به گزارش نما، روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
رئیس مجلس خبرگان رهبری در بخشی از سخنان خود با اشاره به اهمیت انتخابات ریاست جمهوری گفت: انتخابات خوبی واقع شد و مردم باشکوه و جدیت در انتخابات شرکت کردند و جناب آقای روحانی انتخاب شدند و من به ایشان در هنگام انتخاب شان تبریک گفتم، اکنون نیز تبریک میگویم.
وی با اشاره به معنای تبریک، افزود: تبریک سه معنا دارد که معنای اولیه آن حالت تشریفاتی دارد و به معنی همان شادباش است، معنای دیگر آن به نوعی دعا برای موفقیت است و انشاءالله که موفق باشند و معنای سوم یک خواست عمومی از ریاست جمهوری است و در واقع بیان مطالبه و تقاضاست که ما نیز مطالبات خود را بیان میکنیم.
رئیس مجلس خبرگان با اشاره به این که آقای روحانی رئیسجمهور همه مردم هستند و باید خیر او به همه برسد، افزود: انشاءالله وجود ایشان برای همه ملت ایران مبارک باشد.
رئیس مجلس خبرگان رهبری در ادامه گفت: "ممکن است ما به ایشان رای نداده باشیم، ولی ایشان رئیسجمهور همه هستند؛ البته همانطور که رهبری و امام در مراسم تنفیذ میگویند ما به صورت مطلق تنفیذ نمیکنیم، تبریک و تقاضای ما نیز مشروط است و در واقع به شرط و شروطی است."
نکته اول در مورد اظهارات آیتالله مهدوی کنی اینست که تبریک به معنای سه گانه، ابداع ایشان است. هر چند ابداع فی نفسه اشکالی ندارد اما پذیرش این نکته که معنای تبریک گفتن، بیان مطالبات باشد، نیازمند خلق ادبیاتی جدید است.
قابل تأملتر اینکه ایشان تبریک به رئیسجمهور را با تنفیذ مقایسه کرده و تأکید کردهاند که تبریک نیز همانند تنفیذ مشروط است! این نیز چیزی است که به خلق ادبیات جدیدی نیاز دارد.
نکته دوم اینست که رئیس محترم مجلس خبرگان گفتهاند: "ممکن است ما به ایشان رأی نداده باشیم".
رأی دادن به این یا آن نامزد ریاست جمهوری، حق آحاد مردم است. در انتخابات ریاست جمهوری امسال نیز کاملاً مشهود بود که موضع جناب آیتالله مهدوی کنی حمایت از نامزدهای اصولگراست و تردیدی وجود ندارد که ایشان به آقای روحانی رأی ندادهاند. اما سؤال اینست که بیان این مطلب آنهم در جلسه رسمی خبرگان از زبان رئیس مجلس خبرگان چه ضرورتی دارد؟ برداشت افکار عمومی از آن تبریک مشروط و این اعلام رأی ندادن، نوعی اعلام نارضایتی قبل از موعد است. بزرگان قوم نباید اجازه دهند مردم احساس کنند گویا قرار است رئیسجمهور جدید و دولت وی به گناه ناکرده مجازات شوند. باید اجازه داد آنان برنامههای خود را اجرا کنند و سپس به اقتضای عملکردشان با آنها رفتار شود. انتظار از بزرگان این است.