راهنمای خرید لپ تاپ برای همه افراد

بسیاری از ما هنوز وارد عصر «پست پی سی» نشده ایم، حتی نزدیك آن هم نیستیم. نوع كارمان در خانه و محل كار، در هواپیما یا كافی شاپ، باعث می شود لپتاپ ها از هر زمان دیگری برای مان مهم تر باشند. اما در عین حال، هر چه جلوتر می رویم خرید آنها هم سخت تر و سخت تر می شود -كه علت آن را در مقاله ای جداگانه خواهیم نوشت.

دلیل این سختی چیزی نیست جز بالا رفتن پی در پی توان سخت افزاری، بدون اینکه توضیح و تشخیص میان تفاوت های دستگاه ها، آسان شده باشد.

این روزها خرید یک لپتاپ بد، واقعا کار سختی است؛ قیمت قطعات خوب آنقدر متعادل شده که دیگر خبری از نت بوک (netbook) ها نیست و موقع خرید، احتمالا با محصول مناسبی به خانه بر خواهید گشت که کار می کند. اما شاید بشود از «کار کردن» صرف فراتر رفت، به شرط اینکه بدانید دنبال چه می گردید.

یافتن یک لپ تاپ مناسب یعنی دانستن اینکه دقیقا چه نیازهایی دارید، و حاضر هستید برای رفع آنها چه چیزهایی را فدا کنید -و چه چیزهایی را فدا نکنید. خرید لپتاپ، یعنی سبک و سنگین کردن چیزهای مختلف، و دست آخر کلید رسیدن به مقصود، در وزن دادن صحیح به آن چیزها است. و ما برای همین اینجا هستیم.

این مقاله برای این نوشته نشده که شما را به سمت خرید یک لپتاپ خاص هدایت کند -دنیا به سرعت تغییر می کند و آنچه برای یکی خوب است، برای دیگری نیست. بنابراین اینجاییم تا به خرید مناسب برای هر فرد کمک کنیم. بعد از مطالعه این راهنما دیگر این خود شما هستید که با ۱۰ دقیقه صرف وقت روی مشخصات هر لپ تاپ، قادر به تشخیص ارزش آن برای شخص خودتان هستید.

سوال هایی مثل اینکه GeForce چیست و چه اهمیتی دارد، در این مقاله به پاسخ رسیده اند و شما با کمی دقت می توانید قبل از رهسپار شدن به فروشگاه های کامپیوتری، خودتان را مجهز کنید. کل تصمیم شما با یک سوال شروع می شود: «واقعا چه نوع کاربر لپتاپ هستید؟»

در ادامه مقاله -که بلندای اش را می شود از روی مقدمه اش حدس زد- با صبا آسا همراه باشید.

چطور از این راهنما استفاده کنم؟
شاید شما از آن افرادی باشید که فقط سوار خودروی ساخت یک شرکت به خصوص می شوید و مارک لباس تان هم تغییرناپذیر است، ولی هرگز نباید یک برند لپتاپ را انتخاب کرده و درهای تغییر را روی خود ببندید. کیفیت از محصول به محصول فرق می کند، فرقی هم ندارد پای چه برندی در میان باشد. بنابراین در ادامه مطلب شاهد توصیه برند خاصی نخواهید بود و نباید هم (با عرض معذرت) کورکورانه دنبال برندها بروید.

در ضمن، قرار هم نیست از در دوستی خاله خرسه وارد شویم و به شما پیشنهاد خرید لپ تاپ ارزان بدهیم. از یک قیمتی به پایین، کیفیت به سرعت افت می کند و ما نمی خواهیم باعث و بانی پشیمانی زودهنگام شما باشیم.

در عوض دنیای کاربران لپتاپ را به گروه هایی تقسیم کرده ایم که کمابیش بالا و پایین هم قرار می گیرند؛ از کاربرانی که فقط امکانات اولیه (مثل وبگردی و ایمیل) مد نظرشان است گرفته تا بازی خورها که به هر قیمتی شده جنگ افزارهای حماسی می خواهند.

به جای عبور سریع و رفتن به سراغ بخشی که فکر می کنید مناسب شما است، وقت بگذارید و به ترتیب این راهنما را بخوانید. حتی کاربران قدرتی هم برای اینکه از مقدمات نمانند، باید اطلاعاتی بیش از نوع کارت گرافیک را بلد باشند.

در عین اینکه بیشتر راهنمایی ها شامل مسائل سخت افزاری است، شما مجبور به انتخاب بین سیستم عامل های مختلف هم هستید. اگر از جمله کاربران لینوکس نباشید، انتخاب شما محدود به ویندوز ۸ و مک OS X می شود. واقعا جایی برای انتخاب اشتباه وجود ندارد. ویندوز قابلیت های شخصی سازی بیشتری دارد، OS X سرراست تر و خوش سیما تر است.

ویندوز ۸ انتخاب اکثریت خواهد بود، ولی هر دو پلتفرم از برنامه های فراوان و پشتیبانی سخت افزاری در حد نیاز، برخوردار هستند. امروزه مکبوک هایی ارزان تر از بیشتر اولترابوک ها می توان یافت که بحث گران بودن محصولات اپل را تا حدی کم رنگ می کند، و البته همچنان نوت بوک های ویندوزی در کف بازار جولان می دهند. خلاصه که انتخاب سیستم عامل نقطه خوبی برای شروع است، ولی در کل انتخابی از نوع برد-برد است.

برای وبگردی در خانه

حتی اگر تنها کارتان با لپتاپ، وبگردی و خواندن ایمیل، یا کنار هم قرار دادن چند صفحه اکسل است، داشتن یک حداقل استاندارد کیفیتی برای خرید باعث می شود در سال های آینده بدون دردسر و ناراحتی از دستگاه تان استفاده کنید. به شلوغ بازی نیازی نیست، ولی چند مورد ضروری هست که نباید ازشان عبور کنید.

کلید کار در این طور خریدها این است که لپتاپی غیرگران بخرید، بی آنکه ارزان باشد. تشخیص این دو از هم ساده است:

دست ببرید و لپتاپ را بردارید. آیا حس یک سخت افزار دارای کیفیت را می دهد، یا یک تکه آشغال ارزان است؟ می توانید خودتان را در حال حمل آن، استفاده از کیبورد و ترک پدش در چند سال آینده تصور کنید؟ جنس بدنه و اجزا اهمیت کمتری نسبت به اسمبل و طراحی دارند -و به کیفیت قطعات و مدارهای داخل لپتاپ نیز دلالت دارند. در کل، وقتی تولیدکننده ای از سر و ته محصول زده، این کار را تقریبا در همه جای محصول انجام داده، حواستان باشد.

کروم بوک سامسونگ یک نمونه بسیار خوب از کامپیوتری غیرگران است که ارزان و بنجل هم نیست. کاری بیشتری از کروم بوک های دیگر انجام نمی دهد و سیستم عامل کروم هم فقط اندکی از مرورگر ویندوزی آن توسعه یافته تر است. ولی کروم بوک ها خوب ساخته می شوند، عمر باتری مناسبی دارند و برای مرور وب و ایمیل خوانی در خانه، کل نیاز شما را رفع می کنند. سبک و سنگین که بکنید، درست است که قدرت کمتری از این محصولات انتظار می رود ولی در وظیفه مورد ذکر، خللی ایجاد نمی کند.

البته قطعات داخلی هم مهم هستند، به خصوص وقتی دارید روی یک کامپیوتر رسما سرمایه گذاری می کنید. در عین حال همه چیز در دنیای فناوری سریع تغییر می کند: اگر می خواهید لپتاپ شما برای چند سال آینده پر سرعت و چابک باقی بماند، نباید نزدیک پردازنده های اینتل سلرون، پنتیوم، یا چیپ های اتم اینتل بروید. اولویت با Core i3 و Core i5 است. از سری C یا E شرکت AMD هم دوری کنید و یا حتی از A4، بلکه به سراغ A6 و A8 آن بروید. شما نیازی به بالاترین فرکانس یا مدل ندارید، بلکه باید جدیدترین نسل را بخرید که در حال حاضر Haswell رفیق راه است.

این روزها هر چه که بخرید می شود از وجود ارتباط وای-فای، پورت های یو اس بی، وبکم و چیپ پشتیبان ویدیوهای HD مطمئن بود. ولی امکانات دیگر قطعی نیستند. مثلا داشتن درایو DVD یا شکاف کارت SD برای انتقال عکس های دوربین، یا حتی پورت VGA برای اتصال به ویدیو پروژکتورهای قدیمی. باتری قابل تعویض نیز این روزها قطعی نیست. بنابراین وقتی می خواهید خریدی داشته باشید، این موارد را حتما چک کنید.

به کامپیوترهایی با رم کمتر از ۴ گیگابایت، حتی نگاه هم نکنید. واقعا خرج کردن برای رم ۶ یا ۸ گیگابایتی، سرمایه گذاری خوبی است و باعث می شود کامپیوترتان چند سالی بیشتر دوام بیاورد و به خاطر ضعف سخت افزاری از پنجره به بیرون پرت نشود. اما برسیم به هارد. این روزها برخی لپتاپ ها با هارد ۳۲۰ گیگابایتی عرضه می شوند، ولی پر شدن هارد با فیلم های باکیفیت، خیلی زودتر از آنچه تصور کنید رخ می دهد. بنابراین اگر شد، روی ۷۵۰ گیگابایت یا ۱ ترابایت هم فکر کنید.

حتی اگر بهترین انتخاب های سخت افزاری را هم داشتید، چند دقیقه ای وقت صرف کنید تا مشخص شود که سرعت باز کردن فایل ها، برنامه ها و همین طور بیدار شدن سیستم از خواب، چقدر است. اگر نخریده، چیزی کند باشد، تصور کنید وقتی با تعداد زیادی برنامه و بازی و فایل پر شد، به چه حال و روزی خواهد افتاد.

خریدن یک لپتاپ مناسب برای دفتر کار خانگی یا اتاق نشیمن آسان است، و نباید بالاتر از ۸۰۰ دلار خرج روی دست شما بگذارد. مدل هایی مثل Acer Aspire M5 و Lenovo ThinkPad T430 خوب هستند و می توانند الگوی انتخاب باشند. ولی موقع خرید که برسد و مجبور بشوید به وسط میدان بروید، یافتن دستگاه مناسب کمی مشکل تر می شود.

برای سفر

ما در بحث کامپیوترهای شخصی، یک قدرت داریم و یک قابلیت حمل آسان. شما چه یک مدیر باشید که مدام دور دنیا سفر می کند، و چه یک کارمند پروازی ساده، موارد زیادی را باید برای خرید یک لپتاپ بردار-و-برو مد نظر قرار دهید. باید چیزهایی بیشتر از اندازه و وزن را مد نظر داشه باشید، زیرا بسیاری از راحتی های استفاده از دستگاه ها اغلب فدای تولید کامپیوتری فوق سبک می شوند.

صفحه کلید کامپیوترهای نازک می تواند به طرزی دردناک کم عمق باشد، بنابراین کمی وقت صرف تایپ با دستگاه کنید؛ شاید بد نباشد یک تست آنلاین برای پی بردن به سرعت تایپ خود با آن انجام دهید. اگر ممکن بود، بنشینید و با قرار دادن نوت بوک روی پای تان، ببینید آیا نشیمن دستگاه مناسب تایپ در این وضعیت هست یا خیر.

بر روی ترک پد از جسچرهای مختلف استفاده کنید و صفحات را بالا-و-پایین کرده، عکس ها را زوم به داخل و رو به بیرون نمایید. کامپیوترهای کوچکی مثل Asus Taichi اغلب ترک پد های کوچک دارند، و باور کنید این خوب نیست. اگر اولترابوکی لمسی زیر دست تان است، با انگشت روی نمایشگر کار کنید و ببینید حس کار با ویندوز ۸ بر روی لپ تاپ چطور است.

پردازنده های سری Atom ولتاژ پایینی دارند که کمک می کند مصرف انرژی ناچیزی داشته باشند و طول عمر باتری شان بالا برود، دستگاه هایی مثل HP Envy X2 از این پردازنده بهره می برند. ولی یادتان هست گفتیم گول برند را نخورید؟ با اینکه پدر پردازنده های نوین، اینتل، سازنده این چیپ است ولی Atom ها توان کمی دارند، کمتر از آنچه شما به آن نیاز دارید. در نتیجه توان بالای پردازنده های سری Core را با چنین انتخاب اشتباهی از کف داده اید. اصلا اگر اتم می خواهید چرا دنبال تبلت نروید؟

وقتی به خانواده قدرتمند Core بنگرید، دو پسوند Y و U در انتهای عدد مربوط به چیپ خودنمایی می کنند. چیپ های سری Y ولتاژ پایینی دارند و طراحی شده اند تا در آن های کوتاه مدت، بتوانند قدرتی فوق العاده را بدون ایجاد گرمای زیاد به نمایش بگذارند. این ویژگی آنها را به گزینه ای بسیار خوب برای نوت بوک های بسیار باریکی که امکان داشتن فن داخلی ندارند، تبدیل می کند. سری U نیز برای نوت بوک های قابل حمل سبک طراحی شده، بنابراین ولتاژ پایینی دارد. همه اینها قدرت بیشتر را فدای گرمای کمتر و مصرف انرژی پایین تر کرده اند. ولی با Haswell، شما عمر باتری شگفت انگیزی را در اختیار خواهید داشت و قدرت نیز نسبت به نسل قبل، ثابت مانده.

تولیدکنندگان معمولا عمر باتری یک نوت بوک را اعلام می کنند ولی در نظر داشته باشید که رقم های ذکر شده از آنچه در واقعیت می بینید بیشتر است، بنابراین بهتر است روی ۷۰٪ ادعای شرکت ها حساب کنید. البته این در مورد مکبوک ایر ۲۰۱۳، درصد راستگویی شرکت اپل بالاتر است؛ ولی قانون ۷۰٪ اکثر مواقع درست عمل می کند.

بسیاری نوت بوک های باریک و سبک مثل Toshiba Kirabook هارد دیسک را کنار گذاشته اند و از SSD استفاده می کنند، که بسیار سریع تر و سبک تر است و هیچ قطعه متحرکی هم ندارد، یعنی احتمال خرابی کمتر. با انتخاب اس اس دی شما فضای ذخیره سازی کمتری در اختیار خواهید داشت که به دلیل قیمت بالاتر است، ولی بهبود دراماتیک در سرعت سیستم عامل و بیدار شدن دستگاه، قابل چشم پوشی نیست.

بعضی از نوت بوک ها یک هارد دیسک را در کنار اس اس دی قرار داده اند و به اصطلاح درایو کمبو دارند، ولی بهتر است کلا بی خیال هارد شوید و تماما روی اس اس دی حساب کنید. اگر نیاز به فضای ذخیره سازی زیادی دارید، شاید بهتر باشد در کنار چنین لپتاپی یک هارد اکسترنال نیز بخرید. از همه نظر بهتر خواهد بود و هم فضای لازم، هم سبکی و سرعت کافی را خواهید داشت.

برسیم به صفحه کلید. نور پس زمینه کیبورد چیزی نیست که همه نوت بوک های جدید دو دستی تقدیم کنند، ولی باور نمی کنید که در مکان های کم نور، چه هواپیما موقع استراحت مسافرین باشد، چه کافه های تاریک، چقدر می تواند به شما کمک کند.

سفر کردن همیشه با اتفاقات غیرقابل پیش بینی همراه است. و از آنجا که همیشه یک لپتاپ ۱۷ اینچی را نمی شود حمل کرد، گاهی نیاز به اتصال کامپیوتر به نمایشگر یا تلویزیون بزرگ تر برای پخش ویدیو یا نمایش اسلاید پیش می آید. بر روی لپتاپ های ویندوزی شما پورت HDMI را به عنوان انتخابی استاندارد خواهید داشت، در آن سو نیز اپل Mini DisplayPort یا Thunderbolt را ارائه می کند. از لپتاپ هایی که پورت های خاص و غیرفراگیر دارند دوری کنید، زیرا کابل رابط آنها نیز معمولا گران تر بوده و یافتن آن هم سخت است.

اگر نمی توانید بدون اینترنت نفس بکشید، برخی از لپتاپ ها دارای قابلیت های مخابراتی هستند. با این حال هم کمیاب و هم گران اند. بنابراین بهتر است با استفاده از قابلیت تترینگ تلفن تان اینترنت مورد نیاز برای لپتاپ را فراهم کنید. هنوز لپتاپ های سیم کارت خور به عنوان یک ایده خوب جا نیفتاده اند.

تا اینجای راهنما، شما هنوز دارید کارهای اولیه را با لپتاپ خود انجام می دهید؛ مواردی مثل ویرایش متن، سر زدن به ایمیل، استفاده از آیفوتو، یا شاید کمی نتفلیکس. بعدش چه؟ وقتی نیاز داشته باشید که لپتاپ تان تبدیل به یک استریو پخش موسیقی، یا تلویزیون شود چه؟

برای تماشای فیلم

گاهی یک لپتاپ بیشتر از یک لپتاپ است. می تواند نقش قطب سرگرمی های دیجیتال زندگی شما را ایفا کند و تلویزیون، استریو، و پخش کننده تان شود. در اینجا، داشتن یک نمایشگر عریض با رزولوشن بالا، یک باید است ولی همه نمایشگر های 1080p یکسان نیستند. روشنایی و زنده بودن تصویر مهم است، ولی زوایای دید را هم چک کنید. اعوجاج تصویر و وارونگی تصویر را هم بررسی نمایید.

باید مطمئن شد که حداکثر روشنایی آنقدر هست که بتواند نور لامپ ها را خنثی کند، و در عین حال حداقل روشنایی نیز چنان پایین است که در تاریکی کورتان نکند. دو رنگ سیاه و سفید را بررسی کنید که زرد و نوک مدادی نباشند. (غافلگیر خواهید شد از اینکه چقدر یافتن لپتاپی با نمایشگر صادق و یک رنگ سخت است. ولی بدون آن، خبری از فیلم های خوب نیست.)

انتخاب نمایشگر براق یا مات، چیزی شخصی است. رویه براق روشن تر و باطراوت تر است، و رویه مات در محیط های پر نور خارجی بهتر عمل می کند. اگر بحث مطالعه متن بود، می گفتیم حتما رویه براق بگیرید که با نور کم نمایشگر نیز به خوبی عمل کند، ولی اینجا قرار است یک نمایشگر عالی برای فیلم دیدن تهیه کنید. پس همه اش بر عهده خودتان.

صادقانه باید گفت که بهترین لپتاپ ها امکان ندارد حتی یک مجموعه معمولی بلندگو را شکست دهند، ولی برخی نوت بوک ها قطعا صدایی بهتر از سایرین دارند. راه مناسب برای سنجش کیفیت صدا این است که آن را روی بلندترین درجه بگذارید و یک تریلر فیلم را به همراه چندین قطعه موسیقی از سبک های مختلف پخش کنید. صداهای زیر و بم را با آهنگ ها و فیلم های مختلف تست کنید.

داشتن ساب ووفر های داخلی چیز خوبی است ولی با برندهای بی معنی و مسخره خودتان را محدود نکنید: یک برچسب Bang and Olufsen یا Beats Audio هیچ تضمینی برای داشتن صدای خوب نیستند.

در کل، بهترین کیفیت را از بلندگوهایی خواهید داشت که در طرفین یا بالای نوت بوک قرار گرفته باشند و صدا را مستقیم به سمت شما بفرستند.

و از آن سو، قرار نیست آهنگ ها و فیلم ها حجم کمتری پیدا کنند. بنابراین یک لپتاپ با حافظه زیاد بخرید. ۱ ترابایت به نظر خوب می رسد ولی ۵۰۰ مگابایت فقط مساوی با ۱۰ دیسک بلو-ری است.

بر خلاف افرادی که زیاد سفر می کنند، برای علاقمندان به فیلم و موسیقی، عمر باتری افسانه ای در صدر فهرست اولویت ها نیست. ولی باید مطمئن شوید که وسط یک فیلم بلند ۳ ساعتی هم دستگاه رو به موت نمی رود. نوت بوکی که ادعای ۵ ساعتی دارد، در استفاده عادی نزدیک ۳ ساعت به شما کار خواهد داد. و با نمایشگری که رزولوشن بالا دارد و بلندگوهای بکوب-بکوب، بعید است لپتاپی با عمر باتری نزدیک Sony VAIO Pro پیدا کنید -بنابراین در کل خبری از ماراتون فیلم و موسیقی نیست.

تا اینجا درباره چیزهای زیادی بحث کرده ایم، ولی نیازمندی های اصلی در این بین زیاد فرق نکرده اند. آنها زمانی تغییر می کنند که از دیدن و شنیدن، به خلق کردن و تدوین بپردازید. اینجا است که شرایط به سرعت تغییر می کند.

برای ساخت فیلم و موسیقی

اگر در زمینه تدوین و تنظیم فیلم و موسیقی فعالیت می کنید، سرعت پردازنده و میزان رم باید مرکز توجه تان باشد. دنبال چیپی با ۴ هسته پردازشی باشید. یعنی چیپ های سری Core اینتل که به جای U (معادل ultra-low voltage) یا M (معادل Mobile) با QM (معادل quad-core) خاتمه می یابند. حداقل ۸ گیگابایت رم نیاز دارید و با ۱۶ یا ۳۲ گیگابایت هم بهبود محسوسی در سرعت رندر به دست خواهید آورد و اجرای همزمان چند برنامه نیز بسیار نرم تر خواهد بود. به خصوص که آن برنامه ها فوتوشاپ، پریمایر، و گاراژبند باشند.

نوت بوک های اپل مثل مکبوک پرو رتینا به خاطر برنامه های از پیش نصب شده بر روی شان، در بین تولیدکنندگان محتوا محبوب هستند. مجموعه iLife در بردارنده هر چیزی است که برای ویرایش عکس، تدوین ویدیو، و تنظیم موسیقی نیاز دارید. برنامه های آیفوتو، آیمووی و گاراژبند از این جمله اند. فاینال کات پرو ایکس نیز جزو مجبوب ترین برنامه های تدوین ویدیو است، که تنها برای OS X عرضه شده، ولی ادوبی پریمایر و سایر برنامه ها بر روی ویندوز نیز کار می کنند.

در اینجا بهتر است دنبال نوت بوکی با حافظه ترکیبی (هارد در کنار اس اس دی) بگردید، که در عین فراهم کردن فضای زیاد به شما سرعت مورد نیاز را نیز با استفاده از حافظه فلش می دهد. در اینجا فضای زیاد، موردی ضروری است، زیرا حتی صحنه های کوتاه فیلم نیز از چندین برداشت تشکیل شده اند و ویدیوهای گرفته شده شخصی نیز خیلی سریع حافظه را پر می کنند.

یک نوت بوک با حافظه ۱ ترابایتی شروع خوبی خواهد بود ولی احتمالا به هارد اکسترنال هم نیاز پیدا خواهید کرد. نوت بوکی که به USB 3 یا تاندربولت مجهز است، امکان نقل و انتقال سریع فایل ها با هارد اکسترنال را فراهم می کند. با داشتن چنین نوت بوک های قدرتمندی نباید انتظار عمر باتری زیاد را داشت؛ اگر در حال گشت و گذار هستید، فراموش نکنید که همیشه شارژر را همراه داشته باشید و گرنه کار چندانی از این لپ تاپ ها ساخته نیست.

تا اینجا به آنچه اکثر افراد با لپتاپ شان انجام خواهند داد پرداختیم، ولی اگر اهل بازی هستید و ایکس باکس ۳۶۰ و بالاتر راست کارتان است، دنبال قایق بزرگتری باشید.

برای بازی های کامپیوتری

پرسیدن «می شود با آن بازی هم کرد؟» اشتباه است. با هر لپتاپی می شود بازی کرد. سوال این است که تا چه اندازه خوب و بی نقص؟ و جواب در دل قطعات مختلفی قرار دارد: چیپ گرافیکی، پردازنده، نمایشگر، و میزان قدرت کلی و توان خنک سازی.

با رزولوشن بالاتر برای نمایشگر، جزئیات زیادی را در هر بازی می بینید. به همین خاطر، بهتر است بروید دنبال نمایشگری 1080p مثل آنچه روی Toshiba Qosmio X870 هست. ولی بازی کردن با چنین رزولوشنی خیلی چالشی تر از یک نمایشگر ۱۳۶۶ در ۷۶۸ پیکسلی است، و تنها یک کارت گرافیک قدرتمند می تواند از پس آن بر آید.

در مقوله گرافیک، اعداد بالاتر معمولا به معنای محصولات بهتر هستند. برای مثال انتخاب GeForce GTX 765M به جای GeForce GT 750M یعنی ترجیح دادن قوی به ضعیف. نمودار زیر می تواند قدرت چیپ های موبایل جی فورس را برای شما به تصویر بکشد، ولی اگر فکر کرده اید 720M قوی تر از 640M است، غافلگیر می شوید.

هر چه جلوتر می روید، کار پیچیده تر می شود: با گرافیک قوی تر به پردازنده قوی تر هم نیاز دارید. وقتی این دو را در یک لپتاپ داشته باشید، حرارت زیادی تولید می شود که برای آن نیازمند یک سیستم خنک کننده قوی هستید و البته که برای سر پا نگه داشتن فن ها، به باتری های بزرگ تر هم احتیاج دارید. همه اینها باید در کنار هم عالی کار کنند، وگرنه حین استفاده از لپتاپ اوقات خوشی را نخواهید داشت. تنها راه برای مطمئن شدن از توان یک لپتاپ این است که با آن بازی کنید.

بازی های حرفه ای فضای زیادی را روی هارد اشغال می کنند. مثلا مکس پین ۳ به تنهایی ۳۰ گیگابایت را می بلعد. بنابراین هارد ۱ ترابایت یا بیشتر بدیهی است. حداقل ۸ گیگابایت رم نیاز دارید و نیاز هم نیست نگران سرعت آن باشید. در ضمن به حافظه ویدیویی هم دقت کنید: تولیدکننده ها برای به جیب زدن چند دلار بیشتر به وسیله تبلیغات، روی حافظه ویدیویی بیشتر از آنچه GPU به آن نیاز دارد، مانور می دهند.

بازی ها دارای صحنه هایی با تحرک بالا و فضاهای تیره هستند، بنابراین مطمئن شوید که عمق رنگ مشکی نمایشگر به اندازه کافی خوب هست، حتی وقتی که روشنایی روی حداکثر گذاشته شده. نکته دیگر به جای نماندن شبح تصویر است، حالتی که می توانید تصاویر را بعد از عوض شدن نیز روی صفحه ببینید که به خاطر ایراد در نمایشگر است.

برای بازی های آنلاین شما نیازمند وای-فای با کیفیت هستید و حتی پورت اترنت نیز بهتر است درجه یک باشد (این روزها آن را کم روی لپتاپ ها می بینیم.) برای وای-فای دنبال 802.11a/b/g/n (نه b/g/n خالی) یا 802.11ac باشید. هر دو تضمین برخورداری لپتاپ از وای-فای سریع و باثبات ۵ گیگاهرتزی هستند.

اگر فرصت تست شخصی را نیافتید حداقل از این مورد مطمئن شوید که لپتاپ در استفاده های سنگین داغ نمی کند، به خصوص منطقه اطراف ۴ کلید WASD.

در حالی که گرافیک های مناسب برای بازی کم کم راه شان را به لپتاپ های باریک و سبک پیدا می کنند، شما می توانید پول تان را صرف خرید یک ماشین بخار واقعی مثل Alienware 14 کنید.

اما بعد از گفتن همه اینها نوبت به دسته بندی آخر می رسد. اگر به دنبال سلطه بر دنیا، محاسبات علمی دیوانه کننده یا شغل دومی مثل بیت کوین می گردید، در این گام نیز با ما همراه باشید.

به سیم آخر زدن

بگذارید روشن بگوییم: تقریبا هیچ کس به کامپیوتری با این قدرت نیاز ندارد. ولی چنانچه قصد دارید مفهوم لپتاپ را برای اطرافیان عوض و هزاران دلار خرج خرید یک لپتاپ کنید تا چیزی در حد دسکتاپ های رده بالا روی پای خود بنشانید، مشکلی نیست.

این بشکه های باروت معمولا توسط Clevo یا Sager ساخته می شوند. همیشه حداقل یک دستگاه که قادر به میزبانی پردازنده های دسکتاپ، چندین کارت گرافیک و خروارها رم باشد در بساط این شرکت ها یافت می شود. می توانید پردازنده فرد اعلای Core i7-3970X و گرافیک انویدیا Quadro K5000M را در کنار ۳۲ گیگابایت رم قرار دهید و یا حتی از اس اس دی استفاده کنید. اینها را با ۱۳۰۰۰ دلار در اختیار خواهید داشت.

فقط پیش از خرید این غول بی شاخ و دم، روی یک سناریو برای دوستان و خانواده کار کنید تا دلیل این پول دور ریختن را به خوبی بفهمند. مثلا بگویید قرار است با آن وارد شبکه پول مجازی بیت کوین شوید و ثروت زیادی پارو کنید. هر وقت هم قبض برق آمد، مصرف بالا را بیندازید گردن یخچال!

چطور در فروشگاه جان سالم به در ببرم؟

وارد فروشگاه مورد علاقه تان می شوید، و بلافاصله دو مشکل گریبان تان را می گیرد: اول اینکه بیشتر نوت بوک ها در چشم افراد کم تجربه شبیه هم هستند، و دوم اینکه کسی چه می داند؛ آیا فروشنده واقعا می داند شما به چه چیزی نیاز دارید یا فقط دنبال تشویق تان به خرید محصول گران تر است؟ پس دستور العمل جان به در بردن از فروشگاه ها را هم باید بدانید.

لگد زدن به تایرها
چه در یک فروشگاه واقعی خرید می کنید، چه از نوع مجازی اش، باید سرعت قدم های خود را تنظیم کنید و قبل از رد کردن پول به دست فروشنده، به اطلاعات صحیح برسید. در ۱۰ دقیقه، با پرسیدن سوال های درست، این اطمینان که محصول مناسب را در دست دارید -یا برعکس، یک لپتاپ بد جلوی تان است- به شما دست خواهد داد.

آیا لپتاپی که در دست دارید، حس پلاستیک ارزان را می دهد؟ قسمت های فلزی اش بیشتر شبیه قوطی نوشابه است یا آلومینیوم قوی و با کیفیت؟ چه مقدار پلاستیک براق بدنه لپتاپ را پوشانده، و با نوک ناخن خراشیده می شود یا خیر؟ آیا هیچ بخشی از بدنه به طور خاص آزار دهنده هست، و آیا این حس که اگر لپتاپ از ارتفاع پایین به زمین بیفتد لولای اش باز خواهد شد را دارید؟ وقتی لولا را باز و بسته می کنید، حس خوبی دارد یا بر عکس ضعیف است و شکننده؟ رنگ های نمایشگر از زوایای مختلف چطور است؟ فاصله بین حداقل و حداکثر شدت روشنایی به اندازه کافی زیاد هست که انتخاب تان محدود نباشد؟ و تغییر آن بدون رنگ پریدگی تصویر صورت می گیرد یا خیر؟

وقتی دکمه ای را در صفحه کلید فشار می دهید، همه سطح، زیر دستتان فرو می رود؟ کلیدها حس خمیرمانند، یا بسیار سفت که ندارند؟ فکر می کنید بشود با صفحه کلید یک روز کامل کار کرد بدون آنکه به توبه بیندازدتان؟ امکان تایپ بدون اینکه قرارگرفتن اتفاقی دستتان روی ترک پد باعث حرکت نشانگر موس شود، میسر است؟ ترک پد به حرکات شما پاسخ مناسب را نشان می دهد؟

کامپیوتر به اندازه کافی سریع بوت می شود؟ سرعت بیدار شدنش از خواب چطور است؟ برنامه ها بلافاصله باز می شوند یا تاخیری آزاردهنده دارند؟ دکمه های سخت افزاری مثل تنظیم شدت صدا، شدت روشنایی، و غیره، به سرعت دستورات را اجرا می کنند یا خیر؟ و در نهایت اگر نمایشگر لمسی است، رضایت شما را بر می انگیزد یا نه؟

دوری کردن از ناآگاهی فروشنده
هر فروشنده ای می خواهد موقع خروج از فروشگاه اش یک نوت بوک مناسب زیر بغل زده باشید، ولی این به معنای عدم اشتباه او در تشخیص نیاز شما نیست. بنابراین وقتی در شک هستید، به اصرارها توجه نکنید. موقع خرید، به شما پیشنهاد وسایل جانبی مثل مانیتور، هارد دیسک و ... می شود. ولی همیشه صبر کنید تا مدتی از خرید تان بگذرد و ببینید اساسا نیازی به وسایل اضافه دارید یا خیر.

خرید یک کابل HDMI می تواند حرکت هوشمندانه ای باشد، البته اگر دنبال وصل کردن نوت بوک به تلویزیون یا مانیتورهای بزرگ تر هستید. ولی هیچ وقت اولین مورد یشنهادی را نخرید؛ بین یک کابل ۵ دلاری و ۸۰ دلاری، اختلاف رزولوشن نیست. ولی مطمئن شوید که کابل استانداردهای لازم را دارد و به دستگاه تان آسیب نمی رساند.

یادتان باشد که همیشه می شود وسایل جانبی و خارجی را از فروشگاه های دیگر ارزان تر خرید و از این نظر، واقعا بهتر است که کمی بیشتر جستجو کنید و پول تان را زود خرج نکنید.

جمع بندی

می شود خرید لپتاپ را به تصمیم گیری بر سر یک دو راهی تشبیه کرد: یک راه به مسیر قدرت می رود، و راه دیگر قابلیت حمل آسان نام دارد. ولی وقتی به میانه میدان بروید کار از این سخت تر است، و اگر بدانید که در جای درست چه چیزی را فدای چه چیزی کنید، پاداش خوبی هم بابت تلاش تان خواهید گرفت.

بسیاری مواقع، با خرید یک کامپیوتر قدرتمند و قابل حمل، بابت صفحه کلید و ترک پد بد آن به سازنده اش لعنت خواهید فرستاد، یا از نمایشگر افتضاح آن گله من می شوید، از اینکه باید هر ۳ ساعت یک بار آن را به شارژر وصل کنید در تناقضی معنادار فرو می روید. بنابراین، از آنجایی که لپتاپ رفیق هر روزی شما خواهد بود، ارزش تلاش برای یک انتخاب صحیح را دارد.

کلید انتخاب، در تشخیص نیازهای خود است. بنابراین واقع بین باشید. اگر بازی نمی کنید، چرا یک لپ تاپ بازی بخرید؟ با این حال اگر زیاد بازی می کنید ولی آرزوی کم کردن آن را دارید، بهتر است یک کامپیوتر مخصوص بازی بگیرید. مطمئن شوید که حداقل هایی را در برگه مشخصات دستگاه تیک زده اید ولی فقط برای قطعات واقعا تعیین کننده، پول بیشتر بدهید.

هیچ لپتاپی آن بیرون وجود ندارد که مناسب همه باشد، و این بهترین بخش کار است. با کمی توجه و کسب اطلاعات بیشتر، می توانید بهترین لپتاپ را برای خودتان بخرید.

و جدی می گوییم: از هر چیزی که نت بوک نام دارد، بگریزید.

۱۳۹۲/۶/۱۲

اخبار مرتبط