تخلیه غیرمجاز ذخیره این آبخوانها را شتابی نگران کننده و فاجعهبار بخشیده که در سالهای اخیر بهعنوان دشتهای ممنوعه و برخی نیز بحرانی اعلام شدهاند.
به اعتقاد او، یکی ازضعف های مدیریتی موجود که میتوان از آن بهعنوان خسارت خودخواسته نام برد صدور مجوزهای قانونی حفر چاه و میزان برداشت آب است که بر اساس نیازهای آبی و گاهاً فشارهای اجتماعی کشاورزان صادر شده و توجه چندانی به ظرفیتهای آبی آبخوانها نشده است. اجرای طرحهایهای آبخیزداری و تغذیه مصنوعی، اجرای سیستمهای نوین آبیاری، افزایش راندمان آبیاری، اصلاح الگوی کشت و انتخاب گونههای با نیاز آبی کم نیز در شمار کمهزینهترین گزینههای عملیاتی در برنامههای میانمدت و بلندمدت مقابله با پدیده بیابانزایی در دشتهای این دیار قراردارد.
بنابراین باتوجه بهاینکه منابع آبی اکثر دشتها تنها به بارشهای سالانه وابسته است، مدیریت هوشمندانه بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی که منطبق بر برنامههای کارشناسی مدون باشد، از اهمیت بیشتری برخوردار میشود. رهاسازی اراضی ملی تصرفی و کاهش سطح زیر کشت محصولات کشاورزی، کنترل بهرهبرداری با نصب کنتور، تخریب چاههای غیرمجاز و حتی خاموش کردن برخی از چاههای فعال واقع در حریم یکدیگر از مهمترین اقداماتی است که می توان در کوتاه مدت برای مدریت این بحران انجام داد.